سلام دوستان میدونم همتون که به این سایت سر میزنید از دلیل پیدا کردن یه راهی برای درمان مشکل این بیماری پانیکه،بهتون یه مطلب میگم:این بیماری به هیچ عنوان کشنده نیست،در هر شهری که مسقرین حتما یه متخصص خوب هست که برین پیشش،ما که پانیک داریم باید تحت درمان یه روانپزشک خوب باشیم،هیچ موقع داروهایی که تجویز میشه سر خود قطع یا ادامه مجدد به مصرف آنها نکنید،دوستان ما خوب میشیم به دلتون بد راه ندین،واسه همتون آرزویه سلامتی از خداوند مهربان دارم،یا حق
من چند هفته میشه همش لرز تپش قلب .استرس .ترس از همه چی و دو سه روز میشه غذا نمیتونم بخورم میخورمم بالا میارم .میترسم غذا بخورم و ببشتر نفسم میگیره .دکتر اورژانسی رفتم دوبار ازمایش ادرار خون نوار قلب عکس ریه گفتن مشکلی نیس .روز شب ندارم تو فکرم همش
من هم یک هفته هست دچار پانیک شدم و دارو شروع کردم با تجویز دکتر اعصاب و روان ، استرسم زیاده و غذا و خوابم بهم ریخته ، تو روخدا کمکم کنید که چطور باهاش مقابله کنم ، اگر کسی تجربه داره و خوب شده تو رو خدا شمارشو بزاره من باهاش تماس بگیرم
سلام 34سالمه علاعم ازفکرهای منفی شروع میشه بعد ترس سرد شدن پاها استرس ترس از مرگ زود هنگام سوزن سوزن سر وپشت سر احساس خفگی به اوج خود میرسه قرص کولراسپام وپرفنازین وسرترالین مصرف میکنم کم شده ولی وقتی فکر منفی میکنم حالم بد میشه اگه کسی میتونه راهنمایی کنه ممنون میشم باتشکر به امید سلامتی همه بیماران
سلام بچه ها من الان نزدیک به یک سال که خوب شدم ولی دیشب باز برگشت اعصابم ریخت به هم هیچی نیست اصلا هم دارو نمیخورم بزارید این مسایل ویروس تموم بهش برید مسافرت قشنگ حال کنید به هیچی فکر نکنید حتی الان این اصلا بیماری نیست یک جور استرس خودش خوب میشه کتاب بخون دوش اب ولرم بگیر لذت ببرید اب خنک بخورید حالتون خوب میشه هیچی نیست
ببخشید دردهای شما شبیه دردهای قلبی هستن؟اخه منم دچار حملات پانیک میشم ولی همیشه فکر میکنم قلبم مشکل داره تا حالا دو بار اکو و یه بار تست ورزش دادم که سالم بود،واقعا نمیدونم حملاته پانکه یا واقعا مشکل قلبی
وقت سعی کنید هرچ توی سرتون میگذره رو درمان کنید،،اگرفکرسالم وشادی داشته باشید هیچ بیماری روحی سراغتون نمیاد...بیشتربسمت پروردگار جذب بشید کمک بخواهید
شکوه
۲۰:۴۲ ۲۷ بهمن ۱۳۹۸
سلام .بنده 15ساله این بیماری پانیک عذاب میکشم اوایل برام یه بیماری ناشناخته بود هر چند پزشکم تشخیص ندادکه بیماری بنده چیه.الان نزدیک 5ساله بیماریمو شناختم دوسال تحت دکتر بودم داروی آسنترا مصرف میکردم دعروهم تاثیر نداشت متاسفانه به داروی آلپروازولام وابسته شدم .خیلی سخت که نتونی تنها جایی بری ،از حموم رفتن بترسی،از جاهای در بسته وحشت داشته باشی ،مسافرت نری ازشلوغی فرار کنی ماشین سوار نشی ،واقعن این بیماری خونه نشین میکنه .
سلام دوستان
دختری ۲۰ ساله هستم.مدت یکسال هست ک در اثر استرس دچار تنگی نفس،لرز،حالت تهوع،بی قراری،گیجی میشم.طوری که هیییییچ کاری نمیتونم انجام بدم و فقط بی قراری میکنم.معمولا چند ساعت طول میشکه که این حالت برطرف بشه
بنظرتون اگر برم پیش روانپزشک و دارو برام تجویز کنه و مصرف کنم،به اونها معتاد میشم؟
با سلام.
بنده ۱۰ سالی هست درگیر پانیک هستم که ناشی از افسردگی است.
تا همین چند ماه پیش قرص مصرف می کردم.بارها در طی این سالها خواسته بودم آسنترا و یا مشابه رو بذارم کنار نشد.بیشتر در رانندگی و در مهمانی های شلوغ سراغم می اومد.به قول دوستمون اگر هر انسانی یک بار می میره .ما با این بیماری هر روز چند بار می میریم و زنده میشیم.
اما الان قرص نمی خورم و باهاش کنار اومدم.اگر قفسه سینه ام درد بگیره به خودم میگم این بیماری مکار هست و می خواد توجه من رو به خودش جلب کنه پس من بهش بی محلی میکنم تا خودش روش رو کم کنه بره و همین هم میشه.زمانی هم که پشت فرمون دچار اختلال می شدم به جنگ دعوتش می کردم .سرعت رو آروم تر میکنم و وقتی به خودم اومدم دوباره به حالت عادی ادامه میدم و لبخندی گوشه لب میارم به علامت پیروزی.
این بیماری محل می خواد از شما.می خواد تحویلش بگیری اما اگر گرفتی پدرت رو در میاره .چاره به محلیه بهش.
به پانیک اتک بگید اومدی جونم رو بگیری؟بفرما... بگیر ببینم می تونی یا نه؟
مثل یک سگ واق واق کن که جلوش وایسی میذاره در میره.
مرگ برای هر انسانی میاد.اما با پنیک اتک اصلا نمیاد و فیک هست
روزی یکبار سوره انسان خوانده شود
دختری ۲۰ ساله هستم.مدت یکسال هست ک در اثر استرس دچار تنگی نفس،لرز،حالت تهوع،بی قراری،گیجی میشم.طوری که هیییییچ کاری نمیتونم انجام بدم و فقط بی قراری میکنم.معمولا چند ساعت طول میشکه که این حالت برطرف بشه
بنظرتون اگر برم پیش روانپزشک و دارو برام تجویز کنه و مصرف کنم،به اونها معتاد میشم؟
بنده ۱۰ سالی هست درگیر پانیک هستم که ناشی از افسردگی است.
تا همین چند ماه پیش قرص مصرف می کردم.بارها در طی این سالها خواسته بودم آسنترا و یا مشابه رو بذارم کنار نشد.بیشتر در رانندگی و در مهمانی های شلوغ سراغم می اومد.به قول دوستمون اگر هر انسانی یک بار می میره .ما با این بیماری هر روز چند بار می میریم و زنده میشیم.
اما الان قرص نمی خورم و باهاش کنار اومدم.اگر قفسه سینه ام درد بگیره به خودم میگم این بیماری مکار هست و می خواد توجه من رو به خودش جلب کنه پس من بهش بی محلی میکنم تا خودش روش رو کم کنه بره و همین هم میشه.زمانی هم که پشت فرمون دچار اختلال می شدم به جنگ دعوتش می کردم .سرعت رو آروم تر میکنم و وقتی به خودم اومدم دوباره به حالت عادی ادامه میدم و لبخندی گوشه لب میارم به علامت پیروزی.
این بیماری محل می خواد از شما.می خواد تحویلش بگیری اما اگر گرفتی پدرت رو در میاره .چاره به محلیه بهش.
به پانیک اتک بگید اومدی جونم رو بگیری؟بفرما... بگیر ببینم می تونی یا نه؟
مثل یک سگ واق واق کن که جلوش وایسی میذاره در میره.
مرگ برای هر انسانی میاد.اما با پنیک اتک اصلا نمیاد و فیک هست