من خواب دیدیم مار رنگ روشن که به کرم میخورد تو خونمونه و حرکت میکنه سر بزرگی داشت ازش نمیترسیدم موقع خواب به مادرم گفتم این نیاد پیشمون تو یه جعبه گذاشتیمش و درش رو بستیم تا بتونیم شب بخوابیم تعبیرش چیه
سلام من خواب دیدم مار بزرگی حداق دهدمتر بود هی دور میخورد توی زمین کشاورزی بودم سرعتش هم زیاد بود روی هوا هی دور میخورد و بکدفعه روی سر و گردن من پرید من بکدفعه از خواب بلند شدم تعبیرش چیست
سلام
بعداز ناهار خواب دیدم توی حیاط مادربزرگم تو روستا هستیم و رد یک مار خیلی بزرگ و بلند روی خاک هست و من بدنبالش میگردم رفتم داخل خانه و دیدم تو سقف خانه رفته من هم برای اینکه همه رو نجات بدم قورتش دادم و اومدم بیرون اما بعد چند دقیقه حالت تهوع گرفتم و با چند تا سرفه همونطور سالم از دهانم اومد بیرون اما خیلی ساکت شده بود انگار ترسیده بوده و از گوشه ی در حیاط فرار کرد . تعبیرش چیه
سلام مندیشب خواب دیدم ک خانه ای بابا بزرگم هستم و میخواهم اب بیارم ک یه مار زرد رنگ کنار آب هست وقسمتی از سر انآبی رنگ هست وازشخصی کمک خواستم وقتی از اون شخص کمک خواستم ک بیاد بکمکم مار ازکنار شیرآب رفت؟؟؟؟فکرمودرگیر کرد این خواب مار زرد هم نشانه دشمن هست ولی قسمت آبی و کمک رو نمیدونم چیست
سلام من امروز صبح زود خواب دیدم که در باغی درحال کاشت سبزه و سبزبجات هستیم برای ابیاری از وسایلایی استفاده کردیم که اب اضافه رو به یه ابراهه ببریم والازیر خاکها از لولهایی برای اب اضافه گرفتن خاک استفاده میکردیم و بعد اومدم بالای یا تپه خیلی کوچک که ببینم اب از این رود یا ابراهه میره یانه و دوباره اومدم پایین درهمین عین یه مار کوچیک که حداقل نیم متر بود رو انگشت شصتم گاز گرفت یا نیش زد نمیدونم فقط میدونم هرچی بود از زیر خاک یهو دستم رو گرفت وازهمه مهمتر اینکه دردش نه زیاد و عین خیالمم نبود که ماره رنگ مار سفید بود بعدش بخاطر نماز صبح بیدار شدم والا از ترس خواب بد که تعبیر بشه نمیدونم چی میشه لطفا سریع جوابمو بدین خواهش میکنم چون خواب و خوراک ندارم
سلام من خواب دیدم بچه مار مشکی خریدم ولی همش روتخت وتشک وکیف من بود ولی میرفتم بگیرمش همش ازمن میترسیدوفرارمیکردهیجادیگه پیدانمیشدبجزتخت من و ازمن فرارمیکردچجورتعبیرش کنم نیست
سلام من خواب دیدم بچه مار مشکی خریدم ولی همش روتخت وتشک وکیف من بود ولی میرفتم بگیرمش همش ازمن میترسیدوفرارمیکردهیجادیگه پیدانمیشدبجزتخت من و ازمن فرارمیکردچجورتعبیرش کنم نیست
من خواب دیدم که یک مار بزرگ سبز تو حیاطمون بود من مارو دوست داشتم و باهاش بازی میکردم و بعد از ازش خسته شدم و می خواستم برم داخل خونه ولی این مار بهم چسبیده بود و منم ول نمی کرد من همین طوری تلاش کردم که مار منو ول کنه ولی ول نمی کرد ولی در آخر مجبور شدم مارو پرت کنم و بیام داخل خونه و بعدش رفتم نگاه آینه کردم دیدم دم مار به موهام چسبیده جیغ کشیدم و از خواب بیدار شدم آیا تعبیرش چیست
خواب دیدم روی یک چاهی وایساده بودم که یکم سرش بازبود که ازتوش یک مارسبزرنگ تقریبا لاغر میمومدبیرون ازترس هی ازش دورترمی شدم ولی اون طولش خیلی بزر بودخیلی زیاد طولش زیا که وقتی دوستمو خبردار کردم باشوهرش ورفیقه شوهرش اومدن گرفتنشو ازلامپ اویزونش کردن اون که رف چن ساعت بعدش دیدم یه مارزرد رنگ اومدکه چاق ترازاون بودوطولش کم ولی هیچ نیشی هیچی نبود
بعداز ناهار خواب دیدم توی حیاط مادربزرگم تو روستا هستیم و رد یک مار خیلی بزرگ و بلند روی خاک هست و من بدنبالش میگردم رفتم داخل خانه و دیدم تو سقف خانه رفته من هم برای اینکه همه رو نجات بدم قورتش دادم و اومدم بیرون اما بعد چند دقیقه حالت تهوع گرفتم و با چند تا سرفه همونطور سالم از دهانم اومد بیرون اما خیلی ساکت شده بود انگار ترسیده بوده و از گوشه ی در حیاط فرار کرد . تعبیرش چیه