یکی از حرف های رومخ بودن والدینم که همیشه تحمل میکنم و مدام رو اعصابمه اینه که باوجودش میدونن یک آدم باهوشم و از از شنیدنشم بهم میریزم و خیلیم بهشون تاکید کردم که نگن بهم،همش بهم میگن بی مغز و کله پوک! یا به عمد این حرفو میزنن که اعصابمو به هم بریزن و یا اینکه غیر مستقیم میگن! هیچ جوریم ترکش نمیکنن و اینم مثل دیگر رفتارای وحشتناکشون بدجور کلافم کرده! تازه این خوبه ش و یکی از صدها رفتار و حرفهای بد روزانه شانه که بهم تحمیل میکنن!
بنده مطالعات گزینشی در این باره داشتم و چند تا موضوع و راهکار خدمتون عرض میکنم
افرادی رگ و ریشه خواصی ندارن و میخوان به هر عنوان خودشون به چیزی شبیه کنند
افرادی که همیشه اوغده ای بودن و مریض الحوال هستن و به مسابح افراد دور برشون به جایی رسیدن که فقط با سوزدن بلیط دیگران بلیط خودشون به رخ بکشن
افرادی که نمیتونن خودشون جایی تخلیه کنن و دق دلشو سر افراد دور برشون میزنن
این افراد و گرهها و کسی که در این شاخن همه از پروش بد و تربیت بد و بی تدبیری اول خانواده سپس جامعه هستن
اینگونه افراد باید در فیلتر ها گرفتار شون و و درمان بشن مانند ارئه گواهی نامه ،پروانه کسب،….
جامعه مدرن و پیشرفته به انسان ها های پیشرفته و مدرن نیاز داره
گرفتار شدن در چنین جامعه بیماری برای افراد آگاه و مدرن کمی سخته اما باید چگونگی تعامل با این نوع بی فرهنگی و ناشایستگی بدست بیارن و ضمن آن خود گرفتار و مبطلا نشن…
…..
مطالب زیادی هست اما این جمله پایان حرف بنده باشه
ریشه یابی مسائل و حل و فصل ریشه بهتر از آن هست که ما هزارتا نوع دارو تزریق کنیم تا جامعه به خودش بیاد
باید از تعصبات بی دلیل دست بر داریم و خودمون برای پیشرفت و مدرنیته شدن حاضر کنیم ….
به امید روزی که ما به حسرت به جوامع دیگر نگاه نکنیم و ….خود یکی از آن باشیم
سلام اطراف شوهرم آدمهای بدزات وجودداره که همش ازمن بدمیگن پشت سرم به شوهرم ومادرم که بامازندگی میکن عین خودشون کردن ویادش میدن ومن نمیبینمشون خودشون نشونم نمیدن ولی به مادرم و شوهرم خودشون نشون میدن وفکرمیکنن الاحضرتن وتمام هدفشون اینکه وضع وبرخورد آدما رابرام بدترازبدتر کنن واقعاادمای حسودوبیمارن ووقتی میگی هرجاباشن میفهمن وکاری میکنن که خودشون عالی میدونن هرروزم توهوای سردوووشوهربازنشستم به توحیاط بزرگمون میکشن وکاری ازدست کسی برنمیادوپول میگیرن ودزدن به قول معروف ازهفت دولت ازادن مابااین جورادماچجورباشیم وتوخانه هم هستن وهرجامیریم هم هستن. چون من بدم میادازشون خوشم نمیادونمیخوام جایی که هستیم باشن میان وهستن وفایده نداره نخته ضعفم گرفتن
من از بچگی همه بهم می گفتن خیلی خوب و مهربونمو دوسم داشتن . مهربونی شده ذاتی برام و نمیتونم بد باشم خیلی وقتا از خیل یا ناراحت میشمو کینه ب دل میگیرمو دوست دارم انتقام بگیرم ولی حتی نمیتونم تصور کنم ک کینه داشته باشمو بخوام انتقام بگیرم نمیتونم بد باشم اما دلم میخواد خوب نباشم میخوام گرگ باشم میخوام مثه خیلیا دورو و خیانتکار باشم چون حس میکنم همه جا بهم ظلم میشه میخوام جوری باشم ک هیچکس دورم نیاد دیگه مهم نیس برام ک ازم راضی باشنو خوبیامو بگن چون اگر بد باشم همه ازم دور میشنو کسی جرأت نمی کنه بهم ب هرروی بدی کنه و همیشه میگم خوشبحال ادمایی ک گرگنو بدن
سلام ببینید به عنوان فردی با تجربه می گویم راهکار های را که طرف را داغون کنید و او ب خودش القا کند خیلی بد است.هیچ وقت عصبانی نشوید و کم نیاورد.بعدش اگر فحش دادند جواب را با فحش ندهید یک تیکه ای بیندازید.سعی کنید تا می توانید نقطه قوت آنها را بد تر کنید و نقطه ضعفشان را جلو چشمشان بیاورید.وقتی طرف حرفی نداشت وح. حرف الکی و ناسزا زیاد می گفت یعنی زهر خودتون را ریختید.هر چند به روی خودش نیاورد.اگر هم نقطه ضعف شما را جلو چشمتان آورد یک حرفی بزنید که گویا نقطه قوت است.برای مثال یکی معدل کاملی دارد و پز می دهد.اگر شما مثلا دانشگاه یا مدرسه بهتری بودید به او بگویید پیش آدم هایی بی عرضه کامل شدی.از همین روش ها استفاده کنید.داغون می شود ولی فقط برای دفاع و گرنه دل شکستن بد کاری است.
سلام منم بخدا خیلی مهربونم وب هرمی خوبی کردم ولی خیلی ضربه زدن بهم خیلی مخصوصا نزدیکترین کسام ناسپاسی کردن دیگه ازشون خسته شدم خیلی بی چشم و رو و از خود راضی هستن
افرادی رگ و ریشه خواصی ندارن و میخوان به هر عنوان خودشون به چیزی شبیه کنند
افرادی که همیشه اوغده ای بودن و مریض الحوال هستن و به مسابح افراد دور برشون به جایی رسیدن که فقط با سوزدن بلیط دیگران بلیط خودشون به رخ بکشن
افرادی که نمیتونن خودشون جایی تخلیه کنن و دق دلشو سر افراد دور برشون میزنن
این افراد و گرهها و کسی که در این شاخن همه از پروش بد و تربیت بد و بی تدبیری اول خانواده سپس جامعه هستن
اینگونه افراد باید در فیلتر ها گرفتار شون و و درمان بشن مانند ارئه گواهی نامه ،پروانه کسب،….
جامعه مدرن و پیشرفته به انسان ها های پیشرفته و مدرن نیاز داره
گرفتار شدن در چنین جامعه بیماری برای افراد آگاه و مدرن کمی سخته اما باید چگونگی تعامل با این نوع بی فرهنگی و ناشایستگی بدست بیارن و ضمن آن خود گرفتار و مبطلا نشن…
…..
مطالب زیادی هست اما این جمله پایان حرف بنده باشه
ریشه یابی مسائل و حل و فصل ریشه بهتر از آن هست که ما هزارتا نوع دارو تزریق کنیم تا جامعه به خودش بیاد
باید از تعصبات بی دلیل دست بر داریم و خودمون برای پیشرفت و مدرنیته شدن حاضر کنیم ….
به امید روزی که ما به حسرت به جوامع دیگر نگاه نکنیم و ….خود یکی از آن باشیم