سلام من هم فکر کنم حملات پانیک دارم چند دقیقه بخوابم از خواب میپرم وتپش قلب میگیرم واز ترس حملات بعدی نمی تونم بخوابم لطفا کمکم کنید دو ماه که خواب درست وحسابی ندارم .
سلام وقت بخیر من دو هفته پیش بخاطر یه عصبانیت شدید دچار این حمله های پانیک شدم طوری که تا چند روز دست و پام بی حس شده بود گزگز میکرد سرم هم همینطور گزگز میکرد بی اشتها شده بودم دهنم خشک شده بود لرز داشتم تپش قلب و تنگی نفس داشتم الان خدا رو شکر خیلی بهترم البته هنوز دکتر نرفتم دارویی هم استفاده نمیکنم
اما الان ۲ روزه دندون درد شدید دارم و نمیدونم برای تسکین دندون درد از چه مسکن یا آنتی بیوتیکی استفاده کنم اصلا برای این حملات پانیک یا استرس مسکن و انتی بیوتیک مناسب هست لطفا راهنمایی کنید اگه امکان داره هر زودتر جواب من رو بدین چون دندون درد شدید دارم
سلام من 28 سالمه
دیشب دومین بار بود که این حالت برام اتفاق افتاد.دفعه اول یک هفته پیش بود طوری که خواب بودم از خواب که بیدارشدم بعد دوسه دقیقه یهویی و بدون هیچ دلیلی تپش قلب شدید گرفتم جوری که شاید در دوثانیه ضربان قلبم شدید رفت بالا .حس سکته قلبی بهم دست داد ترسیده بودم چون تاحالا همچین موردی برام پیش نیومده بود درهمسایه رو زدم و با حالتی ک نفسم بالا نمیومد بهش گفتم منو برسون بیمارستان.همزمان دوییدم سمت شیرآب و آب زدم سروصورتم و حالم خوب شد تپش قلبم کامل برطرف شد آمبولانس هم رسید رفتیم بیمارستان نوار قلب گرفتن گفتن هیچیت نیس توهم زدی!!!بعدم ترخیصم کردن برگشتم خونه و چند شب همش ترس داشتم و نگران بودم تا دیشب دوباره اتفاق افتاد برام خودمو رسوندم پای شیر آب و با آب زدن به صورتم دوباره حالم خوب شد طی همین ی شب دوسه بار اتفاق افتاد و من با آب سرد کنترلش کردم...حتما اگه دچارش شدین صورتتون آب بزنین حالتون رو بهتر میکنه
تپش قلب شدید،تنگی نفس،سردشدن دست وپاوسوزن سوزن شدن و گاهی هم سرگیجه از مهمترین علائمشه!امروز ک این سایت رو خوندم متوجه شدم ک مریضیم چی هست وپانیک چی هس!!!چون دقیقا همین علائم برام اتفاق افتاده مطمئنم که پانیک دارم و از نظراتتون استفاده کردم خیلی ممنون از همتون و آرزو میکنم این حالت برای هیچکس اتفاق نیفته
سلام ببخشید من یه نوجون پونزده سالم که چند سال پیش یعنی حدود 9 یا ده سالگیم یکبار وقتی میخواستم بخوابم یهو یه حالی بهم دست داد استرس شدید گرفتم و چند دقیقه بعدش یه سنگ بسیار بزرگ رو دیدم که از سمت سقف اتاقم به سمتم پرتاب شد و سمت رایانم رفت و این وضع به حدی وخیم و ترسناک بود که پدرم وقتی منو دید بهم گفت تو دیدم ایستاده بودی جلوی رایانت و انگار داشتی مانع از یه شیء بزرگ میشدی بعد از اون اتفاق حالم خوب شد تا الان که یه مدته وقتی میخوام واسه امتحاناتم درس بخونم یه حال بدی بهم دست میده که با تعریق شدید کف دست و کف پام و توهم روبه رو میشم اما این اتفاق شدتش موقعی زیادمیشه که میخوام بخوابم اول خوابم حالم خوبه و وقتی حدود دوساعت به خواب فرو میرم ناگهان با استرس و تپش قلب شدید و بخصوص حس اضطراب و ترس شدید از خواب پا میشم این دو روزه اصلا خواب خوبی نداشتم و هرموقع اقدام به خواب کردم با این مشکل مواجهمیشم لطفا هر چه زود تر جوابمو بدید به خدا نمی دونم چیکار کنم کرونا هم اومده نمی تونم برم پیش دکتر لطفا کمک کنید
سلام منم تقریبا هم سن شما هستم باید بگم این بیماری رو دارم ودکتر هم رفتم سریع به روان پزشک مراجعه کن یه بار رفتن وتوضیح دادن مشکل برا پزشک هیچ ضرری نداره فوقش میگه مشکلی نداری خواهشا اشتباه من رو نکن که دیر مراجعه کردم سال های نوجوانی واستعدادم فدا شد
حمید
۰۵:۲۸ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹
بیخود.خودتون.رو.خسته.نکنید.سالهاست درگیرم فقط درمانش باید مدتی زیر نظر پزشک کلونازپام بخورید و در ادامه پارکستین ۲۰ مطمعن باشید به زندگی عادی برمیگردید.من که امتحان کردم زیر نظر پزشک خیلی جواب داد
سلام هشت سالیه درگیر این بیماری ام ولی نمیدونستم و وآشنایی نداشتم وقتی این حمله میاد سراغم احساس میکنم دارم جون میدم دست وپام بشدت سست میشه پوست سرم سوزن سوزن میشه قفسه ی سینم ب حدی سنگین میشه نفسمو حبس میکنه دارو میخورم شدیدتر میشه نمیدونم چطور درمان بشم ولی از اینکه یه عده ای مثل منه و تنها نیستم ترسمو کم میکنه خدا همه کسایی که به این بیماری مبتلا هستن شفا بده
نگران نباش باید اضطراب از خودت دور کنی به یه دکتر روانپزشک بگو شرایطتتو
امیر
۲۳:۰۷ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹
سلام دوستان من چند سال این بیماری رو داشتم شاید 100 بار دکتر رفتم ولی هیچ کس نفهمید تا اینکه یک نفر دکتر روانپزشک بهم معرفی کرد و بعد از چند سال فهمیدن پانیک دارم و الپروزولام رو شروع کردم و سیتروپرام،خدا نصیب دشمن آدم نکنه خیلی زجر میکشم از اینکه اطرافیانم من رو درک نمیکنن خیلی شده مسخره هم میکنن،ولی چند سال با این بیماری زندگی میکنم خیلی سخته دعا کنید برام،براتون دعا میکنم
سلام من بیست سالمه تقریبا پنج ماه میشه که استرس شدید گرفتم یعنی دقیقا از شب یلدای پارسال شروع شده و تا الان ادامه داره. شدتش کم و زیاد میشه اما هنوز کاملا برطرف نشده. جدیدا مدام حس میکنم میخوام بمیرم. حتی دکتر هم رفتم. یه سری داروی ضد افسردگی تجویز کردن. چند روزی مصرف کردم اما از ترس اینکه بهشون وابسته شم قطع کردم. پیش پزشک خانوادم رفتم و گفت کار خوبی کردی که به خوردنشون ادامه ندادی. از اون موقع خیلی بهترم اما هنوز یهو فکرای ناجور میاد تو سرم و حس میکنم مرگم نزدیکه
حمله پانیک حالتی شبیه به مرگ به آدم دست میده دادم همش فکر میکنه در حال مرگه،ولی نگران نباشید ،قلب به تندی میزنه،احساس خفگی دست میده به آدم، لرزش،و بیقراری، منتها بعد چند دقیقه رد میشه،ورزش کردن و دوری از تنش و مخصوصا بحث با دیگران بهترین دارو و پیشگیری از این بیماریه
سلام دوستان،من از سن نوزده سالگی،حدود بیست سال این بیماریو داشتم،خیلی سخته،آرزو میکنم حتی دشمنم به این بیماری مبتلا نشه،نزدیک به دو سال پیش فهمیدم این بیماری چیه،و الان فهمیدم هستن کسایی که به این بیماری مبتلا هستن،اوایل خیلی وحشت ناک بود برام،کم کم فهمیدم هر وقت استرس میگیرم احتمال این حمله بیشتر میشه،دکتر زیاد رفتم،این بیماری میتونه خیلی عوارض دیگه داشته باشه،عدم تمرکز،عصبی شدن،پایین اومدن آستانه تحمل،وقتی بیماریمو شناختم ،راحتر شد درمانش برای خودم،البته من سالها کلونازپام استفاده کردم،خیلی برام خوب بود،ولی میدونید دارو اپر کوتاه مدت داره،درمان اصلیش شاد بودن،نداشتن استرس،یاد بگیریم عصبانی نشیم،واسه هر چیز بی ارزشی غصه نخوریم،ورزش کردن،بخصوص شنا ،اگه این فاکتور ها رو رعایت کنیم به مرور زمان این بیماری کنترل میشه،الان خدارو شکر خیلی بهترم
سلام به همه
دوستان خیلی خوشحال شدم وقتی اومدم نظراتتونو خوندم و فهمیدم تنها نیستم منم الان تقریبا5ماهه این مشکل وحشت زدگی رو دارم و ترس از مرگ و حمله های یهویی اما پیش روانشناس نرفتم و نمیدونم پانیکه یا نه اما هیشکی مارو درک نمیکنه نمیفهمن ما چی میکشیم و فقط با سروصدا میگن این فکرا رو نکن حالا میخوام بایکی که اونم میخواد خوب بشه حرف بزنیم و با کمک هم مشکلمونو حل کنیم
من یه شب دراز کشیده بودم تو جام بعد واقعا چن روز بود استرس و اینا خیلی زیاد داشتم افسردگی هم داشتم بعد یهو سرفم گرفت یه سرفه معمولی بعد حس کردم قلبم الانه که وایسه نفسم بند اومد استرس شدید گرفتم گفتم الانه که بمیرم نفهمیدم مشکل از کجا بود چن وقت اینطوری شدم هی استرس میگرفتم یهو نفسم بند میاد میترسم حس میکنم یه اتفاقی میوفت فک کردم مریضی چیزی شدم نمیدونستم چجوریه اسم این بیماری چیه فک میکردم شاید سرطانی چیزی گرفتم خودم خبر ندارم بعد خاصتم برم ازمایش بدم ببینم چمه چی شده که فهمیدم یه نوع بیماریه روحیه
پیشی
۰۵:۳۰ ۲۹ فروردين ۱۳۹۹
بچه ها من ماهیچه های پام به شدت میلرزن وقتی میخام ورزش کنم پانیک هم دارم تروخدا بیاین بهم بگین مال پانیکه یا ام اس گرفتم
اما الان ۲ روزه دندون درد شدید دارم و نمیدونم برای تسکین دندون درد از چه مسکن یا آنتی بیوتیکی استفاده کنم اصلا برای این حملات پانیک یا استرس مسکن و انتی بیوتیک مناسب هست لطفا راهنمایی کنید اگه امکان داره هر زودتر جواب من رو بدین چون دندون درد شدید دارم
دیشب دومین بار بود که این حالت برام اتفاق افتاد.دفعه اول یک هفته پیش بود طوری که خواب بودم از خواب که بیدارشدم بعد دوسه دقیقه یهویی و بدون هیچ دلیلی تپش قلب شدید گرفتم جوری که شاید در دوثانیه ضربان قلبم شدید رفت بالا .حس سکته قلبی بهم دست داد ترسیده بودم چون تاحالا همچین موردی برام پیش نیومده بود درهمسایه رو زدم و با حالتی ک نفسم بالا نمیومد بهش گفتم منو برسون بیمارستان.همزمان دوییدم سمت شیرآب و آب زدم سروصورتم و حالم خوب شد تپش قلبم کامل برطرف شد آمبولانس هم رسید رفتیم بیمارستان نوار قلب گرفتن گفتن هیچیت نیس توهم زدی!!!بعدم ترخیصم کردن برگشتم خونه و چند شب همش ترس داشتم و نگران بودم تا دیشب دوباره اتفاق افتاد برام خودمو رسوندم پای شیر آب و با آب زدن به صورتم دوباره حالم خوب شد طی همین ی شب دوسه بار اتفاق افتاد و من با آب سرد کنترلش کردم...حتما اگه دچارش شدین صورتتون آب بزنین حالتون رو بهتر میکنه
تپش قلب شدید،تنگی نفس،سردشدن دست وپاوسوزن سوزن شدن و گاهی هم سرگیجه از مهمترین علائمشه!امروز ک این سایت رو خوندم متوجه شدم ک مریضیم چی هست وپانیک چی هس!!!چون دقیقا همین علائم برام اتفاق افتاده مطمئنم که پانیک دارم و از نظراتتون استفاده کردم خیلی ممنون از همتون و آرزو میکنم این حالت برای هیچکس اتفاق نیفته
دوستان خیلی خوشحال شدم وقتی اومدم نظراتتونو خوندم و فهمیدم تنها نیستم منم الان تقریبا5ماهه این مشکل وحشت زدگی رو دارم و ترس از مرگ و حمله های یهویی اما پیش روانشناس نرفتم و نمیدونم پانیکه یا نه اما هیشکی مارو درک نمیکنه نمیفهمن ما چی میکشیم و فقط با سروصدا میگن این فکرا رو نکن حالا میخوام بایکی که اونم میخواد خوب بشه حرف بزنیم و با کمک هم مشکلمونو حل کنیم