معرفی کتاب؛

گزیده‌ای از دلنوشته‌ها و یادداشت‌های نیما یوشیج در «شاعرانه‌ها و باورانه‌ها در نامه‌ها و نثر نیما»

کریم شاهسون در کتاب «شاعرانه‌ها و باورانه‌ها در نامه‌ها و نثر نیما»، گزیده‌ای از دلنوشته‌ها و یادداشت‌های نیما یوشیج، شاعر معاصر ایرانی را گردآوری کرده است.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، کریم شاهسون در کتاب «شاعرانه‌ها و باورانه‌ها در نامه‌ها و نثر نیما»، گزیده‌ای از دلنوشته‌ها و یادداشت‌های نیما یوشیج، شاعر معاصر ایرانی را گردآوری کرده است.

نیما یوشیج را بیشتر بشناسیم:

علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج در سال ۱۲۷۶ در دهکدهٔ یوش، بخش بلده چشم به جهان گشود. او به عنوان شاعر معاصر ایرانی، موسس شعر نو و ملقب به پدر شعر نوی فارسی شناخته می‌شود.

نیما در سن ۱۲ سالگی به همراه خانواده‌اش به تهران آمد و در مدرسه سن لویی تحصیلات خود را ادامه داد. او پس از مدتی به تشویق یکی از معلمانش شعر گفتن را آغاز کرد و در همان زمان هم به آموختن زبان فرانسه پرداخت.

تاکنون مردم ایران نیما یوشیج را از شعرهایش می‌شناسند و به ندرت از داستان‌های کوتاه او اطلاع دارند؛ در صورتیکه او هم‌مانند دیگر شاعران معاصرمان داستان‌های کوتاهی را به نگارش درآورده است.

زندگی، شعر و نثر نیما درهم تنیده‌اند و همانند درگاه باشکوهی هستند که یکدیگر را کامل می‌کنند. نیما یوشیج از باارزش شدن نامه‌هایش آگاهی کامل داشت؛ به همین دلیل از آن‌ها به خوبی نگهداری می‌کرد. بعضی از نامه‌های او آنچنان عاشقانه‌اند که به شکلی روح‌نواز عواطف شما را با خود همراه خواهد کرد.

کتاب شاعرانه‌ها و باورانه‌ها در نامه‌ها و نثر نیما مناسب چه کسانی است؟

در کتاب حاضر گزیده‌ای از نثر نیما برای آن دسته از علاقه‌مندانی گردآوری شده که فرصت مطالعه‌ی کامل آن‌ها را ندارند. مطالب این کتاب از یادداشت‌های روزانه و نامه‌های نیما، کتاب‌های حرف‌های همسایه و ارزش احساسات و مجموعه داستان‌های او گردآوری شده است.

در بخشی از کتاب شاعرانه‌ها و باورانه‌ها در نامه‌ها و نثر نیما می‌خوانیم:

شب‌ها تا دو سه ساعت روی بستر خواب خود با اشکال مهتاب.
که از پنجره به در و دیوار می‌افتد، ساکت و مشوّش گرم خیالات می‌شوم
به هیجان می‌آیم...
معرکه‌ای قلب من با خیال من و خیال من با قلب من دارد
و تو باز می‌نویسی: حال من چطور است!
روز‌ها همین که چشم از خواب بیدار می‌شود، از سرنوشت و اطراف خود در قلبم اظهار نارضایتی‌
می‌کنم لکن که می‌تواند بپسندد که این نیما اهلی شدنی نیست و می‌خواهد مثل حیوانی وحشی
در کنج جنگل زندگی کند؟
من در سنّ جوانی برای آسایش خیال دیگران قربانی شده‌ام.
حالات یک پیرمرد جهان دیده که حوادث او را شکسته است، در سیمای من
به خوبی پیداست. عصازنان و آرام فکر‌های دور و دراز بدبختی، که بالاخره
همه‌ی آن‌ها به یأس و حسرت منتهی می‌شوند مرا راه می‌برد.


انتهای پیام /

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.