سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

احسان علیخانی جلوی صحنه منشوری ماه عسل را گرفت/ شکست سیندرلای قصه‌ در ماجرایی عاشقانه

چهارمین قسمت از برنامه «ماه عسل 96» روایتگر زندگی نسترن و محمد بود.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ چهارمین قسمت از برنامه «ماه عسل 96» روایتگر زندگی نسترن و محمد بود.
 
روز گذشته علیخانی میزبان زوجی بود که پنجم آذرماه سال ۱۳۸۹ با هم ازدواج کردند و ۶ مهر سال ۱۳۹۵ از هم جدا شدند. «پارسا» حاصل ازدواج آنهاست. اودر کمپین طاقت که علی کاکا (مهمان سومین روز ماه عسل ) راه اندازی کرده است، دعا کرده بود که مادر و پدرش دوباره با هم زندگی کنند و این موضوع بهانه حضور آنها در برنامه «ماه عسل» شد.
 
در ابتدای گفتگو علیخانی از نسترن رجبی سوال کرد که آیا با رضایت کامل در برنامه حاضر شده است و اینکه اگر دوست ندارد موضوعی در برنامه مطرح شود، حتما اعلام کند.
 
نسترن گفت: صد در صد با تمایل قلبی به برنامه آمدم و صادقانه به تمام سوالات شما جواب می‌دهم .
 
علیخانی با نشان دادن سند طلاق نسترن رجبی گفتگو را آغاز کرد و از او درباره خانواده‌اش سوال پرسید.
 
رجبی گفت: ما دو خواهر و دو برادر هستیم که من آخرین فرزند خانواده هستم. پدرم بازنشسته فرهنگی و مادرم هم خانه دار است.
 
نسترن در پاسخ به سوال علیخانی پیرامون تصور او از ازدواج و مرد ایده‌آل عنوان کرد: در آن مقطع سنی تصور من یک عشق دوآتیشه و شعله‌ور بود. عشقی که من سیندرلای قصه و شوهرم شاهزاده سوار بر اسب باشد. زمانی که محمد به خواستگاری من آمد، پدرم مخالف بود. به پدرم گفتم، من جلوی این خانه چادر می‌زنم و با او زندگی می‌کنم. فقط بگذار که با محمد ازدواج كنم. پدرم گفت: من جنازه تو را هم روی دوشش نمی‌گذارم.

وی افزود: دلیل مخالفت پدرم کم بودن سن من بود. از من می‌خواست که ادامه تحصیل بدهم. می‌گفت محمد کار ندارد، درس نخوانده، سربازی نرفته، چیزی برای زندگی ندارد؛ اما من این دلایل را قبول نداشتم و محمد را با همه این شرایط می‌خواستم. بعد از عقد خودم را خوشبخت‌ترین آدم نه ایران؛ بلکه جهان می‌دانستم!
 
وی در خصوص راضی‌کردن پدرش به این ازدواج بیان کرد: سخت بود؛ من حتی به خاطر مخالفت پدرم از خانه فرار کردم. به خانه خواهر محمد رفتیم و بعد از مدتی که گوشی را روشن کردم، خواهرم تماس گرفت و گفت برگرد اما من با عصبانیت جوابش را دادم. بعد پدرم با من حرف زد که بیا هر چی تو بخواهی.
 
نسترن در ادامه گفت: من در مقابل پدرم کوتاهی کردم. پدری که در شهر ما شناخته شده است؛ من فرزند خوبی نبودم. حتی مادرم می گفت پدرت حق دارد؛ اجازه بده محمد سربازی برود و بعد از اینکه شرایطش خوب شد، با هم ازدواج کنید؛ اما من فقط حرف خودم را می‌زدم.
 
نسترن در پاسخ به سوال علیخانی پیرامون حضور دوباره او در خانه بعد از فرار گفت: پدرم از من خواست دو نفری به خانه بیاییم. زمانی که آمدیم؛ محمد گفت صداتون بلند نشه دست روش نذارید میذارم و میرم اما از لحظه به لحظه اش خبر دارم آن لحظه از خودم بدم اومد، شکستن پدرم را دیدم. شاید نسترن و محمدهای دیگری هم در این سن این‌گونه رفتار کنند.
 
وی ادامه داد: آن شب پدرم من را بیرون برد؛ شام خوردیم و درباره دلیل فرار کردنم پرسید. من گفتم: چرا اجازه نمیدی با محمد ازدواج کنم؟
 
علیخانی گفت: من جواب میدهم؛ محمد کار ندارد، سربازی نرفته، تخصصی ندارد و من عاشق دخترم هستم و نمی توانم قبول کنم.

نسترن در ادامه در خصوص آغاز زندگی خود توضیح داد: شرایط برای شروع زندگی من و محمد خوب نبود. زمانی که عاشق هستید چشم‌هاتون چیزی نمی‌بیند. بعد از ازدواج، سه سال در طبقه بالای خانه پدرم زندگی کردیم. محمد هم خیلی کارها برای به دست آوردن من انجام داد.
 
نسترن دلیل اصلی جدایی‌اش از محمد را با بغض به علیخانی این‌گونه گفت: بعضی مواقع در طول زندگی آدم چیزهایی می‌بیند که می‌شکند. وقتی متوجه خیانت محمد به خودم شدم؛ من شكستم. صدای شكستنم را با داد زدن سرش به گوشش رساندم. اینکه می‌گفتم «از خونه من برو بیرون»، «من همون نسترن هستم، منو ببین». آن لحظه که خیانت محمد را فهمیدم ازش متنفر شدم.  
 
نسترن در ادامه برنامه در خصوص شیطنت های محمد گفت: اولین بار كه فهمیدم، محمد را بخشیدم. اولش می‌گفت كاری نكردم اما از نظر من حتی اگر ذهن آدم به خطا برود، یعنی اشتباه. شاید من هم مقصر بودم؛ در هر بحثی که داشتیم اولین صدایی که بالا می‌رفت، صدای من بود. محمد آرام بود، الان هم آرام است.
 
در بخش بعدی گفتگو، محمد در برنامه حضور پیدا کرد و به عنوان سوال اول همه حرف‌های نسترن را قبول کرد و گفت: یکسری از اشتباهات از من بود. شیطنت‌هایی کردم که در هر زندگی باشد، پایه‌های زندگی را سست می‌کند.
 
وی دلیل خیانت خود را اینگونه بیان کرد: رفتارها و سرکوب‌های او در شیطنت‌های من تاثیر داشت. من در خانه آنها زندگی می‌کردم؛ اما در صحبت‌هایی که رد و بدل می‌شد، غرور من شکست. به مسیر اشتباهی کشیده شدم. البته بیکاری من تاثیر بسیار زیادی بر مشکلات ما داشت.
 
در ادامه گفتگو محمد درباره اتفاقات بعد از طلاق و مشکلات آن صحبت کرد. مشکلات تا جایی پیش رفت که محمد دست به خودکشی زد. محمد دلیل خودکشی خود را نداشتن امید و باختن همه چیز در زندگی دانست.
 
علیخانی در ادامه سوال کرد: شما الان زن و شوهر نیستید؛ الان چی از هم می خواهید كه برگردید و دوباره با هم ازدواج كنید؟
 
نسترن گفت: اگر خودمان را پیدا كنیم، می‌توانیم پارسا را هم پیدا كنیم. باید به خاطر خودمان برگردیم نه به خاطر پارسا.
 
محمد ادامه داد: هفت ماه تنها در خانه بودم و فقط سیگار و فكر. من خودم را پیدا كردم.
 
علیخانی از آنها خواست با هم صحبت کنند؛ اما با اشاره و لحن جالبی از آنها خواست که فاصله را رعایت کنند، چون به هم محرم نیستند. مجری ماه عسل گفت: فعلا از هم فاصله بگیرید؛ شما طلاق گرفتید محرم نیستید! فاصله بگیرید تا برای من دردسر درست نکنید. زمانی که عقد کردید، دست همدیگر را هم می‌توانید بگیرید (خنده).
 
در پایان برنامه نسترن رو به محمد گفت: زمانی آرامش به خونه‌ات بر می‌گردد که زن فکر کند، در خانه امنیت دارد. مرد زندگی‌اش دوستش دارد. و محمد گفت: من واقعا دوستت دارم.
 
علیخانی با اشاره به اینکه دوستت دارم الكی نیست، باید ثابت کنی گفت: با یه استیكر دوست داشتن را نباید نشان بدهی؛ باید ثابت کنی.
 
نسترن در آخر گفت: برای برگشت به زندگی مشترک باید فکر کنیم وگرنه مثل قبل می‌شود.
 
گزارش از الهام قبادی  

انتهای پیام/
 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۹
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۲۲:۱۰ ۰۵ تير ۱۳۹۶
ببینید اگه ما خوب به دین مبین اسلام عمل کنیم قطعا این مشکلات از جامعه ریشه کن میشه یکی از دلایل حجاب کامل همینه که متاسفانه در جامعه امروزی کمرنگ شده از طرفی قران به مردان هم توصیه کرده چشم های خود را حفظ کنید، میدونستید حضرت یوسف زمانی که زلیخا دعوتش کرد هیچوقت به زلیخا نگاه نکرد وگرنه ممکن بود به نفس غلبه نکنه ، یه لحظه چشماتونو ببندید و تصور کنید همه خانم ها حجاب کامل داشته باشند و همه آقایون چشماشونو حفظ کنن اونوقت خودتون تفاوت رو احساس میکنید، نماز هم اولین قدمه و بسیار موثر ، به امید رسیدن همچین روزایی مخصوصا با ظهور آقا امام زمان ، آمین
امیر
۱۱:۲۸ ۱۲ خرداد ۱۳۹۶
واقعا برنامه خوب و پرباری هست فقط باید کمی در انتخاب سوژه ها دقت کنن تا وقت مردم با دیدن سوژه های معمولی و بی فایده حدر نره ماه عسل
ناشناس
۱۲:۱۳ ۱۱ خرداد ۱۳۹۶
سلام من یک خانم هستم. به نظر من مقصر خانم بود خانمی که بعد از ازدواج و این همه بلا که به شرش اومده میگه ما یک اگیپ هستیم، یا به بچه اش وقت نمی گذاشت و میگه همش پارسا پایین پیش پدر و مادرم بود. یا بدتر از همه با اون همه آسیبی که بچه های طلاق می بینند این خانم فیلش یاد هندوستان می کند و بدون بچه اش شام میره بیرون. حالا بماند که آن زن و شوهر جوان بعدا در زندگی دچار چه مشکلاتی می شوند. که این چیز هارا تجربه صابت کرده. این حرفهایی که نوشتم از روی تجربه بود. من دخترم 24 سالش هست رفتاری که در این 24 سال من با او کردم باعث شده او به این باور برس که حتی در صحنه قیامت هم مادر نمی توان بچه اش را از یاد ببرد. ببخشید اگه تعریف از خود شد فقت خواستم اونیکه تجرب کردم عرض کنم.
من
۰۹:۲۶ ۱۱ خرداد ۱۳۹۶
اصلا مگه مردی که خیانت نکنه وجود داره؟؟؟؟؟!!!!
ناشناس
۲۱:۲۱ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
خاهشا دیگران و قضاوات نکنید شما که تو خونشون نبودید دیدید ک خانومه هم میگفت منم مقصر بودم اینو بدونید اگه غرور مرد بشکنه هرکاری میکنه
ناشناس
۱۹:۴۷ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
متاسفانه جامعه ما با این مشکل خیلی بزرگ خیانت مواجه شده.ولی هیجکس به فکر این نیست ک این مشکل را برطرف کنه.من خودم الان ۲۸ سالمه و به همین دلیل که نیترسم با یکی ازدواج کنم و بهم خیانت کنه تا حالا ازدواج نکردم
مریم
۱۹:۳۸ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
صداقت کلام خانم نسترن تحسین بر انگیز بود ...موضوع آموزنده ای بود برای دخترا و پسرای نوجوان ...
ناشناس
۱۹:۲۹ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
خیلی داستان قشنگی بود روز گذشته
رها
۱۷:۴۷ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
دلی که شکست ...دیگه شکست...من با نسترن اشک ریختم ، متاسفم برای تمام مردان ، که نمیدونند قلب زن همه ی دنیاش هست...
ناشناس
۱۷:۴۳ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
خیانت هرگز ازیادنمی ره هرگززززززززززززززززززززز
شما هروقت شکسته های یک بلور رو بچسبونی ومثل روز اول بشه اونوقت دل شکسته یک بانوی وفادارهم خیانت رو از یاد می بره
من کسی که چند بار همسرم رو بخشیدم واون بعد مدتی باز رفت سر مورد
همیشه بخشش معرفت نیست
2112
۱۷:۳۷ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
شاید من هم مقصر بودم؛ در هر بحثی که داشتیم اولین صدایی که بالا می‌رفت، صدای من بود. محمد آرام بود، الان هم آرام است.
محمد
۱۷:۱۸ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
علی منصوریانم هم دعوت کنین سوژه خوبیه
ناشناس
۱۶:۴۹ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
متاسفانه وصد متاسفانه خانمها مردان خیانتکارو می بخشن کاش نمی بخشیدن تا این فساد ریشه کن میشد
فرشته
۱۶:۰۴ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
من با اینکه خیانت همسرم رو تحمل کردم و اون با اشکاش خواست ببخشمش و ازاون موقع جبران کرد،اما میدونم که برای همیشه اون زن عاشق پیشه قبل نشیم.هیچوقت

اقایون اینو بدونید که "خانم ها ممکنه ببخشن اما هیچوقت فراموش نمیکنن."
ناشناس
۱۵:۳۲ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
نمیدونم چرااصلاکاربایدب اینجا برسه،چراتا یه اتفاق تلخ نیفته قدر همدیگه رونمیدونیم ،زندگی پراز زیبایی،واساس یه زندگی صداقته ،اگه از روز اول باهم روراست باشیم و بجای پنهون کاری باهم رفیق باشیم، درددل کنیم ازهمه کاستی ها,بالحنی دلسوزانه نه توبیخانه,زندگی حتمابهترمیشه
محمد
۱۵:۰۵ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
گذشت خانوم نشون داد معرفت انتها نداره .هرچند محمد هم تو این مدت خیلی تنبیه شده بود
ناشناس
۱۴:۳۴ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
سلام به همه.داستان این روزهای خیلیاست و همچنین حرف دل خیلیا.سخت میشه همچین چیزیو بخشید ولی چقدر خوبه که حداقل این خانوم یاد گرفتن ببخشند و گذشت کنند.زندگی مردم رو قضاوت نکنیم.به امید روزی که طلاق در ایران به حداقل برسه و هیچ طلاقی بخاطر خیانت نباشه.
سراب
۱۴:۰۳ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
مرده خیانت کرده..مسبب این خیانت همسرشه..یکطرفه قضاوت نکنید..چقدر خوبه دوباره برگردن به زندگی سیندرلاییشون..غرور مرد نشکونین تحقیرش نکنید..هر کاری از دستش میومده انحام داده..ندا
ناشناس
۱۸:۱۴ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
مخالفم با این حرفت کسی که خیانت کهن چه مرد چه زن دیگه درست بشو نیست مگه استثنا باشه
امید
۱۳:۵۹ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
دیگر هیچوقت آن زندگی زندگی سابق و آن عشق عشق سابق نخواهد شد .....
ناشناس
۱۳:۵۹ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
اصلا این روزا خیانت. ب یک مد تبدیل شده.....نمیدونم چرا بعضیا فکرمکنن زرگن.....اما. نه نیستن..فقط خودشونو گول میزنند......یک انسان باید ارزش زندکیوشو خیلی بیشترو بالاتر بدونه..همین
اسی
۱۳:۳۱ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
چه داستان قشنگی
ناشناس
۱۳:۰۲ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
خانم بعداز خیانت شوهرش نباید برگرده هیچی برای یه خانم بدتر از خیانت شوهرش نیست
ناشناس
۱۲:۵۶ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
به نظرم خانم نباید برگرده بعد از خیانتهای مکرر شوهرش دیگه حرفی نمیمونه
ناشناس
۱۷:۳۵ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
درست صددرصد
چون زخم دل هرگز
زخم روح هرگزالتیام پیدانمی کنه
کسی هم که خیانت کرده همیشه زیر پاش سره
دوباره خیانت می کنه
ناشناس
۱۷:۵۸ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
منم موافقم (من هم اقام در ضمن)
ناشناس
۱۲:۰۷ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
نمیدونم چرا خیانت زیاد شده جدیدا خیانت دلیل اصلی طلاق هاست فکر کنم شبکه های خاص ماهواره ای با فیلم های خاص شون تاثیرشونو گذاشتن
ناشناس
۱۰:۴۷ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
دختری که در خانواده فرهنگی و در محیط خوبی بزرگ شده هرگز نمی تواند با خانواده ایی زندگی کنه که سطح فرهنگی پایین دارد باید در انتخاب زندگی دقیق بود چه دختر و چه پسر
ناشناس
۱۰:۳۰ ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
ای لذات پایان ناپذیر دنیا.....
لعنت به نفس اماره