سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سین جیم اجتماعی شماره 16؛

پزشکان از ترکش چسبیده به قلبم حیرت کردند/ شب کودتای نوژه ازدواج کردم!

مادر مرتضی طلایی، او را متولد فصل گرمک ها، میوه ای یک ماهه حدفاصل اردیبهشت و خرداد که بلافاصله مصرف می شود و ماندنی نیست می داند اما در شناسنامه تاریخ 1 فروردین 1337 برای تولدش به ثبت رسیده است.

به گزارش خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مرتضی طلایی خود را متعلق به خانواده‌ای پرجمعیت اما مهربان و از قشر ضعیف جامعه می‌داند و از بزرگ منشی علیرغم محدودیت‌های اقتصادی به عنوان مهمترین امتیاز خانواده خود یاد می‌کند. 

پدرم کارگر کارخانه ریسندگی بود و بعد از نماز صبح تا بعد از نماز مغرب مشغول کار بود و علیرغم کار طاقت فرسایی که داشت مهمان نوازی او زبانزد بود و به نقش مادر به عنوان سکاندار زندگی تاکید می کند.

وی متعلق به محله امامزاده هارون ولایت اصفهان است و از دوران کودکی به کار مشغول بوده اما به دلیل علاقه بسیار زیاد پدر به تحصیل فرزندان، هیچ گاه از درس غافل نشد. 

در ادامه نگاهی به زندگی فردی و حرفه ای مرتضی طلایی داریم:

سین: چندمین فرزند خانواده هستید؟ 

جیم: دومین فرزند، 7 برادر و یک خواهر

سین: چطور با همسرتان آشنا شدید؟

جیم: عمه‌ام در یکی از مجالس روضه با همسرم آشنا شدند و به مادرم معرفی کردند. 

سین: چه سالی ازدواج کردید؟

جیم: 1358، شب کودتای نوژه که البته بعدها متوجه شدیم که آن شب کودتای نوژه بوده است.

سین: چند فرزند دارید؟

جیم: سه دختر، که هر سه ازدواج کرده‌اند. فرزند اولم کارشناسی ارشد، فرزند دوم دکترا و فرزند سوم کارشناسی دارد.

سین: نوه دارید؟ 

جیم: بله، دختر  15 ساله از فرزند اولم، دختر 11 ساله از فرزند دوم و 2 دختر 2 قلو از فرزند سوم دارم. 

سین: اولین دستمزد را در چند سالگی گرفتید؟

جیم: 8 ساله بودم که در مغازه "شونه سازی چوبی " کار می کردم و اولین دستمزدم را که 10 شاهی بود گرفتم، بسیار خوشحال بودم و برای این که گم نشود آن را زیر زیرانداز قایم کردم که متاسفانه طعمه موش شد.

سین: در چه رشته ای تحصیل کرده آید؟ 

جیم: کارشناسی علوم سیاسی، کارشناسی ارشد در برنامه ریزی فرهنگی و در حال حاضر دانشجوی دکترا در مقطع جامعه شناسی فرهنگی هستم.

سین: اولین شغل شما؟ 

جیم: سال 56 عازم خدمت شدیم، سال 57 به فرمان امام سرباز فراری تا 22 بهمن که انقلاب شد و در فروردین 58 ما را معاف کردند به این ترتیب کسب و کار در عرصه پوشاک را آغاز کردم و البته مسیر زندگی با انقلاب تغییر کرد اگرچه به معلمی علاقه داشتم وقتی در فضای انقلاب قرار گرفتیم پایه گذار بسیج محله شدیم. 

سین: چه سالی به جبهه رفتید؟

جیم: در سال 59 به کردستان رفتیم و در عملیات فتح المبين سال 60 در جنوب مجروح شدم بعد از 6 ماه بستری در شهریور سال 61 بهبود پیدا کردم، بعد از پذیرفته شدن در گزینش سپاه به عنوان پاسدار پذیرفته شدیم تا سال 70به عنوان فرمانده سپاه خوانسار و شاهین شهر و کاشان مشغول به خدمت بودم.

سین: جراحت از جنگ به یادگار دارید؟

جیم: اگر حمل بر خودستایی نباشد 60 درصد جانبازی موجب شد تا بسیاری از اجزای بدنم میزبان ترکش‌های دفاع مقدس است، البته پزشکان از ترکش چسبیده به جداره قلبم متحیر می‌مانند که در این سال‌ها نیز حرکت نکرده است.

سین: انتظار شهدا از عملکرد امروز ما چیست؟

جیم: سال 67 رتبه اول اعزام نیرو به جبهه داشتم، بسیاری صحبت های جوانان اعزامی به جبهه را در حیاط خانه‌های آن‌ها شنیدم و وصیت نامه شهدا را نیز خواندم و در زمانی که مسیول معراج الشهداء اصفهان بودم بسیاری از شهدا را شستشو دادم تا زمان شناسایی تشییع در شهر بسیاری شب‌ها با شهدا سپری کردم این مسایل از ذهنم پاک نمی‌شود، این صحنه‌ها در ذهنم  بازدارنده از بسیاری رانت خواری‌های می شود. زمانی که به شورا وارد شدم علیرغم ارتباط نزدیک با شهردار اما برای دامادهايم شغلی ایجاد نکردم، باید به آرمان شهدا پایبند باشیم.

سین: چه زمانی در نیروی انتظامی مشغول به کار شدید؟

جیم: آقای سیف اللهی، مسیول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، پیشنهاد 3 ماه مامور نیروی انتظامی بعد از ادغام را دادند که 3 ماه به 15 سال  تغییر پیدا کرد و از سال 70 تا 86 (زمان بازنشستگی) در نیروی انتظامی مشغول به خدمت بودیم؛ از سال 70 تا 76، فرمانده انتظامی اصفهان، جانشین استان اصفهان، از 76 تا 80 در مازندران، ودر نهایت در سال 80 و با ارزیابی آقای قالیباف به عنوان فرمانده موفق شناخته شدم و از این روی ایشان درخواست کردند که در نیروی انتظامی تهران مشغول به کار شوم که البته علیرغم مخالفت همسرم و اصرار برای بازگشت به اصفهان ایشان نپذیرفتند تا زمان بازنشستگی در نیروی انتظامی تهران بودم که خوشبختانه راه اندازی پلیس اجتماعی، مددکاری و مشاوره، پلیس افتخاری مدرسه، هییات مورد توجه مردم قرار گرفت.

سین: علت محبوبیت شما در مقام پلیس میان مردم چه بود؟ 

جیم: این نکته ظریف برای هر شغلی کاربرد دارد وآن رعایت اخلاق است بطوریکه باورهای اعتقادی و جهان بینی سراسر اخلاق است، اخلاق پیامبر نیز جهان شمول است و در قرآن احادیث، آیات به اخلاق تاکید شده و البته وجه غالب فرهنگ ایران نیز بر پایه اخلاق است و در نهایت تربیت خانوادگی که کاملا بر محور اخلاق بود، اسلام دین محبت است و رسالت انقلاب اسلامی فرهنگ است، هیچ کس اجآزه ندارد که خارج از ادب و نزاکت با آحاد مردم و حتی با مجرم صحبت کرد.

در احکام و اخلاق دینی نیامده که قبل از اثبات جرم مجرم را باید زد بلکه فقط باید قانون را اجرا کرد در دوران خدمتم ترکیبی از آموزه های دینی، فرهنگ، تربیت را تلفیق کردم و نتیجه خوبی را به همراه داشته است. 

سال 84 به من از سوی آقای مقدم ابلاغ شد که باید دیش  ها را جمع کنم، به ایشان گفتم این کار جواب نمی دهد اما ایشان اصرار کردند؛ مصاحبه ای در شبکه پنج تنظیم کردم وبا مردم سخن گفتم که ممکن است برای جمع آوری دیش به حریم خصوصی وارد شوند، به احترام قانون تجهیزات  را تحویل دهید بالغ بر نیمی از دیش ها جمع آوری شد.

سین: از شبکه های اجتماعی استفاده می کنید؟

جیم: بله، از وایبر، تلگرام، واتس آپ، اینستاگرام، اما عمده مبادلات ارتباطی از وایبر است. نکته حایز اهمیت در شبکه های اجتماعی عقلانیت حاکم نیست و نوع گفتمان جامعه از بالا به پایین توسط شبکه های مجازی معکوس شده و شبکه های اجتماعی به رسانه های خردی مبدل شده اند که گفتگوهای اجتماعی را از پایین جامعه هدایت می کنند. در این میان شخصی برنده است که "حرف بزند، خوب حرف بزند و حرف خوب هم بزند" شبکه های اجتماعی هم می‌توانند فرصت باشند هم تهدید و بهتر است که افرادی متدین با راه اندازی چند شبکه و گفتمان صحیح مدیریت را به دست بگیرند. 

سین: غذای مورد علاقه شما؟

جیم: آبگوشت

سین: میوه مورد علاقه؟

جیم: توت

سین: رنگ مورد علاقه؟

جیم: ترکیبی از چهار رنگ اصلی سبز، آبی، قرمز، صورتی، در فضای ذهنی، ترکیب چهار رنگ لطیف و ملایم است و نزدیک به صحنه هایی از آسمان در فضای خاص است.

سین: فصل مورد علاقه؟

جیم: بهار و پاییز، بهاراز رویش و تولد و طراوت بهار زندگی حکایت دارد؛ پاییز از خزان و میانسالی و سالمندی حکایت دارد.

سین: شغل مورد علاقه  در دوران کودکی چه بود؟

جیم: در آن زمان چند گروه مرجع از جمله معلم، خلبان،پلیس و پزشک بود که البته بیشتر به معلمی گرایش داشتم و هر زمان به یاد آن دوران و چوب معلم می افتم به دستاورد آن که تربیت صحیح بود می اندیشم "چوب استاد از ره کین و عداوت نیست از ره مهر و محبت و دوست داشتن است."

سین: در دوران مدرسه تنبیه شده آید؟

جیم: بله، با ترکه انار در زمان ابتدایی دو بار تنبیه شدم، پدرم  به علت اینکه تکالیفم را  در منزل خوب انجام نداده بودم واز آنجاییکه پدرم به تحصیل ما علاقه زیادی داشت به مدرسه آمد و با مدیر این مسیله را در میان گذاشت. 

سین: پدر شاهد موفقیت های تحصیلی و شغلی بودند؟ 

جیم: سکوتی چند ثانیه‌ای..... از همان دوران جوانی وارد فضای انقلاب شدم و فرصت چندانی برای همراهی با خانواده نداشتم و پدرم از این مسئله بسیار ناراحت بود، وقتی فوت کرد خیلی دلم سوخت که حق پدرم را ادا نکردم اگرچه برای انقلاب کار کردم و ثواب خدمت را تقدیم به روح پدرم می‌کنم اما این غم همیشه با من است و متاسفانه این مسیله در حال حاضر برای مادرم نیز تکرار می‌شود اگرچه به زبان نمی آورد از جوانان امروز می خواهم که اگرچه فاصله نسلی وجود دارد اما قدر پدر و مادر خود را بدانند و احترام و دوست داشتن را فراموش نکنند.

سین: آخرین باری که به زادگاه رفتید؟ 

جیم: یک ماه گذشته، هنوز منزل قدیمی پابرجا است و مادرم در آن زندگی می کند و البته منزل را به حسینیه تبدیل کرده‌ایم.

سین: چه موزیکی را ترجیح می دهید؟ 

جیم: نی را بیشتر از همه دوست دارم و بعد تار و سه تار و سنتور، البته فرصتی برای این امور ندارم از وقتی به تهران آمدم درگیر کار اجرایی بودم.

سین: با این مشغله فرصت همراهی با خانواده دارید؟

جیم: گلایه همسرم بر این بود که در دوران اشتغال نیروی انتظامی وقتی برای خانواده نداشتم و وعده جبران را برای بازنشستگی داده بودم و متاسفانه الان می‌گوید جبران که نشده بدتر هم شده است، به خانواده اعتقاد دارم و یکی از رمزهای موفقیت مردان بزرگ داشتن همسرانی  فداکار است و هنوز نسبت به خانواده ادای دین نکرده ام. 

دخترم دومم چند روز گذشته تماس گرفت و تذکری داد که شما پدر و مادر ما هم هستید طوری رفتار نکنید مردم فکر کنند بین فرزندانتان تبعیض قائل می‌شوید چرا که در تهران نزدیک دخترم که دوقلو.دارد هستیم و همسرم تمام وقت همراه دوقلو‌ها است همین امر موجب شده فشار بیماری‌های عدیده او را اذیت می‌کند.

سین: بازیگر مورد علاقه؟   

جیم :هنرمندانی چون مشایخی و کشاورز شخصیت های هنری بی نظیری هستند که نگاه آن ها نسبت به هنر درس آموز است موسیقی اصیل و آوازهای مرحوم بنا و تاج که مفاهیم بلند داشتند علاقه دارم، پروین و روشن از دلسوزان جامعه ورزش محسوب می شوند البته به تیم والیبال با این قدرت افتخار می کنم.

سین: مصاحبه با کدام یک از شخصیت های هنری، سیاسی، ورزشی را علاقه دارید؟

جیم: علاقه دارم که رسانه با اصحاب  فرهنگ و هنر و علم به خصوص در حوزه علوم انسانی مصاحبه کنند اگرچه مخالف حضور قهرمانان نیستم اما با معلم و اساتیدی که مثل شمع  برای تربیت بچه ها آب می شوند مصاحبه کنند و معلم را ارج نهند پیشنهاد دارم تلویزیون شبکه‌ای تعلیم و تربیت تاسیس کند و در اختیار آموزش و پرورش قرار دهد.

در اخبار چند روز گذشته از آلمان، جامعه پزشکی درخواست دستمزد همسان با آموزش پرورش را داشتند که مرکل در پاسخ به آن‌ها گفت انتظار دارید دستمزد معلم را به شما بدهم؟ هرگز در جامعه باید منزلت و رفاه معلم معیشت او مورد توجه قرار بگیرد و دولت به آن توجه کند. 

سین: تلخ ترین و شیرین ترین خاطره ای که به خاطر دارید؟

جیم: اولین گروگانگيري که ورود پیدا کردم تلاش کردم تا با مذاکره تسلیم شود اما نتیجه نداد و من همچنان مصمم بر مذاکره بودم که فرمانده مافوق آمد باید براساس قانون کنار ميرفتم و از آنجایی که فرمانده ارشد حوصله ای برای مذاکره نداشت، تدبیر عملیاتی کرد که متاسفانه براثر تیر اندازی گروگانگير، دختر خانواده قطع نخاع شد من بسیار متاثر شدم از اینکه گاهی که با دست باز می‌شود چرا با دندان باز کنیم شیرین‌ترین خاطره این بود که مردم بعد از پیروزی تیم فوتبال از ورزشگاه آزادی تا میدان نور سردست مرا بردند و پلیس را سهیم در این پیروزی می‌دانستند درسال 82 نیز فضای دانشجویی و خوابگاه را به گونه‌ای مدیریت موفق به مدیریت شدیم که خون از بینی هیچ کس نیامد دانشجویان معتقد بودند امنیت دست پلیس است.

شاهین شهر شهری است که آمریکایی‌ها پایه‌گذاری کردند در زمان فرماندهی در شاهین شهر مطالعه کردم که این شهر درمانگاه ندارد و 2000 متر منزل فرماندهی را به درمانگاه تبدیل کردیم و از آنجایی منزلی نداشتم از بنیاد مستضعفان درخواست کردم منزلی در اختیار ما قرار دهد اما منزلی نداشتند، یک کارگاهی که محل استقرار کارگران بود را درخواست کردم با خانواده در آنجا مستقر شدیم، یکی از افتخارات مرتضی طلایی راه اندازی روضه خوانی بود که در هر شهری که وارد شد روضه خوانی را راه اندازی کرده است، از سال 76 تا 80 در نیروی انتظامی مازندران خدمت کردم مردمی که از خارج از مازندران به آن شهر وارد می شوند یک ویلاچی داشته باشند اما با یک کیف رفتم و با یک کیف برگشتم.

سین: ویژگی منحصر به فرد شما؟ 

جیم: پیگیری کار و نظم و انضباط، البته بسیاری ایراد به نظم و انضباط وارد می آورند که پادگان نیست اما اعتقاد دارم که نباید نظم و انظباط را متهم به تفکر پادگانی کرد مقید به حضور در سرساعت وعده داده شده هستم و مواردی پیش آمده که سخنران بودم و هیچ کدام از مخاطبان نیامده اند اما منتظر موندم تا همه حضور پیدا کنند.

سین: اصلی ترین دغدغه شما چیست؟ 

جیم: نگران خانواده و وضع جوانان هستم، شرایط خانواده و ازدواج جوانان شرایط قابل قبولی نیست، اعتقاد دارم جوانان این دوره از جوانان دوران ما جدی تر هستند اگر نیاز باشد بهتر از ما می درخشند اما متاثرم از فراوانی منابع و امکاناتی که در جامعه وجود دارد و جوانان بیکار هستند و.متاسفانه برای ساده ترین مشاغل التماس می کنند، شان مردم ما این نیست.

سین: در اوقات فراغت ترجیح می دهید چه کاری انجام دهید؟

جیم: اگر اوقات فراغتی باشد به ورزش و کوه علاقه دارم.

سین: اگر چند روز تنها باشید به کجا سفر می کنید؟

جیم: مشهد، اما تمام نقاط ایران به ویژه فصل بهار زیبا استو البته گردشگری و تفرج در سبد زندگی خانواده ضروری است.

سین: موافق رفتار ملایم هستید یا خشن؟ 

جیم: خیر الامور اوسط‌ها، ما امت وسط هستیم وبايد رفتاری داشته باشیم.که حاکی از این امر باشد. 

سین: در زندگی گذشت دارید؟

جیم: اگر حمل بر خودستایی نباشد، از کسی چیزی به دل نمی گیرم. 

سین: احساس کردید از رفتارتون سو استفاده شده؟ 

جیم: بله اما یکی از ویژگی‌های مدیریتی این است که نباید نسبت به هر مسئله‌ای واکنش نشان داد.

سین: طرفدار آبی هستید یا قرمز؟

جیم: هر دو 

سین: به چه ورزشی علاقه دارید؟

جیم:کوهنوردی و شنا

سین: اگر در زندگی به بن بست برسد چه کاری انجام می دهید؟

جیم: توکل به خدا، توسل به ایمه و اندیشیدن برای برون رفت از بن بست. 

سین: از 20 چه نمره‌ای به خود می‌دهید؟ 

جیم: 10 تا 15 

سین: مهمترین نصیحت پدر چه بود؟ 

جیم: پدرم همیشه از دروغ گفتن ما را پرهیز می داد و به احترام و محبت به مردم تشویق می کرد. 

سین: تعهد بهتر است یا تخصص؟ 

جیم: از هم جدا نیست و اگر کسی بخواهد منشا خدمت به جامعه و مردم باشد باید هر دو را داشته باشد و تقدم و تاخر نیز ندارد.

سین: چه غذایی را بهتر درست می کنید؟ 

جیم: کله پاچه و املت حرفه‎‌ای هستم. 

سین: تیکه کلام شما چیست؟ 

جیم: تیکه کلام خاصی ندارم.

سین: نقطه ضعف شما چیست؟ 

جیم: البته شاید نقطه ضعف نباشد اما نسبت به هیچ فردی حس منفی ندارم اگرچه توهین ببینم اما حس منفی نسبت به شخص ندارم.

سین:چند سیم کارت دارید؟

جیم: از سال 80 که به تهران آمدم یک سیم کارت بیشتر ندارم.

سین: چه ماشینی دارید؟ 

جیم: کرولای 2007 

سین: اگر دوباره متولد شوید دوست دارید در همین جایگاه باشید؟

جیم :علاقه دارم به حوزه تعلیم و تربیت وارد و معلم باشم، معلم تولید سرمایه می کند و جامعه مصرف می کند وعلاقه دارم مولد باشم اما الان مصرف کننده هستم. 

سین: درحال حاضر در این جایگاه بسیاری از امور را هموار میکنید وبه عبارتی کار مردم را راه می اندازید؟

جیم: اگر معلم باشم. میتوانم 100 ها نیروی تربیت کنم که کار مردم را راه بیندازند وبه کارهای علمی، پژوهش،و تربیتی اعتقاد دارم.

سین: در زندگی از چه چیزی غافل شده اید؟

جیم: از خودم و جوانی، پدر و خانواده 

سین: مصلحت را به حق ترجیح می دهید؟

جیم: یکی از مشکلات جدی در حوزه سیاست مصلحت است و مصلحت بدون سقف وجود دارد، مصلحت تا جایی که به اصل آسیب نرساند و حقی را ضایع نکند قبول دارم.

سین: به مجلس و وزارت فکر می کنید؟

جیم: مکتب امام یاد داد که هر کاری توانستید انجام دهید، از زیر کار شانه خالی نکنید و تا جایی که وجدانش گواهی دهد برای خدمت به مردم کار انجام میدهد تحقق بخش امر الهی است. حضرت موسی از خدا پرسید اگر جای من بودی چه می کردی؟ در پاسخ شنید خدمت به مردم.

سین: فاصله بین شعار و واقعیت در جامعه چه میزان است؟

جیم: بی نهایت 

سین: در حال حاضر چه چیزی شما را بیشتر اذیت می کند؟

جیم: آسیب های اجتماعی، طلاق، بیکاری جوانان نابرابری، تبعیض بی عدالتی روح و روانم را اذیت می کند. 

سین: به کار شورا علاقه دارید؟

جیم: زمان ورود به شورا امکان ورود به مجلس را نیز داشتم و به دلیل شناخت شهر به شورا وارد شدم تا منشا خدمت باشم اما وقتی وارد شدم پشیمان شدم، تفکر گروهی بر تفکر علمی غالب می‌شود و شورا که نهاد اجتماعی است نباید درگیر حاشیه شود.

سین: بهترین هدیه‌ای که گرفتید چه بود؟ 

جیم: در یکی از ملاقات های رهبری بود که ایشان جمله ای را مبنی بر تایید عملکرد مدیریت بنده در زمان نیروی انتظامی مطرح کردند که البته بسیاری ایراد وارد می کردند تایید رهبری خستگی را از بنده دور کرد. 

نگاهی بر نظر طلایی بر کلید واژه‌های زندگی:

اصفهان: شهر زیبایی که در حقش اجحاف شده، برجسته ترین ظلم آب اصفهان است از مردم گرفته شد و مردمی که زکات می دادند در حال حاضر  زکات می‌گیرند.

شورا: فرصتی برای حداکثر خدمت به مردم در حوزه مدیریت شهری 
پلیس: نماد نظم و انضباط و آرامش و امنیت 
شهرداری: یک چیزی باید باشد، یک چیز دیگری هست... کدام را بگویم!
خط مقدم تهران: محلات محرومی که در نقاط مختلف است 
منطقه 1: امامزاده قاسم 
منطقه 18: محله خلیج زیر کارگاه های شن و ماسه 
منطقه 10: محله اتابک و مینایی که بافت فرسوده کولاک می‌کند، بخشی از محله کامپ جنب دانشگاه شریف بزه خیز است.


انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
فرهنگی
۱۵:۲۴ ۲۰ تير ۱۳۹۴
آقای طلایی از اینکه یک نفر پیدا شد به معلم به چشم احترام نگاه کند متشکریم ای کاش همه مثل شما بودند و فقط خودرا نمی دیدند.