با سلام و خسته نباشید دوستان عزیز .
من میخوام یک تجربه ای رو با شما در میون بزارم
چون مطمئنم میتونه به شده به شما کمک کنه .
میخوام یک روش بگم که اگر انجامش بدین مطمئن باشید مطمئن باشید
من به شما قول میدم دیگه هیچ وقت دچار حملات پانیک نمیشید و اگر اونو هروز اجرا کنید نه تنها دچار حملات پانیک نخواهید شد بلکه بعد از چند ماه یک انگیزه قوی پیدا میکنید تو زندگیتون و تو کارتون که اون سرش ناپیدا.

دوستان اینکه حمله پانیک به شما دست میده فقط به شما دست میده مثلا : یکی باشنیدن یک سری کلمات ماورا طبیعه مثل : بی نهایت ، قیامت ، جهان هستی و ... دچار این نوع حملات میشه

یکی مثلا ممکنه یک حادثه ای براش اتفاق افتاده و بعد اون حادثه همش نگران اینکه الان اون اتفاق براش دوباره رخ بده چی مثلا خارج از شهر یا پشت ترافیک های سنگین مثلا من خودم فوبیا تپش قلب داشتم چون قبلا دچار تپش قلب بدی شده بودم و برای همون هیچ وقت بیرون از شهر نمیرفتم یا مثلا پشت ترافیک سنگین دچار این ترس ها میشدم یا اگر میخواستم برم حتما برسی میکردم که تا اون شهر چنتا مرکز اوژانس وجود داره که مثلا اگر دچار این اتفاق شدم سریعا خودمو برسونم دست اوژانس . یا مثلا تو ساختمان های بلند نمیرفتم چون میگفتم اگر الان اون طور بشم تا اورژانس بیاد بالا من تموم کردم .

خلاصه هرکسی یک طور یا بعضی ها ترس از دیوانه شدن دارن یا بعضی ها ترس از دست دادن اختیار دارن و ....

دوست من شما هیچیت نیس شما فقط یکم قدرت روحیت ضعیف شده و همین باعث میشه گاهی اوقات حملات پانیک شدید بیاد سراغت

تنها راه درمانش اینکه قدرت روحیت رو ببری بالا و روحت رو قوی کنی چون روحت که قدرتمند باشه ، ارامش خاطر داری و ارامش خاطر که داشته باشی ذهن آرامی داری

اما چطوری قدرت روحیمون رو ببریمم بالا ؟؟

من چند وقت پیش به طور اتفاقی با خواص و مزیت های خواندن هرکدام از سوره های قرآن به طور اتفاقی آشنا شدم و یک مقاله کامل تو اینترنت دراین باره خوندم دوستان من بهش عمل کردم نوشته بود:

هرکسی که سوره انسان یا دهر رو بخونه به چنان قدرت روحی دست پیدا مکینه چنان دلو جرئتش زیاد میشه که هیچ چیزی دیگه نمیتوه اونو تکون بده و بترسونه

دوستان من این کارو انجام دادم و هرز یک بار شب و یک بار روز سوره انسان رو میخوندم و الان خداروشکر خداروشکر واقعا خدارو صدهزار مرتبه شکر دیگه الان به جایی رسیدم که زمانی که اون فکرا میاد سراغم خندم میگیره و خیلی ریلکس و ارام از کنارش رد میشم و دیگه الان کامل راحت شدم دیگه ترس ندارم که الان شب بشه بخوام بخوابم اون ترسها میاد سراغم .

الان این قدر این قدر انگیزه پیدا کردم دارم کسب وکارمو راه اندازی میکنم با انگیزه قوی و آهنین .

و بعد ها متوجه شدم خواندن قرآن و گوش دادن به صوت قرآن چنان سلول های مغزی شمارو دچار تغییر و تحول میکنه که به صورت کامل دیدگاه شما نسبت به همه چیز عوض میشه حتی نسبت به همین افکار باطل که به اسم ترس پانیک از اون نام میبربم

دوست من اون فکرها همیشه هستن و شاید هیچ وقت از یادتون نره اما با انجام این کار چون قدرت روحی شما بالارفته دیگه روی شما تاثیری نداره و خود به خود به فراموشی سپرده میشه.

امیدوارم بتونم کمکی کرده باشم و با دقت این برنامرو اجرا کنید بهت قول میدم معجزه میکنه فقط امیدوار باش دوست من خدا خودش گفته ناامیدی حرام است و خودش گفته در مان همه بیماری ها از جمله روحی و روانی با قران درمان خواهد شد . مطمئن باش فقط به خدا اعتماد کن قلبا.

خدانگهدار

سلام به همه دوستان عزیز پانیکی.من 2 سال پیش به مدت 6 ماه پانیک داشتم..اولاش(حدود3ماه) نمیدونستم چه بیماری دارم.خیلی جاها رفتم دکتر.قلب، مغز و ....حتی 2 بار کارم به اورژانس رسید.قرصای مختلف میخوردم.اصلا دوست نداشتم شب بشه.می ترسیدم از شب.چون این حالت تو شب تشدید میشد ومن همش فکر میکردم دارم میمیرم.پدر و مادرم هم از بس نگرانم بودن ومن رو میدیدن تو این حالتم داشتن مریض میشدن و بسیار غصه میخوردن.خیلی خیلی حالم بد بود.دیگه داشتم نا امید میشدم و دوست داشتم یا این حالت تموم شه یا سریع بمیرم.تا اینکه ی روز پیش روانپزشک رفتم و ایشون با ارامش خاصی نام پانیک رو اوردن و حالات من رو درک کردن و 2 نوع قرص که یکی برای خواب بود تجویز کردن و گفتن تو اینترنت در مورد این بیماری سرچ کنم. من اونجا تا حدی اروم شده بودم چون فهمیده بودم که بیماریم نا شناخته نیست.به خانه امدم و تو اینترنت سرچ کردم و کامنت هایی مثل این صفحه را میخوندم. هر چی بیشتر میخوندم ، بیشتر ارامش میگرفتم،چون میدیدم خیلی ها مثل منن. چند روز شایدم چند هفته به این کار ادامه دادم تا اینکه به یک کامنت رسیدم که نوشته بود: نگران نباشید این بیماری بیماری عصر جدید به خاطر وجود تکنولوژی ها و اسمان خراش ها و.. است.کسی قرار نیست با این بیماری بمیره. و از بیماری خودش گفت و اینکه خوب شده و ... تا اینکه به اینجا رشید که گفت : کافیه از الان بخواید که دیگه مریض نباشید و دیگه تلقین نکنید و به خودتون اعتماد به نفس داشته باشید و به خدا ایمان داشته باشید و ... این جمله ها مخصوصا جمله اخرش خیلی در من اثر گذاشت و منی که خیلی از راه ها رو رفته بودم و خسته و ناامیدشده بودم تصمیم گرفتم از این به بعد اصلا قرص نخورم و دیگر بیمار نباشم.بله همونجا قرص ها رو ترک کردم. با توکل به خدا زندگی عادی رو شروع کردم. و تقریبا دیگه تا الان که بیش از 1/5 سال از اون موقع میگذره دچار ان نشدم(به غیر از 4 یا 5 بار خفیف که با قدرت اعتماد به نفس و توسل به لهل بیت و ذکر حل شد و هر کدام بیشتر از نیم ساعت هم طول نمیکشید).بله دوستان پانیکی من. من تازه در کودکی چند بار سابقه تشنج هم داشتم و تو دوران پانیک هم خیلی خیلی اذیت شدم . طوری که صداهای نسبتا بلند؛ مطالب ماورایی مثل خداو قیامت و .. حساس شده بودم .لاغر شده بودم ونسبت به همه چیز بی انگیزه. و مطمین باشید که حتی از اونهای که پانیکشون بیش از 1 سال هم طول کشیده کمتر اذیت نشدم . بله برادران و خواهران عزیزم که یک دنیا دوستتون دارم. من خواستم که دیگه تلقین به این بیماری (که تازه بیماری هم نمیشه اسمشو گذاشت ) نکنم و از پدر و مادرم هم خواستم دیگه به روم نیارن و درموردش اصلا دیگه صحبت نشه و همیشه سعی کردم روحیه ام را خوب نگه دارم و بهش فکر نکنم و شد.خدا را شکر. اینقدر این بیماری در حال حاضر از من دوره که ببینید که دارم الان براتون در موردش مینویسم (منی که اولاش که این بیماری و قرصاشو ترک کرده بودم اصلا دوست نداشتم دیگه حتی اسمشو بیارم یا بشنوم).خلاصه اینکه شما هیچ مرگیتون نیست.مرگ دست خداست که به تلقین بد ربطی نداره. یعنی اگه 1000 بار هم درروز بگی میمیرم اگه اجلت نرسیده باشه محا له بمیری.اینو من نمیگم ها . مضمون کلام مولا علی (ع) است که در قسمتی ازحکمت 392 نهج البلاغه (ترجمه فیض الاسلام) میفرمایند که فال بد زدن حقیقت ندارد(یعنی فال بد زدن تاثیری در کاری که مقدر است انجام شود ندارد) ولی فال خوب زدن (مثبت گرایی) تو زندگی موثر است. به هر حال بلند شید تنبلا. دیگه بسه.خیلی دوستتون دارم

من کیست هیداتیک ریه داشتم چند بار خفه شدم در سن 17سالگی الان 27ساله چند بار پانیک گرفتم و خوب شدم هربار به یه شکلی خوب شدنیه فقط نباید اضطراب باشه و فکرای چرت خدا کمکمون کنه

سلام دوستان اول از همه باید بگم من خودم دچار این حمله ها شدم کلی تحقیق کردم می خوام با شما درمیان بگزارم نکته اول روی موبایل خود برنامه تنفس عمیق نصب کنید هر روز انجام بدین نکته دوم ورزش کنید نکته سوم نقاشی بکشید مخصوصا زمانی که احساس کردین حمله داره دست میده چشماتون ببندید به خاطره های خوبتون فکر کنید به یه چیز خندار میشه نفس عمیق بکشید به این فکر کنید که هیچ مشکلی نیست نترسید نکته خیلییییییییییییی مهم من بعد از رفتن به پزشک فهمیدم این موضوع با افتادگی دریچه میترال قلب مربوطه که اصلا خطرناک نیست من این کار ها را کردم همین مشکل راهم دارم وبا این روش ها جواب گرفتم ممنون از شما

سلام من 37 سالمه 17 ساله دارو میخورم واین مشگلو دارم چوری که به استفراغ میفتم وراهی بیمارستان میشم و از آمپول ارامبخش دیازپام استفاده میکنم....واقعا درد بدیه خداهمرو شفا بده

من حدود چهار سال سرگیجه بی حس وگز گز دست پادارم به نوروصدا حساسیت دارم یعنی بیماری پانیک دارم از بیماری خسته شدم کمک کنی باتشکر

سلام من حدود چند ماهه دچار اين حملاتم و همش ميترسم بميرم احساس ميكنم هرلحظه ممكنه عزراعيلو ببينم و دست خودمم نيس كه اينطور ميشم و خيلي ازارام ميدن و موقع حمله حس خفگي و سرگيجه دارم و ترس از مردن يعني خوب ميشم؟

منم این بیماری رو دارم ولی باید بتونیم کنترلش کنیم
پیشنهادم اینه کتاب از حال خوب به حال بد رو دوستان مطالعه کنند بسیار برای بیماران پنیک موثره به خصوص قسمت حملات وحشت

سلام.من هفت ساله این بیماری رودارم.ترس ارمسافرت دارم.نمیتونم ارخونه ومحل زندگبم دورشم.اگه دورشم احساس تپش قلب شدیدواحساس سردی بدن وبیحالی وگزگز شدن وسوزن سوزن شدن بدن دارم.همش فکرمیکنم اگه برم مسافرت وساعت ها ازمخل زندگیم دورشم میمیرم.لطفا اگه کسی میتونه کمکم کنه به این شماره پیام بده.زندگیم بااسترس میگذره

با سلام خدمت شما عزیزان.گاهی بعضی از واکنش های منفی، که ما اسمش را بیماری میگذاریم بیشتر از همه خودمان را می آزارد.پانیک بیماری نیست بلکه فقط یک سلسله افکار منفی می باشد که به ناگهان سراغ ما می آید و ما را می رساند. همین... فقط همین...من خودم بیست سال در گیر این افکار پوچ بودم بعد از بیست سال فهمیدم بهترین روزهای زندگی ام را فدای این خیالات الکی کردم که الان که کاملا خوب شدم انگار تازه متولد شدم. مسافرت نمی رفتم ترس از این که پشت ترافیک تو کوه و کمند تو اتوبان و بزرگ راه ها این حمله دست بده چه کار کنم. گاهی هم تا نیمه راه می رفتم و با وحشت و تپش قلب شدید بر می گشتم وقتی وارد کوچه و نزدیک خانه می رسیدم احساس ارامش می کردم.بعضی از مهمانی ها را نمی رفتم چون پنج کیلومتر راه بود و من هم می ترسیدم .تقریبا از مغز فلج شده به حساب می آمدم. تا این که یک روز پزشکی به من گفت: ببین دختر...هیچ کس با تپش قلب نمرده...تازه علایم مردن هیچ یک از این اتفاقاتی که از درون برات میفته نیست...مرگ یا به ناگهان بدون هیچ علامتی میاد تا به خودت بجنبی میکشتت یا این که چند ساعتی آزارت میده تا تو در این فاصله هر جا که باشی بتوانی به یک مرکز درمانی برسی...پس مرگ نه تپش قلب داره نه لرزیدن نه عرق کردن نه تهوع نه هیچ یک از این علایم ها را. پس برو زندگی تو ادامه بده.و من الان هفت سال است که دیگر دچار حمله پانیک نشدم چون مرگ یا مردن تپش قلب ندارد. حال شما عزیزان اگر دوست دارید می توانید با این شماره با من در ارتباط باشید و تا بتوانم تجربیات خودم را با شما درمیان بگذارم. در ضمن من رمان نویس هستم و در مورد به اشتراک گذاشتن شماره تلفن مشکلی ندارم.واز کسانی که واقعا چنین مشکلاتی دارند با همین شماره وارد تلگرام شوند. منتظرشماعزیزان هستم

من ٢ سال و نيم پيش اولين حمله بهم دست داد بعد از كلي مشاوره و دارو درماني خيليييييييي بهتر شدم فقط الان ٣ روزه دوباره حالم بده فقط نميدونم اين همون ادامه پنيكه يا نه ؟! مثلا الكي استرس ميگيرم بدون هيچ دليلي گاهي ميترسم نكنه يه بلايي سر خودم بيارم يا به كسي آسيب برسونم

دوستان این بیماری نمیدونم چیه ک بیستر افراد میگیرن. خود منم از اینقضیه مستثنا نیستم. اما هیپنوتیزم میگن کاملا خوب میکته خود منم تصمیم گرفتم برم. الان 4ساله قرص کلونازگام با آسنترا میخورم.

سلام به همگي عزيزان دل من هم حدود ٢ سال و نيم پيش اولبن بار توو باشگاه در حال ورزش كردن اين حالت وحشتناك بهم دست داد مطمعن بودم كه ميميرم همه دكتري رفتم قلب و مغز و چشم و گوش و.... طوري بودم كه نميتونستم راه برم فكر ميكردم دارم ميميرم از همه كاري ميترسيدم تا خلاصه يه دكتر راهنمايي كرد كه برم دكتر روانپزشك و ايشون بهم گفتن پانيكه ،، دارو زولفت دادن بهم و زاناكس كه تقريبا با اين داروها خوب شدم و البته مشاور هم ميرفتم الان ٢ سال و اندي ميگذره يه تايمي خوب خوب بودم ولي الان دوباره با حالتي ديگه برشگشته انگار كلا بي دليل آشوبم ، ولي ديگه ميدونم كه ميتونم كنترلش كنم با نفسهاي عميق ورزش ، و واقعا و واقعا توكل به خدا ميخوام بهتون بگم نترسين اين يه درره اي هست كه بايد سپري شه و به نظرم حتما حكمتي توو اين بيماري بوده برامون كه شايد بتونيم دست از عادتهاي بدمون بكشيم ،، من از پنيك به بعد يه جورايي يه آدم ديگه شدم مثبت انديش و مثلت نگر ،، چون غير از اين باشه خودت اذيت ميشي از نگاه منفي به آدما ، بهتره يه گروه درست منيم توو واتس آپ كه هروقت هركي طوريش شد بتونيم با هم كمكش كنيم

سلام من دوساله هر وقت عصبانی میشم سریع فشارم میره بالا سر درد میشم ولی تنگی نفس و ضربان قلب ندارم ولی قسمتی از صورتم سمت چپ کمی بی حس میشه ‌و باید سریع قرص الاپرازلا بخورم کسی میدونه من چطورم

سلام.. من بعد از کنکورم دچار این حمله ها میشدم.. نفس تنگی و تپش قلب و بی حالی.. حس میکردم دارم میمیرم .. سکته میکنم یا ایست قلبی.. مدام میخواستم منو برسونن بیمارستان جوری که اطرافیانم دیوونه میشدن از دستم ولی دست خودم نبود.. همه جور آزمایش و تست قلبی دادم به خاطرش.. دکترا میگفتن صرفا به خاطر چاقیم هست.. حتی میترسیدم تنها برم بیرون ..مدام فکر میکردم اگه یهو حالم بد بشه چیکار کنم.. شبا از ترس مردن خوابم نمیبرد.. همش فکر میکردم الان یه خبر بد میاد.. تا اینکه رفتم پیش دکتر اعصاب و روان.. گفت به خاطر پانیک هست.. آسنترا داد با کلونوزپام. گفت تلقین خوب کنم سر خودمو گرم کنم.. کم کم حوب شدم.. بعد دو سال قرص هارو کنار گذاشتم و با تلقین مثبت حال خودمو خوب میکردم.. ولی بازم ترس از مردن و داشتم.. اینکه نکنه یه بیماری داشته باشم و دیر خبر دار بشم..بعد ۲سال الان ۲-۳ ماهه بازم حمله ها برگشته .. بازم به همون شدت قبل حالم بد میشه .. خیلی حس بدیه .. خودم شروع کردم به خوردن قرص ها دوباره.. ایشالااا که هیچ کس گرفتار این بیماری نشه.. و همه ی کسانی که درگیرش هستن خوب بشن..