من نزدیک ۴۰ روز خواهر پزشکم از دست دادم.از فشار کار در بیمارستلن ایست قلبی کرد.فقط ۳۰ سال داشت.دارم داغون میشم.نمیدونم چطوری کنار بیام.هر لحظه به خاطر نبودن خواهرم و بی تابی پدر و مادرم آرزوی مرگ دارم
پدرم رو یکسال پیش از دست دادم.. با مرگش کنار نیومدیم بعد سالگرد پدرم مادرم مریض شد.. بیمارستان بستری شد داداشم و پسرم برای تهیه دارو رفتن تهران موقع برگشت تصادف کردن و در دم دوتاشون رو از دست دادم.. مادرم بعد شش روز بعد اونا رفت.... من موندم داغ داداش 40 سالم.. پسر 27 سالم.. و داغ مادرم.... خدایا انصافه
پدرمو بخاطر سهل نگاری بیمارستان بعثت ۱۴روز پیش از دست دادم ای کاش اون بیمارستان نمیبردیمش خیلی بی قرارم شب و روز ندارم خیلی دلم براش تنگ شده همه کسانیکه درحق پدرم بد کردن رو به خداوند میسپارم
۱۰ روزه ک پدر نازنینمو از دست دادم.خیییلی مهربون بود خیلی آدم ساکت و بی آزاری بود.آزارش به یه مورچه هم نرسیده بود.نمیدونم چی شد یه هو اینجوری شد.همش ۶۵ سال سن داشت.دارم دیونه میشم خداااااااا
سلام من حسم خیلی عجیبه یکی از اقوام نزدیکمون که یه پسره جوان بود ۳۴ ساله ومجرد ازدست دادم خیلی سخته چون به جز رابطه فامیلی قبلا باهم کوتاه رابطه داشتیم وقتی تو کوچه ها ردمیشم همش جلو چشامه خاطراتش اتیشم زده هرچندکمه اما اروم ندارممن الان متاهلم اما اززندگی بریدم کاش قبل مرگش میدیدمش خدایا روح همه رفتگان اسیران خاک ادمایی که یه روز بودن الان با کلی خاطره سینه قبرستونن
سلام خداوند به همه خانواده های داغدار صبر جمیل عنایت کنه منم پسر ۲۰ سالمو امسال ۳۰/۸/۹۹ ک سه روز بود براش ماشین خریده بودیم بر اثر سانحه تصادف از دست دادم خیلی درد عمیقیه داغ فرزند خدا خودش ب فریاد دل مادرای داغدار برسه فقط باید براشون دعا کنیم و طلب مغفرت وخدارو شکر کنیم ک پاک و معصوم رفتند ان شاءالله ک با ابا عبدالله الحسین علیه السلام محشور باشند هیچ برگی بدون اذن خداوند بر زمین نمیبنه..
نزدیک به ۵ ساله پدر و مادر ندارم و بعد از تقسیم ورسه خواهرم بعد از این که یک برج کرایه خونه ندادمش بیرونم کرد تنها شدم به بعد تا امروز فقط خواسته ام صبح که میشود چشمانم قبل از بیداری مرگ را ببینه اند
سلام
خواهر عزیزم رو به خاطر کرونا از دست دادیم
مادرم زندس و هنوز نمیدونه
روز به روز سراغشو میگیره
جگرمون میسوزه
خواهرم جوون بود و تو زندگیش سختی خیلی کشیده بود
۲۶ روز که عزیزترین کسمو ادست دادم خواهرم بخاطر دل پرش خودکشی کرد جلو چش خودم رفت دارم دیوونه میشم اونشب لعنتی اگه من زودتر میبردمش دکتر شاید الان پیشم بود همه کسم همه چیم بود ولی تنهام گذاشت واقعا فقط ارزوی مرگ دارم از یه طرفم بخاطر خواهر کوچیکترم ۱۴ سالش نمیتونم خودمو بکشم چون دیگه کلیی نابود میشن.برام دعا کنین برم پیش خواهرم واقعا سخته بدون اون همه کسم بود
کرونا ،زندگی وآرزوهایم راازمن گرفت.هنوز منتظرم کسی بیاید وبرایم بگوید که همسرم زنده است.هنوز درگریه هاوضجه هایم به خداالتماس میکنم معجزه ای شود وهمسرم برگردد.خدایا چگونه این داغ جگرسوز راتاب بیاورم؟چگونه باورکنم که دیگرهمسرنازنینم رانخواهم دید؟ کروناهمه آرزوهایم رابرباد داد.
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
احساس ترس بدی دارم
خواهر عزیزم رو به خاطر کرونا از دست دادیم
مادرم زندس و هنوز نمیدونه
روز به روز سراغشو میگیره
جگرمون میسوزه
خواهرم جوون بود و تو زندگیش سختی خیلی کشیده بود