سلام من پدرم تمام زندگیم تمام وجودمو سه هفتس ازدست دادم ب طور ناگهانی کاملا سسالم بود تواداره محل کارش سکته کرد وما هیچ کاری نتونستیم بکنیم من وخواهرم ک دانشجو هستش ومادرم تنها موندیم خییییلی وحشتناکه مامانم عاشقه بابام بود ما خیلی خوشبخت بودیم همه ب ما حسادت میکردن پدر من ی فرشته بود من خیلی بابایی بودم اصلا نمی تونم باور کنم همه چی یهویی شد من هجده سالمه کنکور دارم دیگ نمیتونم درس بخونم بدبخت شدم من توتیزهوشان درس خوندم عاشق پزشکی بودم اما الان هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم برتمون دعا کنید....
سلام من پدرم تمام زندگیم تمام وجودمو سه هفتس ازدست دادم ب طور ناگهانی کاملا سسالم بود تواداره محل کارش سکته کرد وما هیچ کاری نتونستیم بکنیم من وخواهرم ک دانشجو هستش ومادرم تنها موندیم خییییلی وحشتناکه مامانم عاشقه بابام بود ما خیلی خوشبخت بودیم همه ب ما حسادت میکردن پدر من ی فرشته بود من خیلی بابایی بودم اصلا نمی تونم باور کنم همه چی یهویی شد من هجده سالمه کنکور دارم دیگ نمیتونم درس بخونم بدبخت شدم من توتیزهوشان درس خوندم عاشق پزشکی بودم اما الان هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم برتمون دعا کنید....
منم دخترجوونم روچندروزه ازدست دادم یعنی رفته سفر سفری که بالاخره همه میرن اگه قبول کنیم که امانتی بوده دستمون وحالاخداوندامانتشوپس گرفته وجایی بسیارزیباتروبهترازاین دنیای فانی رفته وماهم بعدأ خواهیم رفت وراضی بشیم به رضای خداآرامترخواهیم شد
منم مادر عزیزمو چهل روز پیش بر اثر سکته مغزی تو پنجاه سالگی از دست دادم .چهار ماه پیش ی سکته خفیف کرد ولی دکترا تشخیص دادن که ی ویروسه و مشکلی نداره . ی هفته بعدش سکته کرد و بعدش هم بیهوش شد .حالا علاوه بر غم نبودن خودش که داغونم کرده ی عذاب وجدان هم از صبح تا شب ولم نمیکنه که ای کاش ی دکتر بهتر میبردمش تا جلوشو بگیرم .شبا به زور قرص و دارو چن ساعت خوابم میبره .چهار ماهه نمیدونم چطوری زندگی میکنم
منم چهل روزه مادر عزیزمو در سن پنحاه سالگی بر اثر سکته مغزی از دست دادم .چهار ماه پیش اولین بار ی سکته خفیف کرد ولی دکترا تشخیص دادن که ی ویروسه و مشکلی نداره .ی هفته بعدش سکته کرد و بعدش بیهوش شد .حالا علاوه بر غم نبودن خودش ، عذاب وجدان ولم نمیکنه که ای کاش ی دکتر بهتر میبردمش تا جلوشو بگیرم.شبا همش با قرص به زور چند ساعت خوابم میبره .همش صورت مهربونش جلو چشامه
سلام من عشقمو هفته پیش براثر سانحه ازدست دادم تازه سه روز بود مبرفت سراین کار جدید تو محل کار زیر پاش خالی شد همونجا جونشو از دست داد خیلی دوسش داشتم . ولی زندگی ادامه داره من براش خوشحالم که جایگاهشو پیدا کرده
من پسر ۱۸ ساله خودمو که در اثر بیماری سرطان از دنیا رفتو خیلی دوسش داشتمو بطرز وحشتناکی جلوی چشام تشنج کردو نمیخواست بره و گریه میکردو از دست دادم والان سه ماهه که ن صداشو شنیدم نه قیافشو دیدم .دلم آتیش گرفته براش . هر روزززززز میرم پیشش . باهاش حرف میزنم. هنوز از چشام اشک میاد.هرکی ببینه فکر میکنه همین الان خاکش کردم که دارم اینجوری گریه میکنم . این چ دردیه که تمومی نداره . چرا میگن خدا بهت صبر بده وقتی صبری درکار نیست و هروز به انتظار میگذره .با اشکهای من الان یه رودخونه درست شده.
منم برادرم و مادرمو از دست دادم دنیا باهام خیلی بد تا کرده ولی مثله شیر وایسادم و فقط اینو بگم باید زمان بگذره زمان زمان زمان
این زمان خیلی حرفا تو شه چون واقعا زمان قاتله و خیلیارو از آدم میگیره البته ممکنه خوب هم باشه و ادمای خوبی رو وارد زندگی آدم کنه مثلا یه عشق جاودان همسر و....پس فقط بذارید بگذره ثانیه ها...
سلام..من مهدی هستم ۱۳ساله.ان شاءالله خداوند تمام رفتگان شما(پدر،مادر،برادر،خواهر،پدربزرگ،مادربزرگ و...)را بیامرزد و به بازماندگان شما عمر بیشتری عطا کند....بنده خودم همین چهار روز پیش پدربزرگم را از دست دادم و خواب و قرار ندارم..ولی این متنی که تو اینجا نوشته شده رو من تاثیر بسیار زیادی گذاشته و تونستم یکم بهتر بشم..امیدوارم شماهم اگر خدایا ناکرده بستگانتان را از دست دادین بتونید با خوندن این متن با غمتون کنار بیایید
منم دوماه پیش فرزند ۷ ماه غنچه نشکفته خود را بدون هیچ مریضی. از دست دادم. دوقلو بود. ک ناگهان. بر اثر ایست قلبی من و گیسو را تنها گذاشت. دیوانه وار میگریم
این زمان خیلی حرفا تو شه چون واقعا زمان قاتله و خیلیارو از آدم میگیره البته ممکنه خوب هم باشه و ادمای خوبی رو وارد زندگی آدم کنه مثلا یه عشق جاودان همسر و....پس فقط بذارید بگذره ثانیه ها...