سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

آثار قناعت در زندگی

قناعت در رفتار اقتصادی به معنای اکتفا کردن به اندک و ضداسراف‌کاری است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قناعت به معنای مصرف از دارایی‌های خود در حد کفاف بی‌آنکه خود را گرفتار قرض کند و دست تمنا به سوی این و آن دراز نماید، یکی از فضایل اخلاقی است که در اسلام مورد تائید و تاکید قرار گرفته است. در مطلب حاضر ابعاد قناعت و آثار و برکات آن در زندگی بیان شده است.

***
قناعت به اندک دنیا
قناعت طبع اصطلاحی رایج در فرهنگ عامه است. هرگاه کسی از وضعیت خویش سخنانی بر زبان می‌راند که نشانه‌های نارضایتی و ناخشنودی در آن باشد، به او سفارش می شود که قانع باشد و قناعت طبع داشته باشد.

قناعت در لغت به معنای خرسندی، رضا به قسمت، بسنده کردن، بسنده کاری، راضی شدن به اندک چیز، خرسند گردیدن به قسمت خود، آسان قرار گرفتن در مآکل و مشارب و ملابس و غیر آن و راضی شدن بدانچه سد خلل کند از هر جنس که اتفاق افتد گفته‌اند. (نگاه کنید: لغت‌نامه دهخدا، فرهنگ‌نامه معین، ذیل واژه قناعت)

فرهنگ‌شناس قرآنی راغب اصفهانی می‌نویسد: قناعت در لغت به معنای اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 413؛ ذیل واژه قنع) ابن منظور، «قنع» را به «رضی» و «قناعت» را به «الرضا بالقسم»، رضایت داشتن به قسمت خود، معنا کرده است. (لسان العرب، ذیل واژه)

باید توجه داشت که قناعت به حرکت خروس در هنگام دفاع می‌گویند که پرهای خود را به سمت چشم و سر خویش جمع می‌کند تا آن را بپوشاند و سپر دفاعی خود قرار دهد. عرب می‌گوید: قنع تفنیعا الدیک: خروس پرهای اطراف گردن خود را به طرف سر برگردانید. به قانع، از آن رو قانع می‌گویند که به ابزارها و داشته‌های خود بسنده می‌کند و با حرص و طمع دست نیاز به سوی آن دراز نمی‌کند.

در اصطلاح علم اخلاق، قناعت که مقابل حرص است، ملکه نفسانی است که موجب اکتفاء به قدر نیاز از مال است بدون اینکه تلاش و سختی در طلب زائد کند و این صفتی است پسندیده که کسب سائر فضائل متوقف بر آن است. (جامع‌السعادات، ج 2، ص 100)

صفت اخلاقی قناعت موجب می‌شود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن را نطلبد. ولی حرص صفتی است که موجب می‌شود انسان به گردآوری دارایی بیش از نیاز بپردازد. ریشه حرص حب دنیا می‌باشد و انسان را به جهت اشتغال به دنیا و گردآوری دارایی، از آخرت و عمل نیک باز می‌دارد. در مقابل، چون قناعت باعث اکتفا به مقدار کم و رضایت به آنچه هست می‌شود، انسان را در تحصیل آخرت و عزت نفس خود توانا می‌سازد. (جامع‌السعادات، ج، 2، صص 100-101)

قناعت در رفتار اقتصادی به معنای اکتفا کردن به اندک و ضداسراف‌کاری است. باید توجه داشت که قناعت بار منفی ندارد، زیرا در تقابل با حرص و آزمندی و اسراف و زیاده‌روی است. چنان که قناعت در ادبیات و فرهنگ اسلامی به معنای ریاضت کشیدن و کم‌مصرف کردن نیست، بلکه مفهوم آن صحیح مصرف کردن است که در ادبیات اقتصادی امروز جهان با واژگانی نظیر بهره‌وری، کارآیی، بهینه‌سازی مصرف و مانند آن بیان شده و به عنوان یک رفتار هنجاری و درست، مورد ستایش و تشویق است.

این صفت و فضیلت اخلاقی با تکرار  تمرین در انسان به صورت ملکه‌ای درمی‌آید که باعث راضی شدن به چیز کم و نگه‌داشتن نفس از زیاده‌خواهی می‌شود. شریعت مقدس اسلام برای هر چیزی حکمی دارد که به افعال مکلفین تعلق می‌گیرد. همچنین در ارتباط با حوزه رفتار اقتصادی و مصرف نعمت‌ها خواهان اجتناب از افراط و تفریط و نیز اسراف و تبذیر است. این گونه است که شریعت اسلام، حد و حدود هر چیزی را در مصرف شخص معین کرده است. پس بر مکلف است تا بیشتر از آن حدی که معین شده و نیز بیشتر از حد لزوم، خرج نداشته باشد و هزینه نکند. به بیان دیگر می‌توان گفت: قناعت، رضایت به کم در مصرف و حسن تدبیر معاش بدون دوست داشتن زیاده از حد زندگانی است.

حقیقت قناعت، رضایت به کفاف دنیا
چنانکه دانسته شد در کتب اخلاقی و لغوی قناعت را به رضایت به کم دنیا دانسته‌اند، اما امیر مومنان امام علی(ع) حقیقت قناعت را رضایت به کفاف دنیا می‌داند.

در حقیقت امام علی(ع) قناعت را بهره‌مندی از دنیا به اندازه کفایت و رفع نیاز می‌داند. ایشان در بیان ویژگی انسان قانع می‌فرماید: کسی که به اندازه کفایت زندگی، از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد در حالی که دنیاپرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است. (دشتی، محمد، نهج‌البلاغه، ص 74)

پس برخلاف تعریفی که در کتب لغت آمده است، امام علی(ع) ملاک قناعت را مقدار و بهره‌مندی کم از دنیا نمی‌داند، بلکه بهره‌مندی به اندازه کفاف و رفع نیاز را ملاک قناعت بیان می‌فرماید.

از نظر آن حضرت (ع) همان‌طوری که توجه به دنیا بیش از حد نیاز، رسیدن به مرحله دنیاپرستی است و این مرحله انسان را گرفتار مادیات و محبت دنیا و شهوات می‌سازد (آل عمران، آیه 14) از این منظر چنین گرایش و حرص و آزی باطل و ناروا است؛ همچنین انسان نباید به دنیا پشت کند و وظایف خود را به عنوان خلیفه‌الله انجام ندهد و به زهد باطل و رهبانیت رو آورد که در اسلام مردود است و او را از تلاش اجتماعی و فعالیت اقتصادی باز می‌دارد. (حدید، آیه 27)

پس انسان متقی و مومن کسی است که به وظایف و تکالیف خود در دنیا عمل می‌کند و به فعالیت اقتصادی می‌پردازد چنانکه پیامبران از جمله پیامبر(ص) به فعالیت اقتصادی و تجارت می‌پرداخت و امیرمومنان (ع) در تولید اقتصادی و ایجاد بوستان و باغات نخل بسیار تلاش داشت. بنابراین، هر مسلمان و مومنی باید اهل تلاش باشد و برای اقتصاد و عمران و آبادانی دنیا و بهره‌گیری از ثروت برای انفاق و اطعام و پرداخت زکات تلاش نماید و به وظیفه آبادانی زمین به عنوان خلیفه‌الله اقدام کند. (هود، آیه 61)

این معنا از قناعت که امیرمومنان امام علی(ع) بیان کرده با آنچه اهل لغت و حتی علمای علم اخلاق گفته‌اند در تضاد است. آنچه اسلام می‌گوید آن است که انسان راضی به قسمت خود باشد نه آنکه دست از تلاش و کوشش و فعالیت اقتصادی برکشد. بر هر انسانی است که حرص و آز و طمع را کنار بگذارد، ولی برای تولید تلاش کند و برای کفاف خویش و انفاق به دیگران فعالیت اقتصادی داشته باشد.

امام علی(ع) در تفسیر قناعت آن را به بسندگی به میزان کفاف تفسیر کرده و فرموده است: هر کس به مقدار کفایت، قناعت کند، آسایش می‌یابد و برای خویش زمینه گشایش فراهم می‌کند. (کافی، الاسلامیه، ج 8، ص 19؛ نهج‌البلاغه، صبحی صلاح ص 540، حکمت 371)

باید توجه داشت که واژه کفاف از ریشه کف به معنی خودداری و حفظ و ضبط آمده و در اصلاح به معنای آنچه حاجت آدمی را برمی‌آورد و مانع درخواست و تمنای ازغیر می‌گردد، می‌باشد به زبان ساده‌تر کفاف به معنی کفایت کردن یا کافی بودن است. حضرت علی(ع) فرموده‌اند: خوشا به حال کسی که به یاد معاد و بازگشت باشد، برای روز حساب کار کند و در زندگی به اندازه کفایت قناعت کند و از خدا راضی باشد. (نهج‌البلاغه فیض‌الاسلام حکمت 41)

قناعت عملی
زهد: مصدر الزهاده و به معنای به اندازه کفایتت بگیر یا بردار آمده است.
ممکن است کسی در عمل به ناچار به خاطر مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی قناعت‌پیشه باشد ولی در اصل، قلب او راضی نباشد، چنین فردی قناعت عملی در زندگی ندارد. اگر از دنیا روی‌گردان بود و به آن وابسته نبود و قلبش نیز راضی و خشنود و قانع باشد زاهد است.

زهد مانند سدی یا نیرویی است در جلوی هوس‌ها و خواهش‌های افراط‌طلبانه نفس که مزاحم سیر تکاملی انسان به سوی کمال است. زهد همانند قناعت است از این جهت که به انگیزه رسیدن به کمالات بالاتر از کمالات دنیوی است. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: کسی که غم گذشته نخورد و از آینده خوشحال نشود هر دو جانب زهد را در اختیار گرفته است. (جلوه‌های حکمت. اصغر ناظم‌زاده. ص279) (کنایه از اینکه حقیقت زهد ترک تمام وابستگی‌های گذشته و آینده است.)

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: من زهد فی‌الدنیا هانت علیه‌المصائب؛ کسی که در دنیا زاهد باشد گرفتاری‌ها برایش آسان شود. (نهج‌الفصاحه. ص281)

واژه قانع در قرآن
واژه قانع در آیه 36 سوره حج به کار رفته است. خداوند می‌فرماید: و اطعموا القانع و المعتر؛ و قانع و معتر را اطعام دهید. در تفسیر مجمع‌البیان آمده است: واژه «قانع» به مفهوم کسی است که به آنچه دارد و یا به او می‌دهند قناعت می‌ورزد، و «معتر» آن کسی است که تقاضای کمک می‌کند. به باور برخی «قانع» کسی است که تقاضای کمک می‌کند، و «معتر» کسی است که خود به زبان، تقاضا نمی‌کند، اما خویشتن را در شرایط کمک‌خواهی و اطعام قرار می‌دهد.

از حضرت باقر و صادق علیهما السلام آورده‌اند که «قانع» کسی است که به هرچه به او دادی بسنده نماید و خشم نگیرد و روی ترش ننماید و چهره در هم نکشد، اما «معتر» کسی است که دست کمک‌خواهی به سوی دیگران می‌گشاید. (تفسیر مجمع‌البیان، ج16، ص217، ذیل آیه 36 سوره حج)

نسبت قناعت و تنبلی
قناعتی که در اصطلاح قرآنی و روایی‌ بیان می‌شود، کاملاً  ضد تنبلی و عدم فعالیت اقتصادی است؛ زیرا اگر یکی از وظایف هر مسلمانی پس از اقامه نماز، انفاق از مال است (بقره، آیات 2 و 3)؛ نمی‌تواند این انفاق انجام گیرد مگر آنکه فعالیت اقتصادی و تولیدی باشد که افزون بر تأمین نیازهای شخص، قابلیت انفاق و کمک مالی به دیگران را داشته باشد. پس اصولاً نباید قناعت را به معنی تنبلی و عدم فعالیت اقتصادی دانست؛ زیرا قناعت در حوزه مصرف است به اینکه شخص از وسایل و نعمت‌هایی که در اختیار دارد، به درستی و به شکل بهینه مصرف کند و نسبت به مال و اموال، حرص و آزمندی نداشته و طمع نکند و برای به دست آوردن مال و ثروت به هر کاری تن ندهد و با قرض کردن خود را زیر بار دین دیگری نبرد.

حیات طیب در سایه قناعت
امیرمؤمنان امام‌علی(ع) قناعت طبع را از صفات متقین دانسته و در تفسیر آیه 97 سوره نحل، حیات طیب و زندگی پاک را به قناعت تفسیر نموده‌اند. از امام علی(ع) درباره تفسیر «حیاه طیبه» در این آیه شریفه پرسیدند: من عمل صالحاً من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه؛ کسی که عمل صالح انجام دهد خواه مرد، خواه زن و مؤمن باشد او را زنده می‌کنیم به زندگی پاکیزه»؟ آن حضرت(ع) فرمودند: «مراد از این زندگی که خداوند در پاداش اعمال صالح مرد و زن مؤمن می‌دهد، قناعت است». (سفینه البحار، جلد2، صفحه452 ماده «قنع»)

آثار قناعت
قناعت آثار و برکات بسیاری دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود. 
1- سرمایه‌ای بی‌پایان: «القناعه مال لاینفد»: «قناعت سرمایه‌ای است که تمام شدنی نیست». (سفینه البحار، ج2، ص451). پیامبر(ص) می‌فرماید: قناعت سلطنتی است که از بین نمی‌رود و مرکب رضایت خداوند است که صاحبش را به خانه خدا سوق می‌دهد، پس توکل خود را به خدا در آنچه به تو  داده نشده، نیکو گردان و راضی به آنچه داده شده‌ای باش و بر آنچه می‌رسد، صبر کن، زیرا علامت محکم بودن و جدی بودن است». (مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، ترجمه و شرح حسن مصطفوی، صفحه 127)

2- پادشاهی در قناعت: امام‌علی(ع) می‌فرماید: کفی بالقناعه ملکا و بحسن الخلق نعیما پادشاهی در قناعت است و حسن خلق برای انسان نعمت است. (نهج‌البلاغه فیض‌الاسلام. حکمت 220)

3- رضایت خداوند: امام‌ صادق(ع) می‌فرمایند: هر که به معاش اندک خدا راضی گردد خدا هم به عمل اندک او راضی شود (اصول کافی. ج3. ص207. حدیث3)

4- موجب عزت انسان: حضرت علی(ع) عزت و سربلندی انسان را نتیجه قناعت می‌دانند. (میزان الحکمه، ج8، ح16860)

5. سبکی حساب در روز قیامت: حضرت علی(ع) فرموده‌اند: اقنع بما اوتیته حف علیک الحساب؛ به آنچه داده‌ شدی قناعت ورز تا حساب روز قیامت بر تو سبک و آسان شود. (میزان الحکمه، ج 8، ص 283 -282)

6. بی‌نیازی از مردم: رسول خدا(ص) فرمودند: هر که می‌خواهد بی‌نیازترین مردم باشد باید به آنچه در دست خداست اعتمادش بیشتر از آنچه در دست دیگران است بوده باشد. (اصول کافی. ج 3. ص 209. حدیث 8.) حضرت علی(ع) می‌فرمایند: القناعه راس الغنی؛ قناعت، راس بی‌نیازی و ثروت است. (میزان‌ الحکمه ص 281 - 208)

7. هدایت: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: خوشا به حال آنکه با اسلام هدایت شود و معیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند. (نهج‌ الفصاحه. شماره 1980)

8. خوشی زندگی: امام علی(ع) می‌فرماید: اطیب العیش القناعهًْ؛ خوش‌ترین زندگی،  با قناعت است. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 391، ح 8982)

9. مصونیت از گرسنگی: قناعت و صرفه‌جویی، راهی درست برای گرفتار نشدن به گرسنگی و کمبودها، هنگام پیش‌آمدهای ناگوار و بحران‌های  اقتصادی و تحریم‌ها و قحطی‌ها است. (یوسف، آیات 47 و 48)

10. آمادگی برای شرایط بحرانی: صرفه‌جویی و قناعت در مصرف برای ایجاد آمادگی برای مقابله با شرایط بحرانی از دیگر آثار قناعت است (همان)

11. فضیلت اخلاقی: قناعت‌ورزی، بر اساس آموزه‌های قرآنی یک فضیلت است و کسی که قناعت می‌ورزد به این فضیلت دست می‌یابد که از نظر قرآن موجب ارزشمندی انسان می‌شود. این مطلب را می‌توان از آیه 36 سوره حج به دست آورد؛ زیرا امام صادق(ع) درباره «اطعموا القانع و...» فرمود: قانع کسی است که به آنچه به او می‌دهی راضی می‌شود و نسبت به آن ناراحتی، ترش‌رویی و دهن کجی نمی‌کند. (الکافی، ج 4، ص 499، ح 2؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 498، ح 134) بنابر این می‌توان استفاده کرد که روحیه قناعت، از نظر آموزه‌های قرآنی ارزشمند و یک فضیلت والا است.

12. راحتی و آسایش: امام علی(ع) درباره این اثر قناعت می‌فرماید: هر کس به مقدار کفایت، قناعت کند، آسایش می‌یابد و برای خویش زمینه گشایش فراهم می‌کند. (کافی، الاسلامیه، ج 8، ص 19؛ نهج البلاغه، صبحی صالح ص 540،‌ حکمت 371) از همین روست که امام صادق(ع) حریص را که ضد قناعت عمل می‌کند، دور از آسایش و راحتی می‌داند و می‌فرماید: حرم الحریص خصلتین و لزمته خصلتان. حرم القناعهًْ فافتقد الراحهًْ و حرم الرضا فافتقد الیقین؛ حریص از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتیجه آسایش را از دست داده است، از راضی بودن محروم است و در نتیجه یقین را از دست داده است. (خصال، صدوق، ص 69، ح 104)

13. بی‌نیازی و استغنا: از دیگر آثار قناعت بی‌نیازی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: آدم دیندار چون می‌اندیشد، آرامش بر جان او حاکم است. چون خضوع می‌کند متواضع است. چون قناعت می‌کند، بی‌نیاز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهایی را برگزیده از دوستان بی‌نیاز است. چون هوا و هوس را رها کرده آزاد است. چون دنیا را فرو گذارده از بدی‌ها و گزندهای آن در امان است. چون حسادت را دور افکنده محبتش آشکار است. مردم را نمی‌ترساند و لذا از آنان نمی‌هراسد و به آنان تجاوز نمی‌کند پس از گزندشان در امان است. به هیچ چیز دل نمی‌بندد پس به رستگاری و کمال فضیلت دست می‌یابد و عافیت را به دیده بصیرت می‌نگرد پس کارش به پشیمانی نمی‌کشد. (امالی، مفید، ص 52، ح 14)

14. راضی شدن خدا به عمل اندک: امام صادق(ع) می‌فرمایند: هر که به معاش اندک خدا راضی گردد خدا هم به عمل اندک او راضی شود. (اصول کافی. ج 3. ص 207. حدیث 3)

15. عمل اندک: امام رضا(ع) فرموده‌اند: کسی که جز به روزی زیاد قناعت نکند، جز عمل بسیار او را بس نباشد و هر که روزی اندک کفایتش کند عمل اندک هم کافی‌اش باشد. (اصول کافی ج 3، ص 207. حدیث 5)

16. شکرگزاری: حضرت علی(ع) فرمودند: قانع‌ترین مردم باش تا شکرگزارترین آنان باشی. (ارشاد القلوب. جزء اول. ص 118)

17. تزکیه و اصلاح نفس: حضرت علی(ع) فرموده‌اند: قناعت بهترین عامل برای سامان دادن به نفس و اصلاح آن است. (میزان الحکمه. ج 8. ح 16861)

برخی عوامل ایجادی قناعت
در آیات قرآن و روایات، علل و عواملی بیان شده که موجب تحقق فضیلت و ملکه قناعت در انسان می‌شود. از جمله علل و عوامل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. ایمان به خدا: ‌ایمان به خدا مهم‌ترین عامل در قناعت‌ورزی انسان است؛ زیرا کسی که به خداوند ایمان دارد می‌داند هر چیزی به کفاف در اختیار بنده‌اش گذاشته می‌شود. (نحل، آیه 97) از پیامبر(ص) درباره آیه «فلنحیینه حیوهًْ طیبهًْ» پرسش شد، حضرت فرمود: آن قناعت و رضایت به تقسیم روزی از جانب خداوند است. (مجمع البیان، ج 6-5، ص 593؛ الکشاف،‌ج 2، ص 633)

2. عمل صالح: عمل صالح بستری برای تحقق و رضایتمندی به قسمت الهی است که نصیب هر کسی می‌شود و این گونه شخص به میزان کفاف از هر چیزی مصرف می‌کند (همان)

3. همت والا: ریشه قناعت را باید در همت والای شخص دانست. امام علی(ع) در این باره فرموده است:‌من شرف الهمهًْ لزوم القناعهًْ؛ پایبندی به قناعت، از والایی همت است. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 391، ح 8999)

4. اجتناب از حرص: چنانکه گفته شد حرص ضد قناعت است. از همین رو، برای تحقق قناعت باید از حرص اجتناب کرد. امام علی(ع) می‌فرماید: از حرص، با قناعت انتقام بگیر، چنانکه با قصاص از دشمن انتقام می‌گیری. (شرح نهج‌ البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 314، ح 607) 
منبع: کیهان
انتهای پیام/


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.