سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مرد جوان در دادگاه خانواده ؛

همسرم با من مثل بیمارهای مطب روانشناسی‌اش رفتار می‌کند

مرد جوان از دست رفتارهای همسر روانشناس خود خسته شده بود تصمیم به جدایی گرفت.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، چندی پیش مرد جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: همسرم یک دکتر روان‌شناس است. او با من مثل مریض‌هایش برخورد می‌کند و همیشه به من مشاوره‌های خاص می‌دهد.

مرد جوان ادامه داد:هرکاری می‌کنم ایراد می‌گیرد و کلی با من صحبت می‌کند که از لحاظ رون‌شناسی اینکار غلط است و به روحیه لطمه می‌زند. همه کارهای مرا از لحاظ روان‌شناسی بررسی می‌کند و نظر می‌دهد. اصلا به حرف‌هایم اهمیتی نمی‌دهد و فقط به نظرات خودش ایمان دارد.

وی افزود:همسرم حرف هیچ کس را قبول نمی‌کند و هرچه می‌شود می‌گوید من یک روان‌شناس هستم و کاملا متوجه هستم که دارم چه می‌گویم. از این رفتارهای او خسته شدم و دیگر طاقت این زندگی خشک و مقرراتی را ندارم. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.

بعد از صحبت‌های این مرد قاضی همسر وی را نیز به دادگاه احضار کرد تا صحبت‌های او را هم بشنود. ‎


انتهای پیام/
برچسب ها: طلاق ، دادگاه ، خانواده
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۱:۵۱ ۲۱ دی ۱۳۹۴
پس برم به شوهرم بگم قدر منو بدونه که تا ارشد بیشتر نخوندم و خانوم دکتر نشدم
ملیکا
۱۲:۲۲ ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
شایدواقعاشوهره مشکل داره شماهمش به خانم دکتره گیردادین اون روی سکه روهم ببینین
الهام
۱۴:۳۱ ۰۳ خرداد ۱۳۹۴
بفرما اینم خانم دکتر
آخه بابا شوهر بیچاره چیکار کرده اینقد اذیتش میکنی
خوب شد درس نخوندیم خانم دکتر بشیم.ههههه
ناشناس
۱۴:۳۱ ۰۳ خرداد ۱۳۹۴
من خودم یک کارشناس ارشد مشاوره هستم. به جرات میگم خود مشاوران و روانشناسان بیشتر تو زندگی مشکل دارن چون می خوان همه چیزو از دریچه ی مشکلات روانی بررسی کنن. توجه بیش از حد به اینگونه مباحث باعث ایجاد مشکلات بیشتری برای خانواده ها می شود.
ناشناس
۱۴:۳۰ ۰۳ خرداد ۱۳۹۴
چون مشکلات روانی به دوران کودکی برمیگرده و روانشناسا با همون گره هایی که از دوران کودکی در همه مردم هست، زندگی میکنند و معمولا خیلی بنیادی روی حال خودشون کار نکردن چون کارکردن روی اون موضوع خیلی سخته، بعد فکر میکنن چون به دنیای روانشناسی، بیشتر خیره شدند یا حتی توش راه میرن پس کافیه و تغییر هم کردن و این توهم باعث میشه خودشون رو محق بدونن و روشهاشون کارآمد نباشه.
ناشناس
۱۱:۰۳ ۰۳ خرداد ۱۳۹۴
راست گفتن که روانشناسا بعد از مدتی دیوونه می شن
سارارحیمی
۱۱:۴۳ ۱۱ خرداد ۱۳۹۴
ملیکاخانم راس میگه شایدمشکل ازشوهرخانم دکترباشه وبه قول ملیکاخانم اون روی سکه روهم ببینین