بابا تورو خدا یه نفر بهم بگه چه قرصی بخورم مرگم حتمی شه . حد اقل بهم بگین چنتا استامینفون بخورم تا مرگم حتمی شه بگین لطفا خیلی خستم از این زندگی
ناشناس
۰۸:۱۳ ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱
استامنیفن میکشه
امین
۱۹:۱۱ ۱۵ فروردين ۱۴۰۱
چرا باید زنده بمونیم وقتی همه چی برامون ارزوعه . ماها فقط با یه مشت رویا پوچ زنده ایم . مرگ خوبه . دوماه پیش دوستم سکته کرد راحت شد منم همش نارحتم چرا قسمتم نشده . بالاخره یا باید خودش بیاد یا ما بریم سراغش. وقتی پدر ومادر ها مارو به دنیا میاوردن معلوم نبود چه فکری می کردن . کبوتر هم باشه اول شرایط رو مساعد می بینه بعد بچه دار میشه بعدم پرواز رو یاد جوجه ها میده . ماها رو تو یه بیابون ول کردن پرامونم چیدن. لعنت به هرکی که مارو تو اوج جوونی داغون کرد!
چرا دختر بودن انقد سخته؟
چرا نمیتونیم ی زندگی اروم داشته باشیم
چرا بیرون نمیتونیم بریم؟
چون دختریم((((((((((:
بابا بیمولا مام ادمیم خسته میشیم از این زندگی تکراری
هیییی گایز
میدونید بعضی موقع ها آدم اونقدر ظرفیتش تکمیله که فقط منتظر کوچک ترین تلنگری برای پایان دادن به زندگیشه
اهل پند و نصیحت نیستم آدم آنچنان مذهبیای هم نیستم ولی شماهایی که الان اینقدر از زندگیتون بدتون میاد و دوست دارید تموم بشه بفکر این هستید که حداقل قبل مردن یه روز رو واقعا زندگی کنید؟پس این همه سال زندگی کردید که به چی برسید؟
امید بوده که تا الان مانع شما شده
همه ما ته ته دلمون هنوزم یکم امید داریم. امید به بهتر شدن شرایط
امید به چرخیدن روزگار بر وفق مراد ما
لطفا فقط یکم به خودتون استراحت بدید
بعد از خودکشی روح در آرامش نیست ، کاری به بهشت و جهنمش ندارم
خودکشی شما روی زندگی اطرافیانتون خیلی تاثیر میذاره خیلی خیلی زیاد
لطفا نه خودتونو نابود کنید نه بقیه رو
تنها کاری که میشه الان کرد امید داشتن و ادامه دادنه
بیاید فقط تحمل کنیم
من خودم یک نوجوان هستم زندگی سختی دارم ولی نمیتونم تمومش کنم من باید حداقل قبل از مرگم یک روز رو واقعا زندگی کنم این حق منه
مشکلات زیادن اما قابل حل اگه از خانواده ناراحتید اگه از زندگیتون راضی نیستید دنبال حل مشکل باشید
امیدوارم که همه موفق باشید براتون بهترین ها رو آرزومندم
سلام
من ۱۳سالمه و واقعا از این زندگی خسته شدم بیست چاری فقط ب درودیو ار نیگاه میکنم اجازه بیرون رفتنم ندارم تنها دل خوشیمم تو دنیا ی تبلت ک راه به راه مانو میگن این تبلت و بزار کنار یا بدش ب برادرت یکم بازی کنه .
برادرم ۹ سالشه و خیلی خیلی خیلی رو مخه یعنی روانیم کرده روانیم میکنه ب قدری ک ی کلمه دهن میخواد باز کنه نکرده بهش میگم ساکت شو زبونشم خیلی درازه هرجا بخواد میره هر کاری بخواد میکنه هرچی میخواد میگه ب زندگیم گند میزنه و منم نمیتونم هیچ غلتی بوکنم چون اون کوچیک تره و پسره و چون پسره عزیز دور دونس اون هرچقدر فحش بده کاره اشتباهی انجام بده و... مهم نیست اون ی پسره و حق داره شیطون باشه و جالب اونجاست ک اون تو غلتی میکنه مقصر منم درس نمیخونه تقصیر کیه؟ من بد حرف میزنه مقصر کیه من چرا چون من نصیحتش نمیکنم چون من بهش نمیگم درس بخون اون هر کاره درست یا غلطی بکنه تشویق میشه و اون کسی که سرکوفت میخوره منم نمراتم خیلی خوب بودن اما هیچکس تشویقم نکرد هیچ میگفتن بیشتر بخون باید ب برادران یاد بدی ، یکمم عصبی میشم میگن تو دختر بزرگی هستی دیگه نمیشه من بزنمت حی میخوام نزنمت یکاری میکنی ک مجبور میشم.
تو زندیگم هیچکس ب وضعیت روحیم توجه نمیکنه اینکه همیشه قبل از خوابم چقدر اشک میریزمو چقدر مرگمو صحنه سازی میکنم چقد ب روش هایی برای کشتن خودم فکر میکنم میکنمو فقط ی خودم میدونم ی خدا
اینکه چقدر ازخودم متنفرم رو خودمو خدا میدونیم
من واقعا ازا ین دنیا خستم
دستام از بس که خودمو نگه داشتن بریدن
واقعا دیگه نمیتونم ادامه بدم
من دوست دارم زندگی کنم دوست دارم دنیارو ببینم دوست دارم بخندم
اما ن تو این دنیایی که همه نقاب تو دستشونه
۱۹ سالمه ۹ سال پیش مادرو پدرم از هم جداشدن بماند ک قبل طلاق هم دعوا های غیر قابل تحملی داشتن هردوشون الان ازدواج کردن پدرم دیگ به من توجه نمیکنه و خانواده جدیدشو دوست داره مادرمم هر از چند گاهی منت میزاره ک باید بدمت دست بابات با شوهر مادرمم رابطه خوبی ندارم ۳ ساله با یک نفرم اون هم نمیتوادمنو دیگ میگ ک دیگ همو نبینیم و تموم شه حسابی دلم شکسته ولی بازم امید دارم به به خوشبختی من ایندمو میسازم درسته خیلی شکستم خیلی خستم و الان فقط تونستم نصف مشکلاتمو بگم ولی امید داشته باشین شماها خودتونو دارید هرچقدر تنهایید ولی خودتون خودتونو دارید میدونم خیلی سخته واقعا سختههه ولی تموم سعیتونو کنید ک اینده رو درست کنیدشما میتونید درستش کنید منم میتونم فقط باید دباره به خودم ایمان بیارم ک چه مشکلاتی و پشت سر گذاَشتم و چه رنج هایی و تحمل کردم الان ک فک میکنم ک چه مشکلاتی و پشت سر گذاشتم متوجه میشم ک این هارو هم میزارم اگ بابام دوسم نداره چون نداره اگ عشقم دیگ منو نمیخواد چون دیگ نمیخواد ولی من خودمو میخوام خودم به خودم احتیاج دارم خودم باید خودمو بخوام خودم ک خودمو دوست دارم خودم ک میدونم چقدر خوبم
سلام. من هیجده سالمه. در یک سال گذشته شکست عشقی خوردم و به فنا رفتم. توی المپیاد هم مرحله سه قبول نشدم که البته اون به جاییم نیست. در مجموع چند تا شکست ناب خوردم. بابام امروز بهم گیر داده بود که بشین کنکورت رو بخون این متن هایی که می نویسی الان وقتش نیست. منم شاکی شدم گفتم به شما چه ربطی داره و کلی چرت و پرت گفتیم. بعدش اینقدر عصبانی شدم اومدم سرچ کردم بهترین قرص ها برای خودکشی چیست. ولی بعدش اینجا اومدم اینا رو خوندم یکم آروم شدم. می دونین زندگی من خیلی جالب نیست. با اینکه دختری که از صمیم قلب دوستش داشتم رو از دست دادم و الان تنهای تنهام و شب و روز در تنهایی و فلاکت دست و پا می زنم، با اینکه مامان و بابام سرم غر می زنن و با اینکه آینده م مشخص نیست، ولی کارایی رو انجام می دم که دوست دارم. و همین فعلا برام کافیه. اگه نباشم نمی تونم این کارا رو انجام بدم پس دوست دارم باشم. دوست دارم زنده بمونم هر چند سخت باشه. تف به همه ی ساختار هایی که اجتماع برامون سانت به سانتش رو تعیین کرده. من می خوام زندگی خودمو پیش ببرم و کارایی رو انجام بدم که دوست دارم. حالا می خوام بدبخت بشم؟ به درک. آره اصا می خوام بدبخت بشم. بهتر از اینه که خودکشی کنم. در هر حال من مال خودمم و به هیچ احدی اجازه نمی دم برام تصمیم بگیره و تعیین تکلیف کنه. این از فشار هایی که اجتماع و مامان و بابام بهم میاره. ایشالا در آینده بهتر میشه. ولی اگه نشد هم الان رو به خوشی می گذرونم. من خودمو خیلی دوست دارم. با خودم خیلی حال می کنم برای همین می خوام بمونم توی این جهان و ادامه بدم.
سلام . من ¹⁴ سالمه از همه لحاظ خانوادم محدودم کردن .
فقط تنها دلخوشیم گوشیمه تنها چیزی که بم آرامش میده .
پدر من یک فرد خسیسه که پول داره ها ولی خرجی نمیده .
مثلا ازش پول میخوایم میگه ندارم یا واسه 100 تومن کلی دادو بیداد میکنه .
بخدا خسته شدم ، شدم یه آدم افسرده ک هیچ امیدی ب زندگی نداره .
که حتی سالی یه بار هم نمیتونم برم بیرون با دوستام خوش بگذرونم . لباس های مورد علاقمو بپوشم .
با اینکه سننم کمه همش ب فکر خودکشیم تاحالا نکردم چون میترسم خودکشی کنم نمیرم .
الان من انقد حالم بده که اصن دوس دارم خانواده نداشته باشم .
کاش پدر مادرا اول بفهمن میتونن برای بچه شون پدر مادر خوبی باشن یا ن بد بچه بیارن من نمیدونم چرا همه فکر میکنن بچه بیاد همه مشکلات و حل میکنه ؟ .
سلام منم دقیقا همینجورم
۱۴سالمه اه همه لحاظ فشار رومه
الان نزدیک عیدیم ۵روز دیگه مونده تا عید ولی من هنوز لباس نخردیم به بابام میگم بخر برام میگه تا دهنتو پر خون نکردم برو گمشو
بمولا ک خسته ایم.خیلی وقته خسته ایم.خیلییی سختم
چرا سر هر چیز کوچیک باید تحقیر شیم؟
چرا دختر بودن انقد سخته؟
چرا نمیتونیم ی زندگی اروم داشته باشیم
چرا بیرون نمیتونیم بریم؟
چون دختریم((((((((((:
بابا بیمولا مام ادمیم خسته میشیم از این زندگی تکراری
نمصن ی قرصی بگید ک بعد خوردنش حتما بمیرم((:
میدونید بعضی موقع ها آدم اونقدر ظرفیتش تکمیله که فقط منتظر کوچک ترین تلنگری برای پایان دادن به زندگیشه
اهل پند و نصیحت نیستم آدم آنچنان مذهبیای هم نیستم ولی شماهایی که الان اینقدر از زندگیتون بدتون میاد و دوست دارید تموم بشه بفکر این هستید که حداقل قبل مردن یه روز رو واقعا زندگی کنید؟پس این همه سال زندگی کردید که به چی برسید؟
امید بوده که تا الان مانع شما شده
همه ما ته ته دلمون هنوزم یکم امید داریم. امید به بهتر شدن شرایط
امید به چرخیدن روزگار بر وفق مراد ما
لطفا فقط یکم به خودتون استراحت بدید
بعد از خودکشی روح در آرامش نیست ، کاری به بهشت و جهنمش ندارم
خودکشی شما روی زندگی اطرافیانتون خیلی تاثیر میذاره خیلی خیلی زیاد
لطفا نه خودتونو نابود کنید نه بقیه رو
تنها کاری که میشه الان کرد امید داشتن و ادامه دادنه
بیاید فقط تحمل کنیم
من خودم یک نوجوان هستم زندگی سختی دارم ولی نمیتونم تمومش کنم من باید حداقل قبل از مرگم یک روز رو واقعا زندگی کنم این حق منه
مشکلات زیادن اما قابل حل اگه از خانواده ناراحتید اگه از زندگیتون راضی نیستید دنبال حل مشکل باشید
امیدوارم که همه موفق باشید براتون بهترین ها رو آرزومندم
من ۱۳سالمه و واقعا از این زندگی خسته شدم بیست چاری فقط ب درودیو ار نیگاه میکنم اجازه بیرون رفتنم ندارم تنها دل خوشیمم تو دنیا ی تبلت ک راه به راه مانو میگن این تبلت و بزار کنار یا بدش ب برادرت یکم بازی کنه .
برادرم ۹ سالشه و خیلی خیلی خیلی رو مخه یعنی روانیم کرده روانیم میکنه ب قدری ک ی کلمه دهن میخواد باز کنه نکرده بهش میگم ساکت شو زبونشم خیلی درازه هرجا بخواد میره هر کاری بخواد میکنه هرچی میخواد میگه ب زندگیم گند میزنه و منم نمیتونم هیچ غلتی بوکنم چون اون کوچیک تره و پسره و چون پسره عزیز دور دونس اون هرچقدر فحش بده کاره اشتباهی انجام بده و... مهم نیست اون ی پسره و حق داره شیطون باشه و جالب اونجاست ک اون تو غلتی میکنه مقصر منم درس نمیخونه تقصیر کیه؟ من بد حرف میزنه مقصر کیه من چرا چون من نصیحتش نمیکنم چون من بهش نمیگم درس بخون اون هر کاره درست یا غلطی بکنه تشویق میشه و اون کسی که سرکوفت میخوره منم نمراتم خیلی خوب بودن اما هیچکس تشویقم نکرد هیچ میگفتن بیشتر بخون باید ب برادران یاد بدی ، یکمم عصبی میشم میگن تو دختر بزرگی هستی دیگه نمیشه من بزنمت حی میخوام نزنمت یکاری میکنی ک مجبور میشم.
تو زندیگم هیچکس ب وضعیت روحیم توجه نمیکنه اینکه همیشه قبل از خوابم چقدر اشک میریزمو چقدر مرگمو صحنه سازی میکنم چقد ب روش هایی برای کشتن خودم فکر میکنم میکنمو فقط ی خودم میدونم ی خدا
اینکه چقدر ازخودم متنفرم رو خودمو خدا میدونیم
من واقعا ازا ین دنیا خستم
دستام از بس که خودمو نگه داشتن بریدن
واقعا دیگه نمیتونم ادامه بدم
من دوست دارم زندگی کنم دوست دارم دنیارو ببینم دوست دارم بخندم
اما ن تو این دنیایی که همه نقاب تو دستشونه
مرگ:)تنها کلمه ی قشنگیه ک شنیدم:)تنها چیزیه که میخامش !:)
فقط تنها دلخوشیم گوشیمه تنها چیزی که بم آرامش میده .
پدر من یک فرد خسیسه که پول داره ها ولی خرجی نمیده .
مثلا ازش پول میخوایم میگه ندارم یا واسه 100 تومن کلی دادو بیداد میکنه .
بخدا خسته شدم ، شدم یه آدم افسرده ک هیچ امیدی ب زندگی نداره .
که حتی سالی یه بار هم نمیتونم برم بیرون با دوستام خوش بگذرونم . لباس های مورد علاقمو بپوشم .
با اینکه سننم کمه همش ب فکر خودکشیم تاحالا نکردم چون میترسم خودکشی کنم نمیرم .
الان من انقد حالم بده که اصن دوس دارم خانواده نداشته باشم .
کاش پدر مادرا اول بفهمن میتونن برای بچه شون پدر مادر خوبی باشن یا ن بد بچه بیارن من نمیدونم چرا همه فکر میکنن بچه بیاد همه مشکلات و حل میکنه ؟ .
هی اینم سرنوشت کنه دیگه .
۱۴سالمه اه همه لحاظ فشار رومه
الان نزدیک عیدیم ۵روز دیگه مونده تا عید ولی من هنوز لباس نخردیم به بابام میگم بخر برام میگه تا دهنتو پر خون نکردم برو گمشو