من فردا امتحان ریاضی نوبت اول دارم، ولی هیچی یاد ندارن، من صرف اعصاب مصرف میکنم، تو فکر اینم فردا سر جلسه امتحان چندتا بخورم که از حال برم ولی سر یه روز حالم خوب بشه، یعنی مشکلی برام پیش نیاد
خودکشي یه راه حل دائمی برای یه مشکل موقتیه :)
چی باعث میشه که به خودکشی فکر کنین؟
بیتوجهی اطرافیان ،اینکه یکی ولت کرده رفته، یا مشکلات خانوادگی :(
واقعا ارزششو داره؟
این زندگی تو هست نزار کسی خرابش کنه
بجای اینکه بخاطر یکی دیگه به مرگ فکر کنی بخاطر خودت زندگی کن و آینده ات رو بساز
شاید این حرفا برای کسی که تو تاریکی غرق شده مهم نيست ولی من سعی کردم که روشنایی رو هم نشونت بدم♡
الان دیگه انتخاب با خودتون هست
♡ :)
مشکلاتی که من دارم در برار تمام مشکلات شما دوستان هیچع، اما من فکر میکنم هیچ کسو هیچ چیزی توی دنیا ارزش اینو نداره که من بخوام بخاطرش یا بخاطر جلب توجهش به خودم آسیب بزنم یا خودمو بکشم، امید داشته باشيد و سعی کنید اونارو از سر راه بردارید هرکی که باعث میشه شما موفق نشین، پس برید جلو و اهمیت ندید، هیچکس به اندازه خوذم مهم نیست، ای شعار منه
سلام من میخوام به زندگیم پایان بدم خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که خودم رو دوست دارم حالا که اینطور هست پس نباید اجازه بدم بیشتر از این عذاب بکشم مرگ برای من راحت ترین راه هست هیچ راه دیگه ای هم نیست مشکلات زیادی دارم که من رو عذاب میدن بیماری روحی _ دوست داشته نشدن بین خانواده و دوستان _ تمسخر کردن دیگران _ از دست دادن عشق و ... خیلی عوامل دیگه که باعث میشن من مرگ رو انتخاب کنم دنبال درمان مشکلاتم رفتم سال هاست اما هیچ نتیجه ای نگرفتم و حالا آسون ترین و آخرین راه رو میخوام امتحان کنم و دیگه هم نمیخوام برگردم فقط به من بگین چند تا قرص مسکن مصرف کنم که مرگم حتمی باشه و راحت بشم ؟؟؟
فقط میخوام بمیرم من ۱۵ سالمه با اینکه فقط میرم مدرسه میام خونه مادرم هرموقع منو میبینه منو دعوا میکنه من دوست نداره چون خواهرم رو کاری نداری خیلی با خواهرم خوبه میخواموخود کشی کنم بقیه هم با من بدن به نظر شما چند تا بخورم
من یه دختر 13 ساله هستم
از وقتی که بابام رفته به فکر خودکشیم
از مامانم بیزارمممممممممم
به خاطره مامانم افسردگی شدید گرفتم ولی مامانم اصلا اهمیت نمیده
مامانم و بابام از هم جدا شدن
من با مامانمم
دلم می خواد بمیرم
انواع قرصارو خوردم
حتی خواستم رگمو بزنم ولی نشد اخه بعد که زنده بمونم مادرم
میکشه منو که چرا این کارو کردم
دوبار از خونه رفتم بیرون تا قرص بگیرم برای مرگ دوبارشم
گفته که باید نسخه داشته باشی
دیگه نمیدونم چیکار کنم
استامینوفن هم 20 تا خوردم هیچیم نشد
هیچیه هیچی
فقط قرص لورازپام و تریازولام و برنج باعث مرگ میشه
همین (ᗒᗣᗕ)՞
سلام
من جوادم 14 سالمه کلاس هشتم
نه پولی تو جیبی دارم نه چیزی حتی لباسای 2 سال پیش رو میپوشم.
پدرم 2 زن داره پدرم هیچ پولی به من یا خانوادم نمیده واقعا خسته شدم از 12 سالگی کار میکنم الان خواهرم میخواد عروسی کنه ولی پدرم جهیزیه نمیده و خواهرم داره بدون جهیزیه میره خونه شوهرش و من دیگه صبری ندارم پدرم نزدیکای 20 باغ انگور داره درامد سالیانش 13 میلیون ولی من با 2 خواهر مادرم و 2 تا برادم میریم کار میکنیم تو باغش دیگه صبر هیچی رو ندارم من الان هیچی جز یه موبایل 1 میلیونی ندارم پدرم با زن دومش خیلی خوش ما تو خونمون هیچی واسه خوردن نداریم من برادرام میریم کار میکنیم
من دیگه خسته شدم من هیچ لباسی واسه پوشیدن در خانه ندارم و پدر عوضی همیشه داخل فضای مجازی ول میچرخه خودم شبا گوشیش رو نگاه میکنم میبینم که بایه زن صحبت میکنه وای خدا
تو شب عروسی خواهرم پدرم نبود ه اینم زندگی منه خوبدیگه خسته شدم دیگه نمیخوام زندگی کنم کت و شلوار دامادی خواهرم رو من خریدم خودم برادرام جهیزیه خریدن ولی پدرم با کلی پول کاری نکرد
چی باعث میشه که به خودکشی فکر کنین؟
بیتوجهی اطرافیان ،اینکه یکی ولت کرده رفته، یا مشکلات خانوادگی :(
واقعا ارزششو داره؟
این زندگی تو هست نزار کسی خرابش کنه
بجای اینکه بخاطر یکی دیگه به مرگ فکر کنی بخاطر خودت زندگی کن و آینده ات رو بساز
شاید این حرفا برای کسی که تو تاریکی غرق شده مهم نيست ولی من سعی کردم که روشنایی رو هم نشونت بدم♡
الان دیگه انتخاب با خودتون هست
♡ :)
از وقتی که بابام رفته به فکر خودکشیم
از مامانم بیزارمممممممممم
به خاطره مامانم افسردگی شدید گرفتم ولی مامانم اصلا اهمیت نمیده
مامانم و بابام از هم جدا شدن
من با مامانمم
دلم می خواد بمیرم
انواع قرصارو خوردم
حتی خواستم رگمو بزنم ولی نشد اخه بعد که زنده بمونم مادرم
میکشه منو که چرا این کارو کردم
دوبار از خونه رفتم بیرون تا قرص بگیرم برای مرگ دوبارشم
گفته که باید نسخه داشته باشی
دیگه نمیدونم چیکار کنم
استامینوفن هم 20 تا خوردم هیچیم نشد
هیچیه هیچی
فقط قرص لورازپام و تریازولام و برنج باعث مرگ میشه
همین (ᗒᗣᗕ)՞
من جوادم 14 سالمه کلاس هشتم
نه پولی تو جیبی دارم نه چیزی حتی لباسای 2 سال پیش رو میپوشم.
پدرم 2 زن داره پدرم هیچ پولی به من یا خانوادم نمیده واقعا خسته شدم از 12 سالگی کار میکنم الان خواهرم میخواد عروسی کنه ولی پدرم جهیزیه نمیده و خواهرم داره بدون جهیزیه میره خونه شوهرش و من دیگه صبری ندارم پدرم نزدیکای 20 باغ انگور داره درامد سالیانش 13 میلیون ولی من با 2 خواهر مادرم و 2 تا برادم میریم کار میکنیم تو باغش دیگه صبر هیچی رو ندارم من الان هیچی جز یه موبایل 1 میلیونی ندارم پدرم با زن دومش خیلی خوش ما تو خونمون هیچی واسه خوردن نداریم من برادرام میریم کار میکنیم
من دیگه خسته شدم من هیچ لباسی واسه پوشیدن در خانه ندارم و پدر عوضی همیشه داخل فضای مجازی ول میچرخه خودم شبا گوشیش رو نگاه میکنم میبینم که بایه زن صحبت میکنه وای خدا
تو شب عروسی خواهرم پدرم نبود ه اینم زندگی منه خوبدیگه خسته شدم دیگه نمیخوام زندگی کنم کت و شلوار دامادی خواهرم رو من خریدم خودم برادرام جهیزیه خریدن ولی پدرم با کلی پول کاری نکرد