لعنت به اون آدم هایی که تمام روزهایی که ما داشتیم سختی میکشیدیم اونا داشتن و الانم دارن عشق وحال میکنن با ناحق کردنو نامردی هاشون این روزارو برای همه ی ما ساختن که ما داریم این فکرای بد رو راجب خودمون میکنیم.من خودم خسته ی خسته های عالم هستم ای داداشام ای خواهرای من .تروخدا بخاطر اینکه روی این آدما روهم کم کنیم چشماتونو بازتر کنید بجنگید برای زندگی ما پیروز میشیم بالاخره و حقمونو از این طبیعت میگیریمو اون آدم بد های زندگیمون و سرنوشت بد رو زیرپاهامون له میکنیم مثل سوسک و بهشت قشنگ خودمونو بدون هیچ انرژی منفی میسازیم

خسته شدم از این زنگی
بخدا خسته شدم

تروخدا بگید چیکار کنم تروخدا هرکی میدونه بگه چیکار کنم دیگه نمیکشم

منم 21سالمه و از بچگی تا الان همش خودم تنها بودمو بس هیچ وقت به کسی تکیه نکردم خواستم رو پای خودم وایسم اما بازم نمیشد.

۱۶ سال کوفتی تحمل کردم ، این دیگه آخرین روزه بدنم از شدت کتک هایی که خوردم درد می کنه. شما من رو وادار کردید پس هیچ حقی ندارید بابتش ناراحت بشید مخصوصاً تو مامان....

من ۶۰ تا سرتلالین ۳۰ تا کلونازپام و ۲۰ تا بوسپسرون خورم نمردم .
مرگ دست خداست

سلام منم اومدم اینجا دیدم همه نوشتن گفتم بزار منم بنویسم حالا هرچند ک برا کسی مهم نی یه دخترم ۱۷سالمه پدرم معتاده دیووونمون کرده دیگه از دستش نمیدونیم چیکار کنیم هرچی داریو و نداریم میکشه حتی پول نون شبم برامون نزاشته خیلی گیر کردیم همش دعوا همش دعوا گریه های مامانمو همیشع از دست اعتیاد بابام میبینم بریدیم دیگه خونه نمیاد اصن مارو کرده تو یه چهار دیواری و ولمون کرده ب امون خدا اصن براش مهم نیستیم حالا شاید خیلیاتون درک نکنین ولی حسرت یه زندگی مثل مردم مونده رو دلمون همین امروز با بابام دعوام شد با کتک و اشک چشم منو فرستادن سر جلسه امتحان :) شاید این روزا یه جوری خودمو از دست این وضع خلاص کردم

این زندگی دیگه ارزششو نداره چیزی منو ب زندگی نگه نمیداره ترس از مردن و نمردن از درد کشیدن هنگام مرگ ای کاش میشد ک نبودم ....

این بازیگران مثل آزاده نامدار چی قرصی خورد که فوت شد
پس ماهم میتوانیم بنظرمن۱۰۰تا قرص متفاوت را پودر کنیم و با شیر مخلوط کنیم وبرو که بریم

بیزار شدم از این زندگی میخام بمیرم هیچکس تو این دنیا منو دوست نداره حتی مادرم دوسال نامزادم نامزدم منو اصلن دوست نداره خونوادشم از من خیلی بدشون میاد دیگه هیچ امیدی به این زندگی ندارم برای همون مرگ بهتره از این‌همه رنج ناراحتی هر روز گریه هر روز ناراحتی واقعا دیگه خیلی خسته شدم از این زندگی کثیف نه همدردی دارم که بشینم براش تعریف کنم یکم راحت تر بشم من هیچکسو ندارم برای همون مردن بهترین راه

منم خیلی به سرم میزنه خودکشی کنم,واقعا دیگه تحمل سختی هایه این دنیارو ندارم ,,فقط به خاطر دخترم که بی مادری نکشه تا الان صبر کردم

آدما آنقدر رو‌مخم رفتن که دیگه اصلا دلم نمی خواد ی لحظه نفس بکشم

یچیزی بگین بدون درد بشه مرد وصد درصدی باشه من صدبارخاستم قرص بخورم ولی میترسم مریضیم دوبرابربشه بیشتر درد بکشم ونمیرم.ازینک همیش درد میکشم حالم بهم میخوره خسته شدم

درزندگی امی ک غمخوارنداشت محبت ندید مرگ بهتر

حتما جواب میده یا نه چرت و پرته ؟؟