در مستندی که اخیراً از ترانه علیدوستی در رسانه بی‌بی‌سی منتشر شده، تأکید او بر «فمینیست بودن» خودش یک سؤال مهم را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ محبوبه خلوصی - تا پیش از حمله‌ی مستقیم اسرائیل و آمریکا به خاک ایران، راه گریزی وجود داشت برای بخشی از چهره‌ها و جریان‌هایی که از یک‌سو ادعای وطن‌دوستی و مردم‌دوستی می‌کردند و از سوی دیگر، تمام منافع، سبک زندگی و افق فکری‌شان به غرب گره خورده بود. از فرزندانشان که تابعیت غیرایرانی دارند گرفته تا بازتولید هنجار‌ها و اولویت‌های غربی در جامعه ایران.

اما بعد از جنگ دوازده‌روزه، معادله تغییر کرد. دیگر نمی‌شود هم ادعای دفاع از مردم داشت و هم هیچ مرزبندی روشنی با پروژه‌ای که بنیامین نتانیاهو تحت عناوینی مثل «زن، زندگی، آزادی» ترسیم می‌کند انجام نداد. در این نقطه است که سکوت، دیگر بی‌طرفی نیست؛ بلکه انتخاب است.

در مستندی که اخیراً از ترانه علیدوستی در رسانه‌ی بی‌بی‌سی منتشر شده، تأکید علیدوستی بر «فمینیست بودن» خودش است؛ اینکه سال‌هاست این باور را دارد، تتویش را زده و حتی یادش نمی‌آید از چندسالگی فمینیست شده؛ و همین‌جاست که یک سؤال مهم در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود: چطور می‌شود از «فمینیسم» سخن گفت و مدعی دفاع از «حقوق زنان» بود، اما حتی یک جمله درباره زنانی که جانشان در حملات اسرائیل گرفته شد، نگفت؟

آیا رنج زنان فقط زمانی دیده و شنیده می‌شود که در تقابل با جمهوری اسلامی قرار بگیرد و اگر خواسته یا ناخواسته خارج از این چارچوب قرار بگیرند و حتی جانشان را نیز از دست بدهند، دیگر شایسته همدردی نیستند؟ چطور می‌شود از یک ایده به‌عنوان «انقلاب» سخن گفت، اما حتی در حد یک شعار یا موضع‌گیری حداقلی، هیچ مرزبندی روشنی با ایده‌ها و پروژه‌های دشمنان ایران برای براندازی ایجاد نکرد؟

از سوی دیگر، باید پرسید: چند درصد از زنان ایران، با «فمینیست شدن»، مسئله‌ی اصلی زندگی‌شان حل می‌شود؟ و اساساً چنین ایده‌ای دغدغه‌ی چند درصد مردم ایران است؟ مخصوصاً این‌که این دغدغه از زبان شخصی مطرح می‌شود که در طبقه‌ای کاملاً متفاوت از اکثریت جامعه زندگی می‌کند و حتی در همین مستند، ماشین لوکس و خانه‌ی استخردار او گواه این فاصله‌ی طبقاتی است.

آیا چنین فردی می‌تواند نماینده زنانی باشد که هر روز صبح با مترو و اتوبوس به محل کار می‌روند تا در پرداخت اجاره‌خانه، کمک‌دست همسرشان باشند؟ آیا مسئله‌ی زن ایرانی فقط این است که بتواند بدون حجاب سر کار برود، بخواند یا در کنسرت‌ها بدون محدودیت برقصد؟ اگر همه‌ی اینها فراهم شود، اما او همچنان زیر فشار‌های اقتصادی باشد یا به‌خاطر موشک‌های دشمن خارجی خانه‌اش خراب شود، آیا دیگر مسئله‌ای باقی نمانده است؟

مشکل اینجاست که علیدوستی به‌طور جدی از تفکری دفاع می‌کند که حتی در مبدأ ایجاد آن نیز محبوبیت سابق را ندارد و دوران اوج خود را طی کرده است. نظرسنجی‌های بعد از ۲۰۲۰ نشان می‌دهد که تمایل به معرفی خود با عنوان «فمینیست» حتی در میان زنان نیز کاهش یافته است. در کشور‌هایی مثل آلمان، فقط بین ۸ تا ۱۵ درصد مردم خود را فمینیست میدانند. در میان نسل جوان غرب، حتی نوعی واکنش و بدبینی نسبت به ارزش‌های فمینیسم شکل گرفته؛ درست از جایی که پای نتایج عملی به میان می‌آید و شعار‌ها دیگر جواب روشنی ندارند.

وقتی همان منظومه فکری، زن باردار اوکراینی را ملزم می‌کند در خط مقدم جنگ حاضر شود، واقعاً باید نامش را «برابری» گذاشت یا انکار آشکار تفاوت‌های زیستی و انسانی؟ یا آن‌جا که در جوامع غربی، درصد قابل‌توجهی از زنان ناچارند به‌تنهایی مسئولیت تربیت و تأمین معیشت فرزند را به دوش بکشند؛ به‌گونه‌ای که در آمریکا حدود یک‌چهارم کودکان با مادر زندگی می‌کنند، یعنی زن باید هم‌زمان مادر باشد، نان‌آور باشد و ستون روانی خانواده؛ و آیا این همان آینده‌ای است که علیدوستی برای زنان ایرانی، با روایتی رؤیایی، ترسیم می‌کند؟

از همه‌ی اینها که بگذریم، علیدوستی حتی نسبت به شعار‌هایی که تکرار می‌کند هم دچار تناقض است؛ از «آزادی» سخن می‌گوید، اما هم‌زمان اعلام می‌کند با حجاب زنان مخالف است. می‌توان تصور کرد که فردی دغدغه‌ی آزادی داشته باشد و با قانونی بودن حجاب مخالف باشد، اما مخالفت با اصل حجاب، دقیقاً ایستادن در نقطه مقابل آزادی است؛ چون آزادی یعنی حق انتخاب، نه تحمیل یک الگوی از پیش تعیین‌شده به افراد.

برای علیدوستی و لیدر‌های انقلاب زن زندگی آزادی، مسئله، نه «زن» است و نه حتی «آزادی»؛ مسئله، انتخاب یک چارچوب فکری وارداتی است که درد‌های واقعی زن ایرانی را نمی‌بیند یا نمی‌خواهد ببیند. چارچوبی که در آن، موشک دشمن اگر بر سر زن ایرانی فرود بیاید، سکوت مجاز است؛ اما اگر همان زن در تقابل با جمهوری اسلامی تعریف شود، ناگهان به «سوژه‌ی رنج» تبدیل می‌شود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۰۰
در انتظار بررسی: ۱۴
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۷ ۰۸ دی ۱۴۰۴
رفتی به جهنم آخرش هم درمانده ای پشت به وطن رو به دشمن از دوسر ضرر کردی
Germany
ناشناس
۲۳:۵۵ ۰۷ دی ۱۴۰۴
دختره مریض پروژه بگیر ..چقدر بهش اهمیت می‌دین
Germany
ناشناس
۲۲:۴۹ ۰۷ دی ۱۴۰۴
بیشترازاین هم از تو انتظاری نبود.
Germany
ناشناس
۲۲:۴۸ ۰۷ دی ۱۴۰۴
چه لاتی هم حرف میزنه.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۳۴ ۰۷ دی ۱۴۰۴
همه اینکارا رو میکنه چهارتا فالورر بگیره یه پولی به جیب بزنه
Iran (Islamic Republic of)
رضا
۲۱:۵۶ ۰۷ دی ۱۴۰۴
یک لحظه با خودت بیاندیش که غرب در جزیره آپستین چه بلایی به سر جوانان آوردند. واقعیت غرب همین است.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۰۰ ۰۷ دی ۱۴۰۴
یه فکری به حال گرونی های پی در پی و بی ارزش شدن پول ملی بکنید مردم در فقر کامل بسر میبرن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۳۱ ۰۷ دی ۱۴۰۴
یه روانی به تمام معنا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۲ ۰۷ دی ۱۴۰۴
زن زندگی آزادی = دستمال یک بار مصرف
Iran (Islamic Republic of)
علي
۱۸:۴۸ ۰۷ دی ۱۴۰۴
ديگه بايد جمعش كنه مثل رفيقاش بره جاي ديگه پهنش كنه ، بابا جون تاريخ مصرفت تمام شده، زور نزن آبرو ريزي ميشه ها ترانه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۴۷ ۰۷ دی ۱۴۰۴
آقای سردبیر باشگاه تو را به جدت قسم این چرت و پرت ها را مطرح نکنید. این قدر اخبار سیاسی و اقتصادی وجود دارد برای انتشار که این ها در مقابلش ارزشی ندارد.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۰۱ ۰۷ دی ۱۴۰۴
درسته این چه اخباریه؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۳۵ ۰۷ دی ۱۴۰۴
اینم مثل تمام عقده آیی ها دنبال مطرح شدن است فقط
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۳۴ ۰۷ دی ۱۴۰۴
سن ایشان و مابقی کلان سن شدند و دیگه دیده نمیشوند
برای دیده و مطرح شدن از وطن ما مایه میگذارد
چونکه برایش هزینه نداشته
باید طوری هزینه وطن فروشی سنگین باشه تا کسی جرات نکند .چرند نشخوار کند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۲۴ ۰۷ دی ۱۴۰۴
می خواهی ام الفتنه بشی؟ می خواهی معروف تر بشی؟ بدان که ام الفتنه لقب یکی قبل از تو است، که زندان اوین را به هتل تشبیه کرده.
Iran (Islamic Republic of)
مسعود
۱۸:۲۰ ۰۷ دی ۱۴۰۴
ترانه علیدوستی سالهاست سلبریتی سوخته است. او بار مادی خود را بسته و هیچ شباهتی به زنان واقعی ایرانی ندارد.این مصاحبه هم دست و پا زدنی برای دیده شدن در دوران بیماری ایشان است. او در حافظه جامعه جایی ندارد