چند تا راه حل داره که من خودم از اون ها استفاده می کنم شاید به درد شما هم بخوره یکی اینکه سعی کنید فقط انگشت های پاتون رو تکون بدین. دوم این که برای من در اکثر موارد ترسناک نیست و فقط اذیت کنندست اینجور وقت ها کاری نمی کنم و فقط تمرکز می کنم تا به حالت عادی برگردم چون تو خواب هم میدونم که هیچ اتفاقی نمیفته و همش الکیه. من حدود سی ساله این مشکل رو دارم و دیگه اصلا ترس معنا نداره برام
سلام من زود به زود این حالت رو تجربه میکنم چیزی مثل سایه منو خفه میکنه ،احساس مرگ ،سعی و تلاشم برای بیدار شدن ،وقتی بیدار میشم سردرد میگیرم ،و ترس دارم دوباره بخوابم
دوبار بختك برا من اتفاق افتاده باره اول ب شانه چپ خوابيده بودم بدنم سنگين و يكي شكل مادرم از در اتاق وارد شد و رو ب روي من نشست ي پارچ و ليوان هم دستش يك يا دوليوان از اون مايع خورد و خودش رفت
بار دوم ك همين ديشب بود اول صداي ديدم ي موجود دوپاي خيلي بزرگ ك ب سمت خونه ميدويد از دور ميومد و هرچي ب خونمون نزديك شد صداش كمتر ميشد تا اينكه قط شد و بدنم سنگين شد سرم ب زور تكون ميخورد روم ب ديوار بود و پشت سرمو نميديدم سعي كردم سرمو برگردونم و پشت سرمو ببينم تقريبا موفق شده بودم ك سرمو بچرخونم ولي ترسيدم ك با موجودي رو ب رو بشم واسه همين سرمو برگردوندن ب حالت اول و بعد چن ثانيه بدنم ب حالت عادي برگشت
بقران قسم دیشب هشت بار همین حالت تو خواب بهم دست داد.اینقد اذیت شدم کاملا تعدادش یادمه دیگه دیوانه شدم . از از زنده بودنم متنفرم خسته شدم ب علی . هرکار میکنم گ این مرض سراغم نیاد نمیشه
حس لرزش به بدن و مئلق بودن دس میده انگار میخواد روح ادمو بکشه طرف خودش در دل قل هو الله خوندم انگار بدنم گرم شد و انش بالا زد و بخنک رف
aylar
۱۳:۰۱ ۰۴ دی ۱۳۹۶
من بار ها و بار ها برام پیش اومده و میاد حس نمی کنم کسی رو سینم نشسته و داره خفم میکنه مشکلم اینه که جز سرم اصلاً نمی تونم بدنمو تکون بدم کلاً از سر به پایین فلج میشم انگار
هی با تقلا سعی میکنم خودمو تکون بدمو بیدار شم ولی نمیشه بعد از چندثانیه ی طولانی یهو درست میشه همین که بیدار میشم دوباره چشام سنگین میشه نمی خوام باز بخوابم اما دست خودم نیس خود به خود چشام بسته میشه و باز همون حالت قبل تکرار میشه این اتفاق پشت سر هم به فاصله ی چند ثانیه ی طولانی تکرار میشه ینی همون بختکه؟ ممکنه راهنماییم کنین از شرش خلاص شم؟
سلام.من مرتب چند وقت یه بار اینجوری میشم...ترسش ادم رو تا سر حد مرگ میبره.ولی به نظرم باحاله.دوستان علتش فقط مشغله های ذهنیتونه. در ضمن قبل از خواب نیت هیچ خوابی نکنین..اگه نیت کنین مغزتون درگیر میشه و مرتب از خواب میپرین.در همین بین دچار بختک میشین... ربطی به شیطون و جن و اینا هم نداره...سعی کنین کنترل کنین خودتون رو همه چی درست میشه
من خیلی وقته ک دارم تجربش میکنم ولی احساس سنگینی رو سینه رو ندارم موجود هم نمیبینم فقط کابوسای شنیداری و لمسی دارم ..دیگه هر وقت میاد میدونم بختکه هیچ تلاشیم نمیکنم منتظر میمونم خودش تموم میشه فقط با حرف خودمو اروم میکنم..میتونید از این روش هم استفاده کنید
فقط داروش بخور حضرت مریم هست .نگهداری کبوتر تو خونه هم خوبه مخصوصا کبوتر پاپر که بال زیاد بزنه .آویز کردن آیت الکرسی و حرز ابو دجانه در خانه که عالیه .با وضو بخوابید و .....
بچها اینکارایی رو ک میگم قبل خوابتون انجام بدید.منم مشکل شمارو داشتم خوب شدم
7بار صلوات بدید
سوره های توحید کافرون فلق و ناس رو هر کدومش رو دوبار بخونید
یکبار هم ایت الکرسی بخونید رو بالش و خودتون فوت کنید با خیال راحت بخوابید .منم این بختک لعنتی اسیرم کرده بود ارامش نداشتم از هرچی خواب بیزار بودم خدا رو شکر الان خوبم .ایشالله ک شمام خوب میشید
سلام من چن سال بود ک بختک هفته ای دو سه بار می اومد سراغم.ب همسرم گفتم تا که اون با عارفی در میون گذاشت و اون ب من این کارو توصیه کرد ک خوب شدم
قبل از خواب 7بار صلوات بدید چهار قل رو هر کدوم رو 2بار بخونید.یعنی 2بار سوره توحید.2بار سوره ی فلق.2بار کافرون 2بارم سوره ی ناس و یک بار ایت الکرسی و ب بالش و خودتون فوت کنید .انشالله ک شمام پناه برامام زمان خوب میشید خیلی حس بدیه ولی منم ب این نتیجه رسیدم ک از اعصاب خوردی و استرس ب ادم وارد میشه.ایشالله ک همتون راحت میشید.
خدایا دیگه خسته شدم حتی حرکت عقربه های ساعت و میبینم ولیربیدتر نمیسم اکثرا هم وقتی تنهام اینجوری میشه دیگه میترسم تنها بخوابم وقتی تو خواب این مدلی میشم کسی رو سینم نمیاد ولی سایه میبینم یا صدای بازشدن در با یکی اروم در گوشم حرف میزنه خیلی میترسم قبلا همه انرژی و جمع میکردم رو یه انگشتم و بیدار می شدم اما الان نمیشه دیگه همه ی بدنم داره مبارزه تپش قلب دارم منم عادت کردم ولی همش میترسم توی این حالت یه چیز وحشتناکی ببینم و سکته کنم ایندفعه فک کردم دیگه بیدار نمیشم حتی دیگه آیت الکرسی خوندن تو خواب و کمک گرفتن از امام ها فایده نداشت از روح مامانم خواستم کمک کنه
بار دوم ك همين ديشب بود اول صداي ديدم ي موجود دوپاي خيلي بزرگ ك ب سمت خونه ميدويد از دور ميومد و هرچي ب خونمون نزديك شد صداش كمتر ميشد تا اينكه قط شد و بدنم سنگين شد سرم ب زور تكون ميخورد روم ب ديوار بود و پشت سرمو نميديدم سعي كردم سرمو برگردونم و پشت سرمو ببينم تقريبا موفق شده بودم ك سرمو بچرخونم ولي ترسيدم ك با موجودي رو ب رو بشم واسه همين سرمو برگردوندن ب حالت اول و بعد چن ثانيه بدنم ب حالت عادي برگشت
هی با تقلا سعی میکنم خودمو تکون بدمو بیدار شم ولی نمیشه بعد از چندثانیه ی طولانی یهو درست میشه همین که بیدار میشم دوباره چشام سنگین میشه نمی خوام باز بخوابم اما دست خودم نیس خود به خود چشام بسته میشه و باز همون حالت قبل تکرار میشه این اتفاق پشت سر هم به فاصله ی چند ثانیه ی طولانی تکرار میشه ینی همون بختکه؟ ممکنه راهنماییم کنین از شرش خلاص شم؟
تو رو خدا فقط بگید درمانی داره یانه؟
من دیگه تحملشو ندارم اصلا...
7بار صلوات بدید
سوره های توحید کافرون فلق و ناس رو هر کدومش رو دوبار بخونید
یکبار هم ایت الکرسی بخونید رو بالش و خودتون فوت کنید با خیال راحت بخوابید .منم این بختک لعنتی اسیرم کرده بود ارامش نداشتم از هرچی خواب بیزار بودم خدا رو شکر الان خوبم .ایشالله ک شمام خوب میشید
قبل از خواب 7بار صلوات بدید چهار قل رو هر کدوم رو 2بار بخونید.یعنی 2بار سوره توحید.2بار سوره ی فلق.2بار کافرون 2بارم سوره ی ناس و یک بار ایت الکرسی و ب بالش و خودتون فوت کنید .انشالله ک شمام پناه برامام زمان خوب میشید خیلی حس بدیه ولی منم ب این نتیجه رسیدم ک از اعصاب خوردی و استرس ب ادم وارد میشه.ایشالله ک همتون راحت میشید.