نمیدونم الان کسی نوشته های منو میخونه یا نه ولی من به ضرس قاطع میتونم بگم جن وجود داره و دلایل خودمو هم میگم:
اولا جن در تاریخ حتی قبل از ادیان در بین مردم شناخته شده بوده و بعد ادیان هم وجود جن رو قبول داشتن.
دوما مسئله مهم بعدی اینه که مردم جهان و خاورمیانه بارها و بارها گزارش مواجه شدن با اجنه رو دادن و البته جالبه که عده ای اصرار دارن که این گزارشات مردمی همه توهم هستن و سوال من از این افراد اینه که چند میتونن توهم بزنن؟ یک نفر دو نفر صد نفر یا هزار نفر؟ ما میلیونها گزارش داریم شما برید توی روستاها بپرسید اکثر مردم یه برخوردی با جن داشتن و مطمئن باشید دروغ نمیگن یک پیرزن ۸۰ ساله و یا پیرمرد ۹۰ ساله به چه دردش میخوره دروغ بگه؟
حتی اونا اکثرا خاطره برخورد با جن رو طی ۵۰ سال همیشه همونطور تعریف کردن که روز اول تعریف کردن ، چون اگه دروغ گفته باشن یادشون میره ، ولی پدربزرگ و مادربزرگ من از بچگی تا بزرگ سالی همیشه همونو گفتن و صدها گزارش دیگه مثل این موجوده فقط کسی نیست گوش کنه و اونا هم به کسی نمیگن.
پس نمیشه همه این گزارشات توهم یا دروغ باشه حداقل ۹۰٪ از اونا راست میگن پس چرا عده ای اصرار دارن بگن جن وجود نداره و همه اینا خرافاته؟ چون ما اینجا با نظریه طرف نیستیم با تجربه میلیونها آدم مواجه هستیم.
پس انکار کردن واقعیت توسط آدما و حتی علم کمکی در شناخت اسرار جهان نمیکنه ، مثل همون موقع که یه دکتری توی انگلیس میگفت یه چیزی روی دستامون هست که اگه بشوریم باعث میشه کمتر مریض بشیم و عفونت کنیم و بعد کل جامعه پزشکی اون موقع بهش خندیدن ، پس علم هم اشتباه میکنه و لطفا علم رو معیار ۱۰۰٪ قرار ندین ، چون علم امروز نسبت به علم فردا ناقصه پس تجربه انسانها رو معیار قرار بدین بهتره.
و من از روی تجربه این همه آدم در نزدیکان خودم و کلی آدم دیگه در خاور میانه و جهان که گزارش دادن میگم جن هست و مطمئنم هست چون غیر از اینا خودمم ۳ تجربه کوچیک در برخورد با اجنه داشتم ولی کوچیک بودن ، یکبار وسط بیابون در یک روستای دورافتاده از ته یک دره ساعت ۲ شب صدای گریه نوزاد شنیدم و واقعا ترسیدم و سریع از اونجا رفتیم و یکبار دیگه هم با ۲ نفر دیگه رفتیم سمت قبرستان همون روستا که ساعت ۱۲ شب بود و من به همراهانم گفتم لطفا زیاد اسم جن رو در بیابون نیارید و موقع شب نیارید چون شنیدم باعث جذب اونا میشه ، همین لحظه یک سنگ اندازه حبه قند پرتاب شد جلوی ما سه نفر و ما تا ۳۰ ثانیه با وحشت اطراف رو نگاه کردیم ولی هیچی نبود ، مطلقا هیچی اونجا نبود پس سنگ رو کی از رو به رو طرف ما پرتاب کرد؟
ما که با ۳ تا چراغ قوه قوی داشتیم همه جارو میدیدیم پس چی طرف ما یک سنگ پرتاب کرد اونم وسط بیابون جایی که هیچ جا برای مخفی شدن نبود.
و یکبار هم با یک نفر ساعت ۱ شب رفته بودم نزدیک همون دره که صدای نوزاد شنیده بودیم ، اونجا همراه من قسم میخورد که شونه اش لمس شده ، و هنوز بعد گذشت ۳ سال وقتی یاد اونروز میفته میترسه.
من در کل از وجود جن مطمئن هستم و اونارو یکسری موجود درنظر میگیرم که مثل ما انسانها در طبیعت خلق شدن و به تکامل رسیدن ولی اونا در یک بُعد دیگه زندگی میکنن به خاطر اونه دیده نمیشن و هر وقت بخوان میتونن بیان توی بُعد ما.
بدن ما از ماده درست شده و بدن اونا از انرژی یا شاید بهترش پلاسما یعنی گاز بسیار داغ یعنی عنصر آفرینش اونا گاز بسیار داغه که بهش توی علم پلاسما میگن و آب داغ میتونه روی پلاسما تاثیر منفی بذاره به خاطره اونه میگن یکدفعه آب داغ رو روی زمین نپاشین.
همینطور میدونم آدما برای انجام طلسم و جادوهای سیاه از جن ها کمک میگیرن و در بیشتر طلسمات سنگین در واقع جن داره کار رو انجام میده ، طلسم میتونه یک قرارداد بین یک جادوگر و یک جن باشه که به موجب اون قرار جن کاری رو انجام میده.
کلا دنیای بسیار پیچیده و ترسناکی وجود داره که من فقط دوست دارم بدونم چه خبره ولی هیچ وقت دوست ندارم از جن ها چیزی بخوام و خودمو به دردسر بندازم فقط دوست دارم بیشتر در مورد اونا بدونم عطش دانش دارم.
سلام
به نظر من وجود اجنه قابل اثبات شده - اونهم توسط استاد بزرگی همچون کوهیار هیتاسیان - شما اگر نگاهی به کانال هیتاسیان بیندازید یقیین پیدا میکنید
واضحترین تصویر و ویدیو از جنیان در این کانال ثبت شده.
سلام مطالب عالی
من و مادرم دیشب توی اتاق خواب بودیم که یک باره مادرم شروع کرد به گفتن بسم الله وقتی چشمام رو باز کردم روبه روم یه فرد رو دیدم که انگار یه چادر سیاه انداخته روی خودش و بعداز گذشت شاید ۱۰ دقیقه هنوز میدیدمش و مادرم هنوز درحال گفتن ذکر بود بعد از اون از ترس چشمام رو بستم وقتی چشمام رو باز کردم دیگه ندیدمش صبح که بلند شدم و از مادرم پرسیدم چرا مدام میگفت بسم الله گفت یه فرد مثل همونی که من دیدم رو دیده که داره بهش نزدیک میشه و بعد از گفتن ذکر از کنارش رد شده اما فردی که مادرم میدید رو من نمیدیدم و فردی که من میدیم رو مادرم نمیدید میخوام بدونم ایا جن بوده روح بوده موکل بوده یا موجودات ماورایی چون ما روبهروی تختمونیه ایینه داریم
جنها مگه بیکارن سر تو زندگی مردم بکشند خودشون زندگی و بدبختی دارن خانواده و کار و بچه دارند مثل انسانها اما این انسانها دعانویسها هستند که با تهیه طلسم یهود و دعاهای غیر معروف پای جنها را در خانه انسانها باز میکنند و باعث گمراهی مردم در درک شناخت قدرت مطلق که خداوند هست میشوند
بله همینجور که خداوند درقرآن کریم فرمودن جنها قبل از انسانها زندگی میکردن وهنوزهم هستن. پس نباید باکارهای نادرست مزاحم انهاشویم. بی دلیل کاری به ماندارن اوناهم مثل ما گرفتاری زندگی خودشون دارن.
بله همینجور که خداوند درقرآن کریم فرمودن جنها قبل از انسانها زندگی میکردن وهنوزهم هستن. پس نباید باکارهای نادرست مزاحم انهاشویم. بی دلیل کاری به ماندارن اوناهم مثل ما گرفتاری زندگی خودشون دارن.
بله واقعیت و خداوند هم در قرآن کریم به صراحت فرموده یکی از بزرگترین حفاظ ها نماز هست و خواندن قرآن اونها هم دنیای خودشون رو دارند خدانکنه گیر بدهاشون کسی بیافته البته هستن انسانهای خداشناس و بزرگی که خداوند قدرت هایی بهشون داده برای کمک به دیگران بنده یه استادی میشناسم خیلی کم کار میکنه اما کارش عالیه فقط هم آیات قرآن و دستورات دینی میده خودش همه چیز میفهمه
سلام منم صبح ساعت 3/5صبح رفتم دستشویی دیدم از پشت دستشویی که گاراژ هامون است صدای گریه بچه میآمد از دستشویی بیرون اومدم رفتم بالای دیوار همسایمون که بند ادمو باز میکنه گفتم شاید بند بچه را دارد باز میکند اینم داره گریه میکندولی توی حیاط همسایمون هیشکی نبود رفتم توی گاراژ صدا نیومد
یا یکبار دیگه توی گاراژ هامون بودم داشتم ماشینم تعمیر میکردم که روباکی متورم تکون خورد رفتم تکونش دادم دیدم هیچی زیرش نیست رفتم دیدم دوباره داره تکون میخوره
Eli
۲۳:۴۰ ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۲
سلام من خیلی وقته پیش پدریزرگم رو در خانه دیدم که بیرون رفته بود ولی یه مردی با ظاهر و صورت پدربزرگم و با یه لباس سیاه ظاهر شد دم در در خروجی و من صداش کردم و غیب شد و یه بار یه دود سیاه که شبیه مادربزرگم بود ظاهر شد که پشتش برق روشن بود و دقیقا مادربزرگم در اتاق داشت کارشو میکرد!
و یه بار خواب دیدم شبه و یه عروسکی هست اسمش یادم نیست چی بود ولی یه عروسکی مثل انابل که در خوابم این حرف بود که اگه یه گاج کوچیک در شب کنارت ببینی یعنی که روح یا جن مادر هست تو اون خونه و من رفتم برق رو روشن کردم و پرت کردم اون گاج رو،روی زمین و گفتم این رو نمیخوام و یادمه رفتم تو اتاقم که اومدم از اتاقبیرون دیدم بیشتر عروسکام تو اشپزخونس درحالی که من اونارو اصلا دست هم نزدم و یادمه مادربزرگم هم بود در خواب که گفت یه نفر تو خونس ،که من رفتم سراغ عروسک و اسمشو گفتم و ازش خواهش کردم بره و اینکه چرا اومده که از خواب بیدار شدم
این خواب رو برا یکی تعریف کردم گفتش میخوان باهات دوست شن ولی تو راه ارتباط باهاشونو نمیدونی و گفت یه روح راهنماگر میاد که بهت یاد میده چیزی رو و معلوم نیست چه موقع و کجا
و یه بار یه دست دیدم از پشتtvاومد بیرون و نمیدونم توهمه یا ن
و یه بار یه میمون دیدم تو حال که غیب شد و یه بار هم تو تلویزیون یه سایه دیدم اومدم یه ملافه انداختم رو تلویزیون بعد خانوادم اومدن از بیرون ملافه رو برداشتم انداختم رو صندلی چون دیدم انگار کنار صندلیه و من اینارو تو صفحه تلویزیون خاموش دیدم
یه سایه سیاه.
سلام من خونه ی قبلی داشتم تو کاسه سالاد خورد میکردم که روی میز بود رفتم دستم رو بشورم که دیدم کاسه روی زمین هست...
همیشه لباس های سیاهم گم میشد.
شب که بخوابیدم یکدفعه بیدار میشدم می دیدم بچم نیست می دیدم بچه تو اشپز خونه است یک چاقو بقل دستش هست
و همیطه حس میکردم یکی داره به ظرف دست میزنه که صدا می ده
یک روز بچه هم را بردم مهد کودک رفتم خونه تنها بودم یک یکی اسم من رو صدا کرد از اتاق رفتم دیدم همه وسایل رو ریختن زمین
بخاطر همین خانه مان رو عوض کردیم که این اتفاق ها داره رخ میده
آره خیلی از این ها برای من پیش اومده ۲ماه پیش لامپ های خونه ما دو روز درمیون یا سه روز در میون میسوخت که خیلی عجیب بود یا ماشین لباس شویی ما همیشه یه صدای زوزه از خودش در میآورد تعمیرکار آوردیم اما دیگه صدا نمیداد!!! خیلی مطالب مهمی بود از این به بعد بیشتر به اتفاقات دور و برم توجه میکنم ممنون.
سال ۸۰ من و رفیقم تو یکی از کارخونه های اطراف کرج شیفت شب بودیم که دوستم بهم گفت که قبلا تو محل کار چیزهای عجیب و غریبی دیده، من توضیحات بیشتری خواستم و اون امتناع می کرد که صحبت کردن در موردش باعث میشه اتفاقاتی بیفتن. خلاصه ما نصف شب یکی از روزها با استکان و حروفات روی کاغذ احضار رو انجام دادیم که اون چیز احضار شده خودشو "سو" معرفی کرد و اینکه حرکتش رو زمانی انجام میداد که ما جوابی تو ذهنمون داشتیم. بعد از اون بدبختی ما شروع شد و اتفاقاتی عجیب میفتاد. سایر همکارا اوایل به حرفای ما اهمیتی نمیدادن اما با گذشت زمان همه چیزهای عجیبی میدیدن مثل باز و بسته شدن درها و بازی موج رادیو و دویدن روی پشت بام و پرت شدن ذونکن از روی کمد به سمت دیوار روبرویی و سایر چیزها. بدترین هم دختری بود که سه نفرمون حسش کرده بودیم که از پشت مارو میگرفت و میگفت برنگرد که من تا مرز سکته پیش رفتم. سر همین مسئله دو تا از بچه های تاسیسات استعفا دادن. حتی کار به جایی کشید که مدیران ارشد هم اومدن در مورد این قضیه تحقیق کردن و انکار قضیه. قبلا هم گفته بودن که اونجا چیزهایی دیدن و یکی از قدیمیا هم میگفت که اونجا زیر خاکی و سنگهای نقش دار هم دفن شده. من پس از اون ماجرا موهام شروع به ریختن کردن که مجبور شدم از کارم استعفا بدم و حتی از تهران خارج بشم تا سلامتی پس از درمان نافرجام به نتیجه برسه. پس از اون من به مدت چند سال هر شب ساعت ۴:۵۰ با کابوس و احساس اینکه کسی منو میکشه یا میاد روی من از خواب بیدار میشدم و دیگه برام عادی شده بود و تجربه آخری و ترسناک این بود که کسی بالای سرم گفت بریم که من از کمر به تشک فرو رفتم و خودمو میدیدم و با داد زدنهای تو خواب منو بیدار کردن. عمدتا احساس میکردم دختری کنار من هست و تا چشام رو باز نمیکردم نمیرفت. روی در ورودی خونه هم همیشه خدا خطوط سینوسی که انگار با آب قند باشه و چسبناک بود پاشیده میشد. پس از یه سرقت از منزل مجبور به نصب دوربین مداربسته شدیم که اون علایم روی در دیگه تکرار نشدن اما من تو ساعات خوابهای بد دوربین رو چک کرده بودم چیزی ثبت نمیشد اما نوار قرمز رنگی که دوربین نسبت به تحرکات نشون میداد زیر فیلمها و دقیقا اون ساعات میفتاد که منو بیشتر عصبی می کرد. روزی به صورت خیلی اتفاقی یه سگ رو به مدت یکسال نگه داشتم که تمام اون اتفاقات تموم شدن اما سگ بیچاره اواخر نصف شب زوزه میکشید و حالت عصبی گرفته بود. پس از رد کردن سگ من این مشکل رو دیگه نداشتم اما هیچ کدوم از کارهام به درستی پیش نمیرن و همیشه بد میارم. پیش دوتا دعا نویس رفتم که فقط سکوت کردن و یه کاغذ دادن دستم. از شر اون موجود فعلا راحت شدم اما بدبیاری همچنان گریبانگیرمه.
سلام. من شنیدم با خواندن ذکر بسم الله الرحمن الرحیم. به عدد 1001.وچهار قل به آب واسپری کردن آن در قسمت های مختلف خانه با باز کردن در وپنجره ها. می توان از وجود آنها در طول شبانه روز راحت بود. من به تجربه خودم میگم ونجات پیدا کردم.
واییی بیشتر علایم هست یه بار عروسکم رو رو یه میز گذاشتم بعد رو میز تحریرم پیدا شد یا وسایلم میوفته بعد ناپدید میشه بعد ظاهر میشه همیشه یه فرد سیاه میبینمم کمککک یعنی اجنه هستتت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بسم الله
سلام چند روزی هست لباس های خواهرم و مادرم پایین و وسطشون با قیچی بریده میشه و چندین لباس این اتفاق براشون افتاده و خواهرم خوابای بد میبینه و از خواب میپره نظرتون چیه؟؟؟
سلام تو خونه ما دعوا زیاد اتفاق میفته اونم بخاطر چیزای بی ارزش چن وقتیه ک همش وسایلامو گم میکنم بعد دو سه روز جایی دیگه پیداش میکنم سرکه ای هم ک واسه هفت سین عید از دو سه روز قبل عید گزاشتیم هر روز نگا میکنم میبینم کم شده ازش الان دیگه تقریبا تموم شده از بقیه میپرسم اینو شما اینجوری کردید انکار میکنن آیا احتمال داره تو خونمون جن باشه آخه سرکه چ ربطی داره بهشون اینو نمیفهمم
رفقا اینو بدونین اجنه یا به قول قدیمی ها از ما بهترون اونا هم دارن مثل من وشما زندگی میکنن و کاری هم به کار ما ندارن ولی اونا هم مثل من و شما از یه چیزهایی ویه کارهای خوششون میاد واز یه چیزهایی و یه کارهایی بدشون میاد که باید رعایت کنیم مثلا زیور آلات رو دوست دارن .گلاب دوس ندارن و......
سلام عزیزان.برای کسانیکه اعتقاد به قران دارن و به وجود جن.بله وجود داره.برای دونستن اینکه خونتون جن داره یا خودتون طلسم شدین با فال قهوه میتونم بهتون بگم.البته فال قهوه فقط هشدار و اطلاع میده و نمیتونه چیزی رو براتون تغییر بده.برای تغئیر و اصلاح مشکل فقط قرآن یا کمک از دعانویس و جنگیر کاربلد.
سلام وامابعدخونه ای من وهمسرم وبچم توش زندگی میکنیم ازقرارمعلوم وبامستنداتی که دربالاذکرشده است جن وجوددارد!چون چندین بارکه موقعی که تنهابودم وسایل اشپزخانه بهم ریختندومن ازجاپریدم فرارکردم خونه بابام طبقه بالا وبابام گفت تودیوونه ای ترسوهستی وخیالاتی !!!ولی خانمم وخواهرم خودشون اعتراف واقراق کرده اندکه چندبارکه تواتاق مابودندتنهابودندیه خانم محجبه کوتاه قامن که تاحالا ندیده بودنش مشاهده شده !!اونم برای لحظاتی چندثانیه من ازبچگی توزیرزمین خونمون دختری باگیس موی بسیاربلنددیده ام اونم بارهاموقع خواب یابیداری ...خواهرم میگفت چندروزپیش که من خانمموبرده بودم بیرون وبچمون خواب بودسایه سیاه دیده بوده وچندبارهم دیده بوده که مرتب ازکنارش ردمیشده وبه داخل دیواراتاق نفوذمیکرده ...وبعدازمدتی اومده بوده بالاسرش وایساده بوده که خواهرم میگفت که یه خانم بسیارباحجاب وقدمتوسط وکه قیافه زیبایی هم داشته....خواهرم وقتی اینودیده بوده تواتاق بچمونوبرداشته بوده وازاتاق فرارکرده بوده ...ولی خودبنده ازوجوداین جن احتمالی احساس امنیت میکنم چون تاحالا به ماضرری نرسونده وهمیشه یه چیزی درون قلبم منوازخطرات واسیب های احتمالی نگه داشته ومنواگاه کرده ومنم فقط حرف اونوعمل کرده ام وشایدم دلیلش اینه که من ازخانم های محجبه رادوست دارم وبراشون احترام قائلم......
این یکی از فریب های زیرکانه شیطان هست که با اون احساس امنیت کنی "ای پرودگار قادرمطلق مارا از مکر وحیله های شیطان دوربدار گناهانمان راببخش ومارادرسایه لطف ورحمت خویش قرار ده ، ما تنها با سایه لطف ورحمت تو احساس امنیت میکنیم زیراکه تنها توقادرمطلق هستی آمین
ناشناس
۱۵:۴۹ ۰۱ اسفند ۱۴۰۱
من بعد از خواندن این نور گوشی بالا پایین میشد صدا های میشنیدم ولی تا یک نفر بیدار شد تمام ای اتفاقات تمام شد
درود به همگی
چند وقت پیش یه پست اینستا دیدم در مورد جن و دنبال کردم یبار یه فیلمی گذاشته بود که یه جن مثل حالتی که یه انسان ملافه سفید روش بندازه از کوه بالا میرفت و من مسخرشون کردم اونا هم یه جنو موکل کردن به خونه ی من از اون زمان خونه ی ما جن دار شده و یه پسرکوچیک دارم الان دو سالشه کوچکتر که بود به یه گوشه نگاه میکرد و از ترس گریه میکرد یا حتی اونو دنبال میکرد .الان که دو سالش شده هر شب دو تا سه بار بیدارش میکنن و بچه شروع به گریه میکنه حتما باید بغلش کنم تا خوابش ببره و اروم بگیره بعضی شبا احساس میکنم از در اتاق سرک میکشن و داخل اتاقو نگاه میکنن .حضورشونو شبا تو خونه احساس میکنم .چند وقتی دقت کردم یه گربه سیاه زیاد رفت و امد میکنه به خونه ی ما .خانمم هم متوجه حضورش شده .یه اینهتو حموم روی دیوار نصب کرده بودم شکستنش.
توضیحات عالی.
من از خونمون خیلی بدم میاد همش اتفاقات بد برام افتاده هرجا هم ک جابجا شدیم سرصداهای عجیب مثل پچپچ یا صداهایی از داخل ستونهای سقف شنیدم حتی سگ دوستم یک شب کنار من بود وقتی خوابیده بود ب یکباره از تو خواب پرید کنارم نشست روبروی در اتاقم شروع ب تماشا کردن بیرون اتاق ک وصل میشد ب حال و دقیقا اتاق روبرو بعداز اینکه نوازشش کردم دوباره خوابید اونقدری نگذشت باز پاشد خیره ب بیرون اتاقم مینشست وقتی در اتاقمو بستم بدون اینکه نوازشش کنم امد دقیقا کنار من سرشو گذاشت تا صب راحت خوابید برای من ثابت شده بود از قبل ک یچی هست حتی با ما جابجا میشن میان خونه جدید و راستش من احساس امنیت میکنم انگار دوسم دارن مراقبم هستن حتی اشتباه منو یجوری بهم ثابت میکنن من خیلی تنها میشم داخل خونه لحظه خوابیدن احساسشون میکنم.
منم همین طور.هر جا میرم باهام میان و راستش دیگه ازشون نمقترسم و بهشون عادت کردم انگار عضوی از خانوادم شدن
پوریا فولادی
۱۹:۵۲ ۱۶ فروردين ۱۴۰۲
دقیقا مثل من.ولی من دیگه ازشون نمیترسم و انگار عضوی از خانوادم شدن..و حضورشون رو دوست دارم.
Mehrdad
۱۳:۵۶ ۱۸ تير ۱۴۰۲
"ای پرودگار قادرمطلق تنها به تو پناه میبریم گناهان ماراببخش وسایه ظلم وکینه شیطان را از وجودمان دوربدار ومارازیرسایه لطف ورحمت بیکران خود قرار ده زیراتنها تو قادرمطلق هستی وتنها تو مارا مراقب هستی وتنها تو امنیت را به ما ارزانی داشتی زیراکه تنها تو قادرمطلق هستی آمین✝️
یملیخا
۱۵:۵۳ ۱۶ شهريور ۱۴۰۱
یبار من رفتم ی خونه ای وقتی وارد شدم در نهایت حیرت مات و مبهوت موندم چون در روبرو صحنه عجیبی دیدم یک مرد و زن با دوتا بچه نشسته بودن شام میخوردن اصلا متوجه من نشدن رفتم پیششون منو اصلا نمیدیدن گفتم بزار یک بشقاب بندازم زمین ببینم متوجه میشن؟ وقتی بشقاب افتاد دیدم همشون ترسیدن و بازم منو ندیدن موجودات عجیبی بودن کم کم داشتم میترسیدم
سلام من 14 سالمه و شب ها همیشه تنها میخابم ب غیر شبهای پنجشنبه ک با خواهرم توی ی اتاق دیگه میخابم... من از 1401 ب اینور هروقت شبا میخابم تو اتاق خودم، راس ساعت 3 نصفه شب انگار یکی با تکون بیدارم میکنه. مامانم میگه اتفاقیه ولی اخه هرشبببب اونم راس ساعت 3 نصفه شب؟؟؟ بعدشم ک بیدار میشم دیگه خوابم نمیبره تا یکی دوساعت...بعد از اونم انگار یکی بهم زول میزنه... وصتی هم تو اون یکی اتاقه میخابم اصلا بیدار نمیشم یا چیزی حس نمیکنم یا وقتی خونه تنهام انگار یکی صدام میکنه و هی صدای پا میاد
سلام من یک شب تو خونه تنها بودم تو اتاق روی مبل نشسته بودم وداشتم کتاب میخواندم بعد یک صدا اومد که انگار یکی روی تخت نشت بعد از یک مدت صدای امد که انگار کسی به دیوار اتاق میزنه فقط همین نیست بعضی وقت ها لبتاب رو به شارژ میزاشتم که شارژ شه بعد از مدتی که میومد لبتاب از شارژ کنده شده بود مطمعا بودم که کسی از خانواده ام اون کار نکرده شما بگید ایا تو این خانه جن نیست
سلام. من تجربه کردم واقعآ همینطوره بارها کارم به دکتر کشیده . خودشو دیدم و اتفاقات ترسناک که اطرافم تو خونه افتاده. حتئ دچار فراموشی مطلق شدم و بلاهایی که به سر من اومده و اطرافیان بهم گفتن درحالی که خودم چیزی یادم نمیاد . خدا همه رو از شرّ جن و شیطان درامان نگه داره.
بخصوص جن که تجربه تلخ دارم وتا سرحد مرگ پیش رفتم. وخونه وسایل همش جابجا میشد. دعا نویس کمکم کرد ولی باز هست .
ناشناسم
۱۵:۱۰ ۲۵ تير ۱۴۰۱
سلام من رفته بودم مسافرت در هم قفل کردم بعد چند روز که اومدم دیدم روی مبلمون چاقویی که مال ما نبود فرو کردن و پاره شده همینطور یدونه پارچ هم شکسته بود من بعد از اون همش تو خونمون سروصدا میشنوم ...
سلام. مطمئن باش جنه، تو خونه چندجا سرکه و گلاب بزار و چهار قل رو بنویس چندجا قرار بده . انشاءالله درامان خدا باشی.
اهورا
۱۸:۵۰ ۰۲ تير ۱۴۰۱
سلام من در پاسخ به جناب رمضانی میگویم که واقعا دنیا برعکسه مثال برا من اس ۲۲ااولترا میخواست ببرم ولی نبردم اما ایفون ۱۳ پرو مکس که نمی خواستم توی گردونه شانس بردم و چون ایفون هارو من نابود میکنم آدرس رو ندادم ۷ سالمه یکمم انگار چیزی با تبلتم مشکل داره تبلتم باتری غول پیکر تازه داره ولی همش تخلیه باتری داره خیلی هم هنگ های علکی میکنه خیلی هم با فست شارژ حتی دیر شارژ میشه معادل برای ۱۰ درصد ۳۰ دقیقه طول میکشه
سلام یه روز تو خونه تنها بودم و تقریبا ساعت ۳ بود که در خونه تنها بودم اینم بگم
من مستقلم و مجرد هستم و ۲۰ سالمه
شاید به این حرف هایی که میگم اعتمادی نداشته باشید ولی وقتی تو خونه تنها باشید می فهمید همین....
ساعت ۳ خوابم نمی یومد آیفون زنگ خورد و با حس و حال دخترونه گفتم نصف شب این کیه در میزنه وقتی از دوربین آیفون نگاه کردم کسی نبود و به این فکر فرو رفتم که کوچکشاید دکمه خراب آیفنمون قاطی کرده و خود به خود زنگ خورده باز هم زور دادم به خواب ولی ناموفق شدم
دوباره زنگ خورد من که خودم کمی مشکوک شده بودم به طرف آیفون رفتم دوباره با همان صحنه روبرو شدم تقریبا این کار بیست دقیقه ادامه یافت وقتی در را باز کردم یک پسر بچه را دبدم ترسیده بودم و این هم توجهم رو جلب کرد سنجاق طلایی رنگ پسرک فردای ان روز به طرز عجیبی ناپدید شد و تحت تاثیر اذیت اون شدم
سلام .اگه روحانی یا مرد عالمی که میتونه جن رو از بدن در بیاره لطفا معرفی کنین .یکی از اشنایانمون واقعا به کمک احتیاج داره .اگه کسی هم قبلا از ما بهترون تو بدنش داشته تونسته با دعا یا قران جواب بگیره حتما بگه که انشالله کار این بنده خدا انجام بشه
سلام.عرض ادب به همه ی آقایون و خانوم ها.من ۳۰ سال سن دارم و فرق توهم و خیال و واقعیت رو خوب میفهمم.مشکلاتی داشتم که با خوندن (چهار قل) و ون یکاد و ذکر زیاد بسم الله و نماز خوندن و استفاده از سرکه در منزل و (غسل و طهارت) توبه کردن...کم کم دارم جواب میگیرم و الان تاثیرشون خیلی تو زندگیم کم رنگ شده الان ۱۱ یا ۱۲ روزه برنامه ی هر روزم هستش و دارم جواب میگیرم.
تاثیرات جن ها به من:
چیزهایی که بسرعت از کنارم رد میشن اما نمیتونم ببینمشون.صدای نفس کشیدن کسه دیگه در شونه سمت چپم بطور داعم مخصوصا مخصوصا زمان خواب. چند بار زمان خواب در گوشم فیس پیس کردن انگار میخواستن باهام حرف بزنن.کشیدن پتو از روی بدنم در خواب.بیدار کردنم از خواب نصفه شب یا صبح زود.شنیدن صدا از آشپزخونه.دوبار بوی کسی رو تو رخت خواب حس کردم یکبار نصفه شب در اطاق خواب.شنیدن صدای خرو پف از اتاقی که خالیه.گم شدنه شاید بگم یک کیسه از لباس و وسایلم.دست کردن تو لباسم توسط کسی که نیست به آهستگی اما انقدر برام از این اطفاق ها افتاد که برام عادی شده بود متاستفانه.و با خودم میگفتم که ترس نداره که. من از هیچکس ترسی ندارم و... ولی اطفاقهایی برام افتاد که فهمیدم نترسیدن من برام گرون تموم شده.حالا مثل چی... میترسم و برای جلوگیری از این کارهاشون اقدام کردم.
دوستان توجه داشته باشید که یکدفعه همش از بین نرفته برا من.تا الان در حدی هستش که ۸۰ درصد اون علاعم کم شده اما کامل از بین نرفته.اما تاثیراتش شدیدن خوب بوده تا الان.انجام بدید به امید خدا جواب میگیرید شماهم.
سلام مادر من هم دقیقا همین مشکلات رو داره و از وقتی که خونه مون رو عوض کردیم این مشکلات براش پیش اومده یا سایه سیاه رنگ میبینه یا به واسطه اونا لمس میشه یا غذا هاش رو میخوررند . خیلی داره اذیت میشه هرکس میتونه کمکم کنه بگه .واقعا داریم عذاب میکشیم . هرچی بسمه لله میگه یا قل اعوذوبربالناس میخونه هم فایده نداره
ناشناس
۰۷:۰۱ ۰۳ خرداد ۱۴۰۱
دوستان عزیز که این مشکلات دارند وچه کسایی که ندارن حتما حتما قبل اینکه لباسی را از تن دربیاورید یا تن کنید حتما ذکر بسم الله الرحمن الرحیم گفته بشه چرا که اگر لباس بدون بسم الله تن کنی یا بپوشید احتمال اینکه جنیان قبل شما تن کنن یا بعد شما خیلی زیاد هنگام ورود و خروج به سرویس بهداشتی و حمام ومنزل ذکر بسم الله گفته بشه در هنگام خروج از منزل ۷مرتبه سوره توحید در هنگام خوردن چیزی بسم الله گفته بشه و آخر از هر غذا و نوشیدنی الحمدالله اگر این عادت بشه تو امور زندگی هیچ نیرویی به شما تحمیل نمیشه جز خیر که از خدا به شما میرسه برای اینکه منزل خودتونو حصار ایمن کنید در مقابل اجنه چهار ضلع اصلی خونه آیه الکرسی دست نوشته خودتون که نیم متر از سقف پایینتر پشت قاب عکس جایی جا سازی کنید داشتن حرز امام جواد همراه اعضای خانواده و داخل منزل از وجود هر نوع طلسمی شمارو ایمن میکنه حتما حتما این چیزایی که گفتم انجام بدید نگهداری کبوتر در منزل چرا که اگر موجودی هم باشه تو خونه بجای اینکه شمارو اذیت کنن با کبوترها بازی میکنن و به شما کاری ندارن چون اجنه عاشق کبوترن مداومت به خواندن آیات قرآن هر چند چند آیه در روز خواندن نماز چرا که با رکوع و سجود انرژیهای منفی شما از طریق زمین جذب و آرامش به شما حاکم میشه در حد امکان محیط منزل رو با پرده نپوشونید چون یکی از جاهایی که اجته هست مکانهای تاریخ سعی کنید منزل پر نور باشه جای تاریخی تو منزل نداشته باشید باز بودن در وپنجره های منزل حتی در زمان سرد سال حداقل یک ساعت در روز بعد از قبول هر نوع هدیه ای از اطرافیان قبل از استفاده از آن وسیله بسم الله گفتن فراموش نکنید به همین سادگی اگه نتیجه گرفتید زیر همین کامنت من تو این صفحه به بنده هم اطلاع بدید
شبا گوشیمو به شارژ نمیزنم چون شنیدم خوب نیست و به باتری اسیب میرنه ی روز صبح زود از خواب بیدار شدم و گوشیمو زدم به شارژ چون خاموش بود و چند ساعت دیگ باید میرفتم دانشگاه ، دوباره خوابیدم و دو ساعت بعد از خواب بیدار شدم و طبق عادت همیشگی رفتم سمت گوشیم اما نبود روم و برگوندم دیدم کنار تشکه شارژش هم فول فول از اعضای خانواده هم پرسیدم هیچ کدومشون اطلاع نداشتن و دست به موبایلم نزدن برام عجیب بود گفتم اینجا بگم
دنیاشون ، دنیای خیال و رویا و خواب هست
اگر منطقی رفتار کنیم و حقایق رو ببینیم ؛قویترین شون هم کاری نمیتونن کنن.
مثل امواج گوشی و ....(امواج الکترومغناطیس) میتونن، از در و دیوار رد بشن و روی ذهن و افکار تاثیر میزارن و گرنه جنبه و قدرت مادی ندارن .
عجیب نیست براتون ک کسایی ک باهاشون ارتباط میگیرن ، مواد مصرف میکنن تا توهم بزنن و ببیننشون !!!
حالا قضاوت با شما آیا وهم و خیال و یا حتی امواج گوشی و وای فای ترس داره ؟!؟!؟
سلام مطالب خیلی عالی ومفید بودن ای کاش زودتر از اینهاخونده بودم من درخانه مستاجر بودم دقيقأ همین اتفاقات برسرم افتاد. هروقت خواستید نقل مکان کنید درموردخانه اول تحقیق کنید
باسلام من الان مدت چهارساله که یه چیزی توی سرم حرف میزنه وسرم روسوزن سوزن میکنه وگاهی اوقات سرم روموردفشارشدیدقرارمیده که سرم میخادمنفجربشه ازوسایل خونه هم که دیگه نگم تلویزیون ویخچال وشارژرلپ تاپ و باتری ماشین ولامپ وخیلی وسایل خونمون روهم سوزوندن وچندبارروی بدنم خراش انداختندو شکستن لیوان وپارچ وجابجاشدن وسایل ودیگه خیلی کارای دیگه کردن که اگه بخام بگم باید یه کتاب بنویسم معلوم نیست اینادیگه چی هستندکه اینقدر قصی القلب هستندوهیچ رحمی ندارندانگارارث باباشونا خوردیم بیچاره شدم نمیدونم بایدچیکارکنم آهاقسمتهای مختلف بدنم رو هم میگیرندمثلا یه بارکلیه سمت راستم روچنان فشارمیدادکه نعره ام به هوارفت وحدودیک ساعت منواینجوری نگه داشته بود وخودش میخندید که کارم کشیدبه بیمارستان واونجاحتی دکترهم فهمید که این یه موجودیه که این کارو گرده به هرحال این دنیا اصلا جای خوبی برای زندگی نیست علیرغم خیلی هاکه میخان باهرشرایطی زندگی کنند ولی اصلاارزشش رونداره
سلام ، من ۲۸ سالمه ، بعضی وقت ها وقتی در خانه تنها هستم ، یک دفعه میبینم ، کسی داره پاهامو قلقلک میده و صورتمو ناز میکنه ، یا بعضی وقت ها وقتی میرم حموم، پشت سرم یک نفر داره صدام میکنه و وقتی در خانه تنها هستم ، یک دفعه میبینم کسی پشت سرم هست و داره نگام میکنه و به من زل زده ، خیلی ترسناک شده و من از این به بعد در خانه تنها نمی مانم ،،، داره یواش یواش ۳۰ سالم میشه ولی باز هم میترسم . خدا به دادمون برسه ،،،
مطلب جالب بود نظرها رو هم خوندم بایید بگم که این مشکلات قابل حله بایید برید پیش حن گیر نه دعا نویس چون دعا نویس هم موکل براتون میگیره که نهایتا باز جن تو زندگی و اطرافتون هست ولی جن گیر جن ها فراری میده البته جن گیر واقعی از طریق قران و رقیه شرعی این کارو میکنه و هیچ قدرتی بالاتر ار قدرت خداوند نیست و به اذن خدا مشکتون خل میشه و دست از سرتون برمیدارن . البته از نظر من اگه کسی روحیات قوی داشته باشه و قلبا و روحا به قدرت خدا ایمان داشته باشه جن ها نمیتون بهش نفوذ کنن . یه روش ساده هم اینه چهار قل رو همیشه بخونید . مخصوصا سوره ناس که به جن اشاره میکنه
سلام من یه روز توی اتاقم داشتم لباسام میچیدم که یه دفعه نگاه کردم به دکمه کمدم و یه مرد قد بلند با کت وشلوار سفید بالای سرم ایستادم خیلی ترسیدم ولی وقتی برگشتم دیدیم چیزی نیست وقتی هم که میخوام توی آشپز خونه آب بخورم یا کاری کنم یهو یه سایه سیاه پشت سرم میبینم وقتی هم که توی حال با خانوادم نشستیم یهو صدای افتادن ظرف ها میاد ولی وقتی میریم داخل آشپز خونه میبینیم هیچی نیست
من چند ساله که هر چند وقت یکبار دچار این جریانتم و میبینم که حرکت میکنند در قالب انرژی یا یه جورایی شبیه هاله و الان نمیدونم هدفشون چیه و چکار کنم روی دیوار و بدن و لباسم احساس میکنم برام چیزی منویسند که نمیتونم بخونم و الان هم شرایط وحستناکی از لحاظ مالی و روابط عاطفی دارم اما نمیدونم اینا چی میخوان ایا نشانه خوبه یا بد سحر هست یا کمک
سلام من ۲ سال پیش خواب های عجیبی دیدم دیدم یکی ازم محافظت می کنه یه مرد بعد از اون خوابا اتفاق های عجیبی برام افتاد مثلا صداهای بلندی از اشپز خونه میومد فقط خودم میشنیدم یک نفر دست میزاشت رو شونم یا مثلا یکی از تو کمد وسیله ای برمیداشت اما کسی اونحا نبود یا یکی دنبالم می کرد پشت سرم بود ولی نمیتونستم ببینمش این گذشت تا امسال فهمیدم جن عاشق دارم برخلاف بقیه ازش نمیترسم همیشه همراهمه همه جا اولاش که فهمیدم خیلی ترسیدم ولی الان دیگه برام خیلی عادیه فقط یه چند بار که بی احترامی کردم عصبانی شدو اذیتم کرد
سلام خسته نباشید ، پسری ۱۴سالم امروز صبح مردم گفت مموری گوشیت رو چرا در آوردی ؟
منم گفتم که کار من نیست گفت پیداش کردم گزاشتم تو کشو
چند روز قبلم که قطعه دیگر تلفنم گم شده بود
امروزم داشتم گوشی رو نگاه میکردم یهو مموری گوشی خود به خود از گوشی بیرون اومد و افتاد و غیب شد هرچه گشتم پیداش نکردم
کلا با گوشیم مشکل دارن
سلام.اونا منو اذیت نمیکنن! ولی شبها هر شب درست وقتی که روی تختم دراز کشیدم و بابام داره میاد سمتم بگه شبها گوشیتو نزار کنارت میبینم یک یا دو نفر از پشتش رد میشن و میان میرن سمت پشت تختم (جای میز کامپیوترم) ولی بعد که با گوشیم نور میندازم هیچ چیز یا کسی اونجا نیست و یکبارم دراز کشیده بودم فیلم نگا میکردم حس کردم یکی دستشوپ گذاشته رو کمرم و گاهی هم الان همین الانم دارم حس میکنم یکی سرمو نمیدونم چرکار میکنه ناز میکنه و یا نمیدونم ولی سرم می خاره.
لطفا بگین چیکار کنم من نمیخوام اینجوری باشه خیلی میترسم.
خانمم مدام میگه صدای افتادن یا شکسته شدن ظروف آشپزخونه رو میشنوم. حدود سه سال پیش که بچه دار شدم حسابی نوزادم شبها یهویی از خواب میپرید و شروع میکرد به گریه. شیفت شبکاریش بودم وقتی صبح اومدم خونه خوابیدم تازه خوابیده بودم که یکی محکم با لگد زد توی کمرم. توی خونه چندتایی بلدرچین دارم که توی قفس هستن بعضی وقتها عجیب بی قراری میکنن
بنظرتون چکار کنم تا از این وضعیت خلاص بشم؟
دعا...اولا که مخلوقات بی دفاع خداوندرو درقفس نگه ندارید بلدرچین جاش درقفس نیست چون نیاز داره بدوعه بیقرای اینها برای همینه واین دعارو هر روززمزمه کن :ای پروردگار قادر مطلق تنها به تو پناه میبریم بنده گنهکار خویش را ببخش ومارااز سایه رحمت خود دورنکن وسایه ظلم وکینه شیطان را ازما دور بدار آمین✝️
سلام
چند روزی ک مدام شب ها موقع خواب سایه تو اتاقم میبینم یا اینکه متوجه تکون خوردن اجسام میشم
خواب های وارونه و بدی میبینم جوری ک انگار همش یکی دنبالمه و خواهر و دوصتمم همچین خوابی در مورد من دیدن
آیا این خطرناک و میتونه مشکل ساز باشه برای من؟!
یا اینکه فقط تفکرات بیخودع
من سالهاست شبها شبح سیاه یک مرد با دومتر قد را میبینم که باسرعت بین اتاقها جابه جا میشه وجای اشیا توی خونه عوض میشه ویا گم شدن زیاد وسایل وبعد پیدا شدنش درجای اصلی البته به همسر وبچه هام چیزی نگفتم که نترسند ولی یک مدت هست پسر کوچکم که۱۳سالشه میگه شبا شبح یک مرد سیاه را میبینم ودیگه میترسه توی اتاق خواب بخوابه ومیاد توی پذیرایی البته اذبت نمیکنند وگاهی توی آشپزخانه بی دلیل صدای افتادن ظرفها میاد . نمیدونم چکار کنم؟کمکم کنید
واقعا ب عزیزانی ک میگن من وجود نداره در حیرتم
آیا ب قرآن اعتقاد ندارین
اجنه حضور دارند و همیشه در کنار ماهستندو ترسیدن هم کلا ترسیدن بیجا هس
ما وقتی خالق اجنه یعنی الله رو داریم نیازی ب ترسیدن نیس عزیزان
میدونم وحشتناکه اما وقتی در قلبتون چن آیه قرآن یا آیت الکرسی بخونین قدرت قرآن رو هم میدونین
سلام
نمیدونم بنویسم یا نه
ولی دیکه بریدم واقعا یکسال و نیمه چند تا جن مارو اذیت میکنن
ب خاک سیاه نشستیم تمام خونه رو بهم میریزین
همه مدارک و لباسامونو همش میریزن تو توالت گوشیمونو میکوبن تو دیوار جلوی چشم خودمون کنتور برق و میزنن چاقو سمتمون پرت میکنن یا میکنن تو دیوار ک قدرتشونو نشون بدن همش ضرر مالی و جانی هیچکسم نتونست کمکمون کنه وسایلامونو میبرن یه چیزایی از بیرون تو خیابون میارن تو خونه در میزنن آیفون و میزنن پنجره رو هی باز میکنن ما میبندیم دوباره باز میکنن چیز سمتمون پرت میکنن یه بار از بیرون اومدیم خونه رو ترکونده بودن انگار روی درودیوار یه چیزی عین خون شکلایی کشیده بودن چاقو فرو کرده بودن تو بالشتمون همش چیزای تیز فرو میکنن تو دیوار تشک بالشت نمیدونم دیگه چیکار کنم دلم میخواد بمیرم
من چهارسال پیش دانشجو بودم
یکی از آشنا ها هم اونجا دانشجو بود.یه روز اومد بهم گفت پیراهنتو میتونی بهم قرض بدی دوروزه میارم.مادرش تو خونواده مشهوره به دعا و جادو و طلسم کردن بقیه منم تو رودربایسی افتادم پیراهنو بهش دادم.پیراهنمو برد بعد از یک ماه پس اورد دقیقا روزی ک پوشیدمش رفتم با ماشین نون بخرم ماشین ام ترمز هاش قفل کرد زدم به یه نفر پاش شکست اون ماشینو فروختم ماشین بعدیو خریدم بازم همین بلا سرم اومد.بعد اون هم کلی ضرر کردم و همش تا الان بدشانسی داشتم درسمو ول کردم رفتم سر کاری که با کلی زحمت راه انداختهدبودم اونم بهم خورد سر هرکار دیگه میرم یه اتفاق میوفته همش .کل خانواده باهام بد شدن.
حتی یه بار تا پای مرگ رفتم سر بدشانسی و بدبیاری
خونمون هم پره مورچه شده و همش سایه میبینم که رد میشه.خودم روم نشد ولی یکی از دوستامو فرستادم پیش یکی فقط اسممو بهش گفته بود اونم دقیقا شرایط منو برا دوستم گفته بود.اخرشم گفته توسط اجنه طلسم شده برام اسپند بیاره درستش میکنم.هنوز هیچکاری نکردم نمیدونم چیکار کنم
سلام
من مها هستم
۱۷سالمه
اهل بلوچستانم
معمولا اینجا جن زیاده
مخصوصا تو خونمون
همیشه تو آشپز خونه صدا های نا معلوم و ترسناکی میاد همیشه هم وقتی آیت الکرسی میخونم خوب میشه
برای شما هم آیت الکرسی و پیشنهاد میدم
سلام من جنیم که این جنو خورده خیالتون راحت دیگ وجود نداره...
ناشناس
۲۲:۲۲ ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
سلام همیشه تو خونه ی ما وسایل الکی گم میشه لیوان ها الکی میشکنه صبح ها روی دیوار های خونه سایه های عجیب است وقتی تنهام یک زن زن بی حجاب رد میشه وبعد غیب میشه چند سالی هست که سوسک های ریز به خونمون حمله کردند
من چند روزه که وقتی از خواب بلند میشم جایی چنگ یه نفر روی بازوم و دستو پام هست که گاهی پاهام کبود میشه و مطمئنم که هیچ اتفاقی برام نیوفتاده و وقتی از خواب بلند میشم متوجه میشم
با سلام متاسفانه به گفته جناب علی اکبر رائفی پور در سطح کشورهای خاورمیانه طی چندین سال اخیر وجود اجنه افزایش یافته و به نوعی مدیریت نوین مردم کشورهای کره زمین نیز وجود همچین موجودات ماورایی است که زندگانی مردم را به طرق مختلف به مشکلات و بحران ها و بی هدفی ختم کند تا حاکمان به کثیف ترین راه ها به زندگی خفت بارشان ادامه دهند
من تو این خونمون همیشه حس میکنم یکی پشتمه وهر روز صبح که بیدار میشم یه زخم یا خراش جدید رو دستمه
تازه من هیچ وقت خواب نمیبینم اما وقتی میبینم همیشه یا یه قول بهم همله میکنه یا خواب مردن مامانم رو می بینم
سلام من جن خونه مامان بزرگتم، بیا اینجا با هم صحبت کِنِیم
ناصری
۱۲:۵۸ ۰۵ بهمن ۱۴۰۰
سلام من چندین ساله که این موشکلو دارم وسلامتی من در خطر بود تا این که راه رهای از این مشکل رو پیدا کردم و میخوام به شما هم پیشنهاد بدم .راه نجات از این موجودات حنا است انگشت شست پا ویا کف پا ویا کف دست ویا موهارو با حنا رنگ بزنید .تا وقطی که رنگ حنا روی دستو پای شماست به شما کاری ندارند و من هم این کارو انجام دادم و تا وقتی که دست یا پای شما رنگ داره ارامش کامل در زندگی شما هست...
من که اکثر شبا میبینم تا چشمم گرم میشه و کمی خابم میبره و یهو مثلا میبینم ی چهره قد کوتاه بهم خیره شده و کنارمه منم گاهی ناخوداگاه از ترس میپرم و میدوم توی حال پذیرایی و چراغها روشن میکنم و برمیگردم ب اتاق میبینم هیچی نیست چون وقتی یدفعه بترسی سلول های بدن فعال میشن و سرعت عملت خیلی بالا میره مثلا فرض کن ی گرگ دنبالت کنه دیگه حالیت نیس و فقط با شدت میدوی اینم بعد ازینکه میرم تو حال تازه انگار از خاب میپرم و متوجه میشم که از رختخوابم فرار کردم تازه هر شب به ی شکل میبینم مثلا یبار ب شکل حیوانات و ... اینا اجنه هس و توهم نیستن مطمنم
بهار اصلا جای نگرانی نیست. چه کسی گفته جن وجود داره؟
بهنیا پیوند
۲۳:۰۰ ۰۷ اسفند ۱۴۰۰
بهار اصلا جای نگرانی نیست. چه کسی گفته جن وجود داره؟
ناشناس
۱۷:۴۹ ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۱
آیه الکرسی +سوره ناس + سوره فلق هرروز بخوانید.
ناشناس
۲۱:۵۱ ۲۳ دی ۱۴۰۰
والا بعضی علائم تو خونه ما وجود داره اولیش یه گربه سیاه که تو حیاط جولان میده دومیش از تو آشپزخونه صدای قاشق چنگال میاد سومیشم اینه که آدم دلش میخواد خونه رو ترک کنه
سلام یه مدت پیش خونه ما وسایلش جابجا میشد لباسهای ک نو میخریدیم پاره میشد بعد یه مدت خونه خود به خود خیس شد یهنی تو حال داشتیم شام میخوردیم میرفتیم اتاق میدیدم کف اتاق یا روی تخت خواب خیس شده اونم بوی گند میداد.
الانم در دیوار خونه نوشته میشه چکاری انجام بدید چکاری رو نکنید
سلام.ما مدتی بود خانمم همش حس میکرد یکی پشت سر شه.یا یک دفعه صدا وسیله از داخل آشپزخونه میومد.تا اینکه هر دوتا انگشتر خانمم تو خونه غیب شد.بعد به یک حاج آقا آشنا تو قم مراجع کردم که داخل این کارها جز افراد درجه یک ایرانه.اونم اومد داخل خونه وجنو بیرون کرد.و حالا خیلی راحتیم و آرامش داریم و برکت به زندگیمون برگشته
من متاهلم دوتا پسر کوچیک دارم من احساس میکنم تو خونمون جن هست کلا همش تو خونمون بحثمون میشه سر چیزای الکی دعوا میکنیم تا دیر وقت نمیتونیم بخوابیم بچه هام همش تو خواب میترسن از خواب میپرن پسر بزرگم ک کوچیک بود همیشه تو اتاق بالای کمد بهم نشون میداد میگفت ی مرد اونجاست ولی من متوجه نمیشدم الانم پسر کوچیکم میره اتاق انکار با یکی بازی میکنه من خودم میرم اون اتاق احساس خفگی میکنم ی بار دیدم بالای شیشه بوفمون رد دست بلند و استخونی بود فهمیدم ک همون لامپای خونمون تن تن میسوزه مخصوصا اتاقامون خودم از شوهرم سرد شدم بعضی وقتا لبامو پیدا نمیشه بیشتر لباسای شوهرم همش گم میشه ب من میگه کجاست میرم ک بیارم میبینم اصلا نیست من به اون میگم نیست اونم ی چیزی میگه دعوامون میشه خونمون خوف داره خیلی سنگین من خودم شبا بعضی وقتا تو این سرما ی دفعه از شدت گرما بلند میشم نمیتونم بخوابم بعضی وقتا هم از سرما یخ میزنم زیاد بیرون نمیرم هی میخوام برم ولی حوصلم نمیکشه آیت الکرسی میخونم رفتم سوره الرحمن ایه ۳۳ ۳۵ ۷۰ بار تو آب خوندم ریختم چهار گوشه خونه ورودی اصلی حتی آب و هممون خوردیم احساس میکنم یکی خونست هی پست سرم درست هیچ سایه ای ندیدم ی بارم رفته بودیم بیرون برگشتیم دیدم ماشینای پسرمو دورمیز تلویزیون چیده توروخدا یکی ی راه حلی بده حالم خیلی بده شبیه همش رنگ صورتم میپره مثل مریضا شدم حالم خیلی بده همش گریه میکنم خسته شدم ی راه حلی بدید
سلام من ۱۴ سالمه بعظی وقتا تو خونه احساس بدی دارم توی حیاط زیاد گربه مشکی رد میشه و ترسناک بهم زل میزنند وقتی تنهام احساس میکنم تو خونه یک نفر حواسش به منه شبا احساس میکنم یک نفر بالا سرم یا روی مبل نشسته وسایل های خونه پشت سر هم گم میشه
یکبار خودم دیدم در حالی که نزدیک بود کیف مامانم بیفته به حالت اول برگشت شاید اشتباه دیدم نمیدونم
تو آشپز خونه یک نفر به یخچال ضربه میزنه یا راه میره من نمیتونم به مادرم بگم چون خجالت میکشم شبا خوابم نمیبره میشه کمکم کنید بگید چیکار کنم
سلام
من هم از این اتفاقات برام افتاده
تنها را دور کردن اونا استفاده کردن از وسایل فلزی و خوندن ۴ قل هست وسایل فلزی مثل قاشق همیشه همراه باشه بیشتر اجنه ها از فلز های بزرگ بدشون میاد و سعی می کنن دوری کنند
بهنیا پیوند
۲۳:۰۷ ۰۷ اسفند ۱۴۰۰
خواهش میکنم به من اعتماد کن. من خوب میدونم چطوری بهت کمک کنم.
ناشناس
۰۸:۲۳ ۲۰ اسفند ۱۴۰۰
به هیچکس اعتماد نکن فقط قران و نماز 45 روز سوره بقره بخون تا جنها نابود بشن تو خواب هم راهنماییت می کنن فرشتهاش
ناشناس
۲۱:۴۱ ۱۲ دی ۱۴۰۰
حالا این قضیه فقط به اینجا ختم نشد؛دوباره چند مدت بعد داشتم خونه رو جارو برقی میزدم بچمم اینقدر باهوش بود همه چی رو متوجه میشد ؛دیدم داشت جارو زدن منو نگاه میکرد ؛تقریبا عصر بود یا غروب؛دیدم یه نفر در زد هر چی گفتم کیه ؛جواب نداد؛بعد جارو برقی رو خاموش کردم
و رفتم در رو باز کردم یواش ؛من خیلی تیزم وحس ششم فوق العاده قویه یه حسی بهم گفت این یه موجود ماورایی هس؛
سر همین در رو با احتیاط و یواش باز کردم وخیلی کم ؛
و همینطور که باز هی میگفتم کیه کیه
کسی جواب نمیداد ؛ولی دیدم یه نیرویی داره در آپارتمان رو
؛رو به جلو ها میده ؛
خوف گرفتم ؛فکر کنید من ها بده ؛اون ها بده ؛تا من موفق شدم ودر رو بستم ؛
هر چی هم صدا میزدم جوابی نمیشنیدم؛
و دیگه دوباره چند روز بعد هم دوباره ظهر ساعت ۲یا ۳دیدم صدای زنگ دراومد هر چی گفتم کیه ؛کسی جواب نداد و منم در رو اصن باز نکردم حقیقتش ترسیده بودم ؛و حتی بعد از اون جریان وزش باد شدید هم
من تا ۱۵روز یا یک ماه از خونمون میترسیدم و دوست داشتم هی بزنم بیرون
ولی هوا خیلی سرد بود نمیشد بری بیرون از شناسم ؛یه بارم یکی از این شباهت ؛خخ؛شاید باورتون نشه ؛باز خوف خونه رو گرفته بود فهمیدم چیزی داره توی فضای خونه سنگینی میکنه ؛
و دوباره رفتم سمت خوندن سوره جن واینها ؛کسی نمیدید ولی به شوهرم گفتم احساس میکنم موجودی توی خونه مون هست ؛و حس میکردم رفته چسبیده به سقف؛
نمیدونم فازش چی بود هی تز لوستر های خونه وآشپز خونه آویزوون میشد ؛
حتی من از ترس به سقف نگاه نمیکردم ولی حاله ای رو میدیدم که یه موجود شبیه گوریل و پشمالو انگار قهوه ای بود ؛از لوستر سالن پذیرایی آویزوون و من از ترسم با گوشه چشمم از بغل نگاه میکردم نه مستقیم ؛بعد دیدم از لوستر آشپزخونه آویزوون شده و داره من وشوهرم رو نگاه میکنه بعدش من به شوهرم میگفتم نگاه کن من میترسم از لوستر آشپزخونه آویزون شده ؛از اون روز میترسیدم سقف رو نگا کنم ؛
تا یه مدت میترسیدم واینم گذشت ؛بعد از اون جریان وزش باد دیدم یکی از لباسهام گم شد ؛بعد از ۷یا ۸ماه زیر تخت اتاق پیداش کردم ؛در حالی که قبلش همون زیر تخت رو گشته بودم ؛بعدشم یه بار حوله خونه غیب شد و دوباره پیدا شد یا دقیق یادم نیست؛ولی کلا تجربه خیلی ترسناکی بود ؛
با سلام من تقریبا ۴سال ونیم پیش که زایمان کردم ؛تقریبا ۲ماه بعد از زایمانم بود که دیدم یه دفعه من وشوهرم ساعت ۳نصف شب همزمان با هم بیدار شدیم دریک تایم ؛بعد من قبل از بیدار شدنم با شوهرم دیدم که یه باد شدید در خونه رو باز کرد و وارد خونه شد ؛بعد شوهرم مثل باد رو ندیده بود؛اون دیده بود که یه موش وارد خونه شده ؛
بعد داشت داد میزد که خانوم موش موش ؛رفت توی اتاق خواب
بعدش منم به شوهرم گفتم کدوم موش رو میگی من باد دیدم وزید در رو کوبید در حالی بعد تز چند ثانیه هیچ اثری نبود ؛
این قضیه این قدر واقعی بود که اصن توهم نبود ؛چون اگه توهم بود چرا در اوج خواب ساعت ۳؛من وشوهرم همزمان در یه تایم باید بیدار میشدیم؛واقعاچرا؟اینقدر وحشتناک وخوف برانگیز بود که من از ترس به شوهرم
گفتم نمیتونم خونه بخابم
تمام بدنم میلرزید و با ترس شوهرمو مجبور کردم بریم مسجد ومن گفتم این مطمعنن از ما بهترون بوده ؛
بعدشم تماما توی مسجد وحشت داشتم ؛فقط توی مسجد حس امنیت داشتم؛
بعد شوهرم مجبور شد بخاطر کارش زودتر بره همون صبح رو و چون داخل مسجد سرد بود داشتم یخ میکردم ومجبور شدیم بیایم خونه ؛وشوهرمم میخاست بره سر کارش ؛بعد دیدم که هنوز هوا تاریک ومنم وبچه دوماهم و یه عالمه وحشت وترس ؛یعنی داشتم از ترس میمردم ؛
بعدش فکر کنید ساعت ۵صبح کل برقهای خونه رو روشن کردم؛ومدام دعای ابو دجانه و سوره جن رو میخوندم ؛باور کنید توی خونه بود؛چون خوف خونه رو گرفته بود ؛
سلام ما خونمون دو طبقه است ما تو طبقه ی دوم زندگی میکنیم طبقه پایی رو هنوز نساختیم من که اونجا یک بار رفتم یک چیز سیاهی رو دیدم پشت سرمه بعد سکته کردم رفتم دکتر بعد خوب شدم
سلام تو خونه ای ک همش دعوائه سر چیزای خیلی کوچیک بحث و جدله هیچ محبتی توش نیس هیچ یک از اعضا برا همدیگه محبت نمیکنن اکثرا بحث و دعوا و برکت هم تو خونه نیس. گاهی وسایل گم میشه .ی بچه بعضی وقتا از خواب میپره گریه میکنه .ممکنه جن باشه و اگ اره راه حلش چیه چطور باید محبت انداخت ب خانواده چیکار کنم
اگر اجنه مشکلی برای انسان ایجاد نمی کنند چرا در قرآن سوره ای به نام جن هست ضمنا بابت آزارشان هم سوره ناس به صراحت به جن اشاره نموده است. اگر آزار نرساند چه لزومی به اشاره به چیزی شود که حضورش احساس نمی شود.
سلام همسر من میگه من میبینم توی خونه اونارو و اسرار میکنه از این خونه بریم ولی قراردادمون مونده ۶ ماه اسم همسر من .... ... و اسم مادرش .... ... هستش کسی ایا قادر هست مشکل رو با دعا حل کنه
ممنون میشم دارن اسیب میزنن به زندگیمون
سلام جن ها واقعی هستند اما بیشتر اوقات کاری به کار انسان ها ندارن.
اما اگه اذیتتون کردن فورا پیش کسی که بلده برید و این مسائل رو حل کنید. من خودم آدم منطقی هستم و به راحتی چیزی رو باور نمیکنم من خودم وقتی بچه بودم مریضی خیلی بدی گرفته بودم و همش گریه میکردم تا حد مرگ رفتم که بردنم پیش یه نفر و ایشون گفتن به خاطر معصومیت و نورانیتم یک جنی عاشقم شده و اینطوری شده بودم ایشون من رو نجات داده بودن
و آبجیم هم در بچگی وقتی در قبرستانی بودیم جنی عاشق خواهر کوچکترم شد و ایشون رو هم بردیم پیش همون کسی که منو نجات داده بودن آبجیم رو هم نجات دادن اما گفتن اون یه چیزی آبجیم رو برده و سایش روی آبجیم مونده برای همین یک مریضی لاعلاج گرفته آبجیم بعضی موقع کسی رو میبینه وقتی همه خوابن و هنوز هم متاسفانه تاثیرش رو خانواده ما مونده.
اگه بچه کوچکی دارید با احتیاط ببریدش قبرستان
سلام ماالان چندساله تو خونمون هرچی طلا وپول هست خود به خود نیست میشه الان چهارروز هم میشه که انگشتر مادرم از کیفش نیست شده خودش هم امانتی مادر بزرگم بود دیگه نمیدونیم چکار کنیم بخدا گیج هستیم نه توخونه برکتی داریم نه پولی میمونه
بله همه اینها درسته و حقیقت داره من خیلی از این موارد برای خودم پیش اومده مثلاً مدتی پیش یک قاشق فلزی کاملا کج شده و گذاشته شده بود روی کابینت جایی که من خوب ببینم انگار کسی میخواست بهم بگه ببین چکار کردم یعنی اون قاشق رو با چکش و بسختی شوهرم صافش کرد، دسته شیرجوش استیل مارک کرکماز که جنسش خیلی محکم و خوبه بیدلیل جداشد چند وقت بعد دسته درب یکی قابلمه هام که جنس بسیار خوبی داره جدا شد و موارد زیاد دیگه
اولا جن در تاریخ حتی قبل از ادیان در بین مردم شناخته شده بوده و بعد ادیان هم وجود جن رو قبول داشتن.
دوما مسئله مهم بعدی اینه که مردم جهان و خاورمیانه بارها و بارها گزارش مواجه شدن با اجنه رو دادن و البته جالبه که عده ای اصرار دارن که این گزارشات مردمی همه توهم هستن و سوال من از این افراد اینه که چند میتونن توهم بزنن؟ یک نفر دو نفر صد نفر یا هزار نفر؟ ما میلیونها گزارش داریم شما برید توی روستاها بپرسید اکثر مردم یه برخوردی با جن داشتن و مطمئن باشید دروغ نمیگن یک پیرزن ۸۰ ساله و یا پیرمرد ۹۰ ساله به چه دردش میخوره دروغ بگه؟
حتی اونا اکثرا خاطره برخورد با جن رو طی ۵۰ سال همیشه همونطور تعریف کردن که روز اول تعریف کردن ، چون اگه دروغ گفته باشن یادشون میره ، ولی پدربزرگ و مادربزرگ من از بچگی تا بزرگ سالی همیشه همونو گفتن و صدها گزارش دیگه مثل این موجوده فقط کسی نیست گوش کنه و اونا هم به کسی نمیگن.
پس نمیشه همه این گزارشات توهم یا دروغ باشه حداقل ۹۰٪ از اونا راست میگن پس چرا عده ای اصرار دارن بگن جن وجود نداره و همه اینا خرافاته؟ چون ما اینجا با نظریه طرف نیستیم با تجربه میلیونها آدم مواجه هستیم.
پس انکار کردن واقعیت توسط آدما و حتی علم کمکی در شناخت اسرار جهان نمیکنه ، مثل همون موقع که یه دکتری توی انگلیس میگفت یه چیزی روی دستامون هست که اگه بشوریم باعث میشه کمتر مریض بشیم و عفونت کنیم و بعد کل جامعه پزشکی اون موقع بهش خندیدن ، پس علم هم اشتباه میکنه و لطفا علم رو معیار ۱۰۰٪ قرار ندین ، چون علم امروز نسبت به علم فردا ناقصه پس تجربه انسانها رو معیار قرار بدین بهتره.
و من از روی تجربه این همه آدم در نزدیکان خودم و کلی آدم دیگه در خاور میانه و جهان که گزارش دادن میگم جن هست و مطمئنم هست چون غیر از اینا خودمم ۳ تجربه کوچیک در برخورد با اجنه داشتم ولی کوچیک بودن ، یکبار وسط بیابون در یک روستای دورافتاده از ته یک دره ساعت ۲ شب صدای گریه نوزاد شنیدم و واقعا ترسیدم و سریع از اونجا رفتیم و یکبار دیگه هم با ۲ نفر دیگه رفتیم سمت قبرستان همون روستا که ساعت ۱۲ شب بود و من به همراهانم گفتم لطفا زیاد اسم جن رو در بیابون نیارید و موقع شب نیارید چون شنیدم باعث جذب اونا میشه ، همین لحظه یک سنگ اندازه حبه قند پرتاب شد جلوی ما سه نفر و ما تا ۳۰ ثانیه با وحشت اطراف رو نگاه کردیم ولی هیچی نبود ، مطلقا هیچی اونجا نبود پس سنگ رو کی از رو به رو طرف ما پرتاب کرد؟
ما که با ۳ تا چراغ قوه قوی داشتیم همه جارو میدیدیم پس چی طرف ما یک سنگ پرتاب کرد اونم وسط بیابون جایی که هیچ جا برای مخفی شدن نبود.
و یکبار هم با یک نفر ساعت ۱ شب رفته بودم نزدیک همون دره که صدای نوزاد شنیده بودیم ، اونجا همراه من قسم میخورد که شونه اش لمس شده ، و هنوز بعد گذشت ۳ سال وقتی یاد اونروز میفته میترسه.
من در کل از وجود جن مطمئن هستم و اونارو یکسری موجود درنظر میگیرم که مثل ما انسانها در طبیعت خلق شدن و به تکامل رسیدن ولی اونا در یک بُعد دیگه زندگی میکنن به خاطر اونه دیده نمیشن و هر وقت بخوان میتونن بیان توی بُعد ما.
بدن ما از ماده درست شده و بدن اونا از انرژی یا شاید بهترش پلاسما یعنی گاز بسیار داغ یعنی عنصر آفرینش اونا گاز بسیار داغه که بهش توی علم پلاسما میگن و آب داغ میتونه روی پلاسما تاثیر منفی بذاره به خاطره اونه میگن یکدفعه آب داغ رو روی زمین نپاشین.
همینطور میدونم آدما برای انجام طلسم و جادوهای سیاه از جن ها کمک میگیرن و در بیشتر طلسمات سنگین در واقع جن داره کار رو انجام میده ، طلسم میتونه یک قرارداد بین یک جادوگر و یک جن باشه که به موجب اون قرار جن کاری رو انجام میده.
کلا دنیای بسیار پیچیده و ترسناکی وجود داره که من فقط دوست دارم بدونم چه خبره ولی هیچ وقت دوست ندارم از جن ها چیزی بخوام و خودمو به دردسر بندازم فقط دوست دارم بیشتر در مورد اونا بدونم عطش دانش دارم.
به نظر من وجود اجنه قابل اثبات شده - اونهم توسط استاد بزرگی همچون کوهیار هیتاسیان - شما اگر نگاهی به کانال هیتاسیان بیندازید یقیین پیدا میکنید
واضحترین تصویر و ویدیو از جنیان در این کانال ثبت شده.
من و مادرم دیشب توی اتاق خواب بودیم که یک باره مادرم شروع کرد به گفتن بسم الله وقتی چشمام رو باز کردم روبه روم یه فرد رو دیدم که انگار یه چادر سیاه انداخته روی خودش و بعداز گذشت شاید ۱۰ دقیقه هنوز میدیدمش و مادرم هنوز درحال گفتن ذکر بود بعد از اون از ترس چشمام رو بستم وقتی چشمام رو باز کردم دیگه ندیدمش صبح که بلند شدم و از مادرم پرسیدم چرا مدام میگفت بسم الله گفت یه فرد مثل همونی که من دیدم رو دیده که داره بهش نزدیک میشه و بعد از گفتن ذکر از کنارش رد شده اما فردی که مادرم میدید رو من نمیدیدم و فردی که من میدیم رو مادرم نمیدید میخوام بدونم ایا جن بوده روح بوده موکل بوده یا موجودات ماورایی چون ما روبهروی تختمونیه ایینه داریم
یا یکبار دیگه توی گاراژ هامون بودم داشتم ماشینم تعمیر میکردم که روباکی متورم تکون خورد رفتم تکونش دادم دیدم هیچی زیرش نیست رفتم دیدم دوباره داره تکون میخوره
و یه بار خواب دیدم شبه و یه عروسکی هست اسمش یادم نیست چی بود ولی یه عروسکی مثل انابل که در خوابم این حرف بود که اگه یه گاج کوچیک در شب کنارت ببینی یعنی که روح یا جن مادر هست تو اون خونه و من رفتم برق رو روشن کردم و پرت کردم اون گاج رو،روی زمین و گفتم این رو نمیخوام و یادمه رفتم تو اتاقم که اومدم از اتاقبیرون دیدم بیشتر عروسکام تو اشپزخونس درحالی که من اونارو اصلا دست هم نزدم و یادمه مادربزرگم هم بود در خواب که گفت یه نفر تو خونس ،که من رفتم سراغ عروسک و اسمشو گفتم و ازش خواهش کردم بره و اینکه چرا اومده که از خواب بیدار شدم
این خواب رو برا یکی تعریف کردم گفتش میخوان باهات دوست شن ولی تو راه ارتباط باهاشونو نمیدونی و گفت یه روح راهنماگر میاد که بهت یاد میده چیزی رو و معلوم نیست چه موقع و کجا
و یه بار یه دست دیدم از پشتtvاومد بیرون و نمیدونم توهمه یا ن
و یه بار یه میمون دیدم تو حال که غیب شد و یه بار هم تو تلویزیون یه سایه دیدم اومدم یه ملافه انداختم رو تلویزیون بعد خانوادم اومدن از بیرون ملافه رو برداشتم انداختم رو صندلی چون دیدم انگار کنار صندلیه و من اینارو تو صفحه تلویزیون خاموش دیدم
یه سایه سیاه.
همیشه لباس های سیاهم گم میشد.
شب که بخوابیدم یکدفعه بیدار میشدم می دیدم بچم نیست می دیدم بچه تو اشپز خونه است یک چاقو بقل دستش هست
و همیطه حس میکردم یکی داره به ظرف دست میزنه که صدا می ده
یک روز بچه هم را بردم مهد کودک رفتم خونه تنها بودم یک یکی اسم من رو صدا کرد از اتاق رفتم دیدم همه وسایل رو ریختن زمین
بخاطر همین خانه مان رو عوض کردیم که این اتفاق ها داره رخ میده
چند وقت پیش یه پست اینستا دیدم در مورد جن و دنبال کردم یبار یه فیلمی گذاشته بود که یه جن مثل حالتی که یه انسان ملافه سفید روش بندازه از کوه بالا میرفت و من مسخرشون کردم اونا هم یه جنو موکل کردن به خونه ی من از اون زمان خونه ی ما جن دار شده و یه پسرکوچیک دارم الان دو سالشه کوچکتر که بود به یه گوشه نگاه میکرد و از ترس گریه میکرد یا حتی اونو دنبال میکرد .الان که دو سالش شده هر شب دو تا سه بار بیدارش میکنن و بچه شروع به گریه میکنه حتما باید بغلش کنم تا خوابش ببره و اروم بگیره بعضی شبا احساس میکنم از در اتاق سرک میکشن و داخل اتاقو نگاه میکنن .حضورشونو شبا تو خونه احساس میکنم .چند وقتی دقت کردم یه گربه سیاه زیاد رفت و امد میکنه به خونه ی ما .خانمم هم متوجه حضورش شده .یه اینهتو حموم روی دیوار نصب کرده بودم شکستنش.
من از خونمون خیلی بدم میاد همش اتفاقات بد برام افتاده هرجا هم ک جابجا شدیم سرصداهای عجیب مثل پچپچ یا صداهایی از داخل ستونهای سقف شنیدم حتی سگ دوستم یک شب کنار من بود وقتی خوابیده بود ب یکباره از تو خواب پرید کنارم نشست روبروی در اتاقم شروع ب تماشا کردن بیرون اتاق ک وصل میشد ب حال و دقیقا اتاق روبرو بعداز اینکه نوازشش کردم دوباره خوابید اونقدری نگذشت باز پاشد خیره ب بیرون اتاقم مینشست وقتی در اتاقمو بستم بدون اینکه نوازشش کنم امد دقیقا کنار من سرشو گذاشت تا صب راحت خوابید برای من ثابت شده بود از قبل ک یچی هست حتی با ما جابجا میشن میان خونه جدید و راستش من احساس امنیت میکنم انگار دوسم دارن مراقبم هستن حتی اشتباه منو یجوری بهم ثابت میکنن من خیلی تنها میشم داخل خونه لحظه خوابیدن احساسشون میکنم.
بخصوص جن که تجربه تلخ دارم وتا سرحد مرگ پیش رفتم. وخونه وسایل همش جابجا میشد. دعا نویس کمکم کرد ولی باز هست .
من مستقلم و مجرد هستم و ۲۰ سالمه
شاید به این حرف هایی که میگم اعتمادی نداشته باشید ولی وقتی تو خونه تنها باشید می فهمید همین....
ساعت ۳ خوابم نمی یومد آیفون زنگ خورد و با حس و حال دخترونه گفتم نصف شب این کیه در میزنه وقتی از دوربین آیفون نگاه کردم کسی نبود و به این فکر فرو رفتم که کوچکشاید دکمه خراب آیفنمون قاطی کرده و خود به خود زنگ خورده باز هم زور دادم به خواب ولی ناموفق شدم
دوباره زنگ خورد من که خودم کمی مشکوک شده بودم به طرف آیفون رفتم دوباره با همان صحنه روبرو شدم تقریبا این کار بیست دقیقه ادامه یافت وقتی در را باز کردم یک پسر بچه را دبدم ترسیده بودم و این هم توجهم رو جلب کرد سنجاق طلایی رنگ پسرک فردای ان روز به طرز عجیبی ناپدید شد و تحت تاثیر اذیت اون شدم
تاثیرات جن ها به من:
چیزهایی که بسرعت از کنارم رد میشن اما نمیتونم ببینمشون.صدای نفس کشیدن کسه دیگه در شونه سمت چپم بطور داعم مخصوصا مخصوصا زمان خواب. چند بار زمان خواب در گوشم فیس پیس کردن انگار میخواستن باهام حرف بزنن.کشیدن پتو از روی بدنم در خواب.بیدار کردنم از خواب نصفه شب یا صبح زود.شنیدن صدا از آشپزخونه.دوبار بوی کسی رو تو رخت خواب حس کردم یکبار نصفه شب در اطاق خواب.شنیدن صدای خرو پف از اتاقی که خالیه.گم شدنه شاید بگم یک کیسه از لباس و وسایلم.دست کردن تو لباسم توسط کسی که نیست به آهستگی اما انقدر برام از این اطفاق ها افتاد که برام عادی شده بود متاستفانه.و با خودم میگفتم که ترس نداره که. من از هیچکس ترسی ندارم و... ولی اطفاقهایی برام افتاد که فهمیدم نترسیدن من برام گرون تموم شده.حالا مثل چی... میترسم و برای جلوگیری از این کارهاشون اقدام کردم.
دوستان توجه داشته باشید که یکدفعه همش از بین نرفته برا من.تا الان در حدی هستش که ۸۰ درصد اون علاعم کم شده اما کامل از بین نرفته.اما تاثیراتش شدیدن خوب بوده تا الان.انجام بدید به امید خدا جواب میگیرید شماهم.
اگر منطقی رفتار کنیم و حقایق رو ببینیم ؛قویترین شون هم کاری نمیتونن کنن.
مثل امواج گوشی و ....(امواج الکترومغناطیس) میتونن، از در و دیوار رد بشن و روی ذهن و افکار تاثیر میزارن و گرنه جنبه و قدرت مادی ندارن .
عجیب نیست براتون ک کسایی ک باهاشون ارتباط میگیرن ، مواد مصرف میکنن تا توهم بزنن و ببیننشون !!!
حالا قضاوت با شما آیا وهم و خیال و یا حتی امواج گوشی و وای فای ترس داره ؟!؟!؟
ن بابا ؟!؟
راس میگی....
منم گفتم که کار من نیست گفت پیداش کردم گزاشتم تو کشو
چند روز قبلم که قطعه دیگر تلفنم گم شده بود
امروزم داشتم گوشی رو نگاه میکردم یهو مموری گوشی خود به خود از گوشی بیرون اومد و افتاد و غیب شد هرچه گشتم پیداش نکردم
کلا با گوشیم مشکل دارن
لطفا بگین چیکار کنم من نمیخوام اینجوری باشه خیلی میترسم.
بنظرتون چکار کنم تا از این وضعیت خلاص بشم؟
چند روزی ک مدام شب ها موقع خواب سایه تو اتاقم میبینم یا اینکه متوجه تکون خوردن اجسام میشم
خواب های وارونه و بدی میبینم جوری ک انگار همش یکی دنبالمه و خواهر و دوصتمم همچین خوابی در مورد من دیدن
آیا این خطرناک و میتونه مشکل ساز باشه برای من؟!
یا اینکه فقط تفکرات بیخودع
آیا ب قرآن اعتقاد ندارین
اجنه حضور دارند و همیشه در کنار ماهستندو ترسیدن هم کلا ترسیدن بیجا هس
ما وقتی خالق اجنه یعنی الله رو داریم نیازی ب ترسیدن نیس عزیزان
میدونم وحشتناکه اما وقتی در قلبتون چن آیه قرآن یا آیت الکرسی بخونین قدرت قرآن رو هم میدونین
نمیدونم بنویسم یا نه
ولی دیکه بریدم واقعا یکسال و نیمه چند تا جن مارو اذیت میکنن
ب خاک سیاه نشستیم تمام خونه رو بهم میریزین
همه مدارک و لباسامونو همش میریزن تو توالت گوشیمونو میکوبن تو دیوار جلوی چشم خودمون کنتور برق و میزنن چاقو سمتمون پرت میکنن یا میکنن تو دیوار ک قدرتشونو نشون بدن همش ضرر مالی و جانی هیچکسم نتونست کمکمون کنه وسایلامونو میبرن یه چیزایی از بیرون تو خیابون میارن تو خونه در میزنن آیفون و میزنن پنجره رو هی باز میکنن ما میبندیم دوباره باز میکنن چیز سمتمون پرت میکنن یه بار از بیرون اومدیم خونه رو ترکونده بودن انگار روی درودیوار یه چیزی عین خون شکلایی کشیده بودن چاقو فرو کرده بودن تو بالشتمون همش چیزای تیز فرو میکنن تو دیوار تشک بالشت نمیدونم دیگه چیکار کنم دلم میخواد بمیرم
خدا شفا بده
یکی از آشنا ها هم اونجا دانشجو بود.یه روز اومد بهم گفت پیراهنتو میتونی بهم قرض بدی دوروزه میارم.مادرش تو خونواده مشهوره به دعا و جادو و طلسم کردن بقیه منم تو رودربایسی افتادم پیراهنو بهش دادم.پیراهنمو برد بعد از یک ماه پس اورد دقیقا روزی ک پوشیدمش رفتم با ماشین نون بخرم ماشین ام ترمز هاش قفل کرد زدم به یه نفر پاش شکست اون ماشینو فروختم ماشین بعدیو خریدم بازم همین بلا سرم اومد.بعد اون هم کلی ضرر کردم و همش تا الان بدشانسی داشتم درسمو ول کردم رفتم سر کاری که با کلی زحمت راه انداختهدبودم اونم بهم خورد سر هرکار دیگه میرم یه اتفاق میوفته همش .کل خانواده باهام بد شدن.
حتی یه بار تا پای مرگ رفتم سر بدشانسی و بدبیاری
خونمون هم پره مورچه شده و همش سایه میبینم که رد میشه.خودم روم نشد ولی یکی از دوستامو فرستادم پیش یکی فقط اسممو بهش گفته بود اونم دقیقا شرایط منو برا دوستم گفته بود.اخرشم گفته توسط اجنه طلسم شده برام اسپند بیاره درستش میکنم.هنوز هیچکاری نکردم نمیدونم چیکار کنم
من مها هستم
۱۷سالمه
اهل بلوچستانم
معمولا اینجا جن زیاده
مخصوصا تو خونمون
همیشه تو آشپز خونه صدا های نا معلوم و ترسناکی میاد همیشه هم وقتی آیت الکرسی میخونم خوب میشه
برای شما هم آیت الکرسی و پیشنهاد میدم
تازه من هیچ وقت خواب نمیبینم اما وقتی میبینم همیشه یا یه قول بهم همله میکنه یا خواب مردن مامانم رو می بینم
الانم در دیوار خونه نوشته میشه چکاری انجام بدید چکاری رو نکنید
یکبار خودم دیدم در حالی که نزدیک بود کیف مامانم بیفته به حالت اول برگشت شاید اشتباه دیدم نمیدونم
تو آشپز خونه یک نفر به یخچال ضربه میزنه یا راه میره من نمیتونم به مادرم بگم چون خجالت میکشم شبا خوابم نمیبره میشه کمکم کنید بگید چیکار کنم
من هم از این اتفاقات برام افتاده
تنها را دور کردن اونا استفاده کردن از وسایل فلزی و خوندن ۴ قل هست وسایل فلزی مثل قاشق همیشه همراه باشه بیشتر اجنه ها از فلز های بزرگ بدشون میاد و سعی می کنن دوری کنند
و رفتم در رو باز کردم یواش ؛من خیلی تیزم وحس ششم فوق العاده قویه یه حسی بهم گفت این یه موجود ماورایی هس؛
سر همین در رو با احتیاط و یواش باز کردم وخیلی کم ؛
و همینطور که باز هی میگفتم کیه کیه
کسی جواب نمیداد ؛ولی دیدم یه نیرویی داره در آپارتمان رو
؛رو به جلو ها میده ؛
خوف گرفتم ؛فکر کنید من ها بده ؛اون ها بده ؛تا من موفق شدم ودر رو بستم ؛
هر چی هم صدا میزدم جوابی نمیشنیدم؛
و دیگه دوباره چند روز بعد هم دوباره ظهر ساعت ۲یا ۳دیدم صدای زنگ دراومد هر چی گفتم کیه ؛کسی جواب نداد و منم در رو اصن باز نکردم حقیقتش ترسیده بودم ؛و حتی بعد از اون جریان وزش باد شدید هم
من تا ۱۵روز یا یک ماه از خونمون میترسیدم و دوست داشتم هی بزنم بیرون
ولی هوا خیلی سرد بود نمیشد بری بیرون از شناسم ؛یه بارم یکی از این شباهت ؛خخ؛شاید باورتون نشه ؛باز خوف خونه رو گرفته بود فهمیدم چیزی داره توی فضای خونه سنگینی میکنه ؛
و دوباره رفتم سمت خوندن سوره جن واینها ؛کسی نمیدید ولی به شوهرم گفتم احساس میکنم موجودی توی خونه مون هست ؛و حس میکردم رفته چسبیده به سقف؛
نمیدونم فازش چی بود هی تز لوستر های خونه وآشپز خونه آویزوون میشد ؛
حتی من از ترس به سقف نگاه نمیکردم ولی حاله ای رو میدیدم که یه موجود شبیه گوریل و پشمالو انگار قهوه ای بود ؛از لوستر سالن پذیرایی آویزوون و من از ترسم با گوشه چشمم از بغل نگاه میکردم نه مستقیم ؛بعد دیدم از لوستر آشپزخونه آویزوون شده و داره من وشوهرم رو نگاه میکنه بعدش من به شوهرم میگفتم نگاه کن من میترسم از لوستر آشپزخونه آویزون شده ؛از اون روز میترسیدم سقف رو نگا کنم ؛
تا یه مدت میترسیدم واینم گذشت ؛بعد از اون جریان وزش باد دیدم یکی از لباسهام گم شد ؛بعد از ۷یا ۸ماه زیر تخت اتاق پیداش کردم ؛در حالی که قبلش همون زیر تخت رو گشته بودم ؛بعدشم یه بار حوله خونه غیب شد و دوباره پیدا شد یا دقیق یادم نیست؛ولی کلا تجربه خیلی ترسناکی بود ؛
بعد داشت داد میزد که خانوم موش موش ؛رفت توی اتاق خواب
بعدش منم به شوهرم گفتم کدوم موش رو میگی من باد دیدم وزید در رو کوبید در حالی بعد تز چند ثانیه هیچ اثری نبود ؛
این قضیه این قدر واقعی بود که اصن توهم نبود ؛چون اگه توهم بود چرا در اوج خواب ساعت ۳؛من وشوهرم همزمان در یه تایم باید بیدار میشدیم؛واقعاچرا؟اینقدر وحشتناک وخوف برانگیز بود که من از ترس به شوهرم
گفتم نمیتونم خونه بخابم
تمام بدنم میلرزید و با ترس شوهرمو مجبور کردم بریم مسجد ومن گفتم این مطمعنن از ما بهترون بوده ؛
بعدشم تماما توی مسجد وحشت داشتم ؛فقط توی مسجد حس امنیت داشتم؛
بعد شوهرم مجبور شد بخاطر کارش زودتر بره همون صبح رو و چون داخل مسجد سرد بود داشتم یخ میکردم ومجبور شدیم بیایم خونه ؛وشوهرمم میخاست بره سر کارش ؛بعد دیدم که هنوز هوا تاریک ومنم وبچه دوماهم و یه عالمه وحشت وترس ؛یعنی داشتم از ترس میمردم ؛
بعدش فکر کنید ساعت ۵صبح کل برقهای خونه رو روشن کردم؛ومدام دعای ابو دجانه و سوره جن رو میخوندم ؛باور کنید توی خونه بود؛چون خوف خونه رو گرفته بود ؛
ممنون میشم دارن اسیب میزنن به زندگیمون
اما اگه اذیتتون کردن فورا پیش کسی که بلده برید و این مسائل رو حل کنید. من خودم آدم منطقی هستم و به راحتی چیزی رو باور نمیکنم من خودم وقتی بچه بودم مریضی خیلی بدی گرفته بودم و همش گریه میکردم تا حد مرگ رفتم که بردنم پیش یه نفر و ایشون گفتن به خاطر معصومیت و نورانیتم یک جنی عاشقم شده و اینطوری شده بودم ایشون من رو نجات داده بودن
و آبجیم هم در بچگی وقتی در قبرستانی بودیم جنی عاشق خواهر کوچکترم شد و ایشون رو هم بردیم پیش همون کسی که منو نجات داده بودن آبجیم رو هم نجات دادن اما گفتن اون یه چیزی آبجیم رو برده و سایش روی آبجیم مونده برای همین یک مریضی لاعلاج گرفته آبجیم بعضی موقع کسی رو میبینه وقتی همه خوابن و هنوز هم متاسفانه تاثیرش رو خانواده ما مونده.
اگه بچه کوچکی دارید با احتیاط ببریدش قبرستان