سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گوشه‌هایی از زندگی «بهترین کاسب قرن»

خواب «مرشد چلویی» درباره عشق/ اسرار و معیار سنجش عشق از زبان مرشد

مرحوم مرشد چلویی معتقد بود: عشق باید با علم و عقل توأم باشد. او می‌گفت: عشق نیز یک نشانه دارد که از روی آن معلوم می‌شود شخص، عاشق واقعی است. نشانه عشق، فضل و بخشش در راه معشوق است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، حاج میرزا احمد عابد نهاوندی مشهور به حاج مرشد چلویی، شاعر متخلص به «ساعی» و از عارفان معاصر بود که حدود نود سالگی در سال 1357 در تهران درگذشت. وی در بازار تهران جنب مسجد جامع، آشپزخانه داشت و برای عموم سخنرانی‌های هفتگی برپا می‌کرد.

یکی از مطالب بسیار مهمی که جناب مرشد در مورد آن صحبت می‌کند «اسرار و رموز عشق واقعی» است.

به نظر جناب مرشد «عشق واقعی» چند شرط و نشانه دارد:

1 - عشق باید توأم با علم باشد. یعنی: عاشق بداند که معشوق او شایسته این عشق است و حقیقت عظمت او ایجاب می‌کند که عاشق او باشد.

2 - عشق باید توأم با عقل باشد. یعنی: عقل تایید کند که معشوق او شایسته این عشق است و حقیقت عظمت او ایجاب می‌کند که عاشق او باشد.

2 - عشق باید توأم با عقل باشد. یعنی: عقل تایید کند که معشوق دارای چنان درجه‌ای از علو است که عقل سلیم، عشق او را تایید می‌کند.

3 - برای هدایت عشق، نور لازم است. یعنی: عقل می‌گوید: انسان باید با نور حرکت کند تا به معشوق برسد و عقل، هدایت کننده عشق است.

4 - عشق واقعی یک معیار دارد. معیار عشق کرم است.

این شرط و نشانه چهارم فائز اهمیت ویژه‌ای است.

مرشد چنین توضیح می‌دهد:

«هر چیزی یک دلیلی دارد. مثلا طراوت، نشانه آب است و دود دلیل آتش است و همین طور تمام موجودات عالم به همین صورت دلیل دارند عشق نیز یک نشانه دارد که از روی آن معلوم می‌شود شخص، عاشق واقعی است. نشانه عشق، فضل و بخشش در راه معشوق است. اگر ادعا می‌کنی عاشق کسی هستی باید در راهش خرج کنی. اگر مال داری باید بدهی. اگر جان داری باید فدا کنی. فرقی نمی‌کند درجه و ارزش آن کم باشد یا زیاد».

وی ادامه می‌دهد: «شبی در خواب دیدم که پیری در مدرسه‌ای مشغول تدریس است و متوجه شدم که حکیمی بزرگ است. جلو رفتم و سلام کردم. پیر جواب سلام مرا داد و پرسید کیستی؟ عرض کردم: من غریبم. یک غریب دربه‌در بی‌سواد و عوام هستم. علمی هم ندارم، پیر می‌پرسد: در جهانی که علم جلوه‌گر است تو چرا بی‌سواد هستی؟ مرشد جواب می‌دهد: ای آفتاب چرخ ادب من «عاشقم» و فکرم در عوالم دیگری است.

پیر می‌گوید: اشتباه نکن. عاشقی ملک و مال می‌خواهد. پایه عشق را روی سیم و زر و مال و جان قرار داده‌اند والا عاشق بی سر و پا زیاد است.

مرشد از این رویا درس می‌آموزد که ادعای عاشقی بدون نشانه‌ای از کرم وجود و سخا، ادعایی واهی است و عشق بی علم و عقل رسوایی است. به همین خاطر می‌گوید: «عشق با نور معرفت هنر است» در قطعه شعری چنین بیان کرده است:

بشنو این نکته سر بسته که از اسرار است

عاشقی را کرم و جود و سخا معیار است

عاشقی شیوه مردان کریم است ار نه

عاشق بی سر و بی‌پا و کرم بسیار است

وی بیان می‌کند: «بزرگ‌ترین عاشق عالم حضرت ابا عبدالله الحسین است که در راه معشوق یگانه، هر چه را که داشت، تقدیم کرد.

عقل و علم و عمل و عشق اگر جمع شوند / چرخ در خدمت تو بنده‌ خدمتکار است

برچسب ها: مرشد چاویی ، کاسب ، وبگردی ، عشق
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.