سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شرح و تفسير حکمت 347 نهج البلاغه

شرح و تفسیر حکمت347نهج البلاغه با موضوع حدّ مدح و ستايش را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرن‌ها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزون‌تر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود.

سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاش‌هایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

وقال علیه السلام:الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الاِسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَالتَّقْصِيرُ عَنِ الاِسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ.
امام علیه السلام فرمود : مدح و ستايشِ بيش از حدّ استحقاق، تملّق است و كمتر از استحقاق، عجز ودرماندگى و يا حسد است.

شرح و تفسير
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به مطلب مهمى درباره افراط و تفريط در ستايش افراد اشاره كرده، مى فرمايد: «مدح و ستايشِ بيش از حدّ استحقاق، تملق است و كمتر از استحقاق، عجز و درماندگى و يا حسد است»؛ (الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ آلاِسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَالتَّقْصِيرُ عَنِ آلاِسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ). شك نيست كه مدح و ستايش در حد اعتدال، كارى است بسيار پسنديده، زيرا از يكسو سبب تشويق شخصى مىشود كه كارى در خور ستايش انجام داده و يا فضيلتى ازنظر اوصاف انسانى دارد، و احساس مىكند كه افراد، قدردانِ كارها و صفات او هستند و همين امر او را در ادامه راه دلگرم مى سازد، به گونه اى كه مشكلات را به راحتى تحمل مى كند. از سوى ديگر هنگامى كه ديگران ببينند افراد نيكوكار و يا كسانى كه موصوف به صفات انسانى هستند مورد مدح و ستايش قرار مىگيرند، آنها نيز تشويق مى شوند و همين امر سبب گسترش كارهاى نيك و صفات نيك در جامعه مى شود.

به همين دليل در هر عصر و زمان به خصوص در عصر ما برنامه هايى براى بزرگداشت افراد و دادن جوايز به آنها در حضور جمعى از شخصيتها برپا مى شود و بهترين ها را ستايش و تشويق مى كنند تا درسى براى همگان باشد ونشانه اى از حق شناسى و قدردانى از سوى مديران جامعه تلقى شود. ولى اين كارِ نيك و پرفايده هرگاه دستخوش افراط و تفريط گردد تبديل به ضد خواهد شد و آثار بد فراوانى خواهد داشت و اگر از حد بگذرد شكل تملق وچاپلوسى به خود مى گيرد كه از زشت ترين كارهاست؛ كارى است آميخته با دروغ و اظهار ذلت، كارى است كه چه بسا سبب گمراهى افرادى خواهد شد كه مورد ستايش واقع مى شوند و آنها در آغاز ممكن است آن اغراق گويى ها را باطل بدانند ولى كم كم آن را صحيح پندارند و گمراه شوند و اينگونه افراد اگر از مديران و روساى جامعه باشند آثار سوء اين حالت به مردم هم سرايت مى كند وآنها نيز زيان مى بينند و به همين دليل امام علیه السلام مى فرمايد: مدح و ستايشِ بيش از استحقاق، تملق است (و تمام زيانهاى آن را دربر دارد).

ولى اگر مدح و ثنا كمتر از استحقاق باشد؛ يعنى گوينده نخواهد يا نتواند حق آن را به جاى آورد و يا كار مهمى را كه از طرف سر زده كم ارزش بشمرد وصفات فضيلت او را كم اهميت معرفى كند، از يكى از اين دو چيز ممكن است سرچشمه بگيرد كه يكى مربوط به گوينده ازنظر ذاتى است و ديگرى در ارتباطش با طرف مقابل: ازنظر ذاتى آن است كه در بيان ارزش خدمات وصفات اشخاص ناتوان باشد و نتواند حق مطلب را ادا كند و در صورت دوم مانعى جلوى او را مى گيرد كه حق مطلب را ادا كند و آن ممكن است غالبآ حسد و گاه كينه و عداوت و زمانى حفظ منافع مادى باشد و از همين رو امام علیه السلام مى فرمايد : (مدح و ستايش كمتر از استحقاق، ناشى از عجز و درماندگى و يا حسد است). قرآن مجيد بارها مومنان و مجاهدان و افرادى را كه كارهاى مهمى انجام دادهاند ستايش مى كند. درمورد فداكارى اميرمومنان على علیه السلام در «ليلة المبيت» مى فرمايد: «(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)؛ بعضى از مردم (باايمان و فداكار، همچون على علیه السلام در «ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر صلی الله علیه و آله) جان خود را براى خشنودى خدا مى فروشند؛ و خداوند به بندگان مهربان است».

در سوره «دهر»، هجده آيه درباره فداكارى اميرمومنان علیه السلام و همسرش زهراى مرضيه و فرزندانش امام حسن و امام حسين : كه سه روز روزه گرفتند و طعام افطار خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند بيان داشته و كار آنها را بسيار ستوده و وعده انواع نعمتهاى بهشتى را به آنها داده است. در آيه ولايت (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ) خاتمبخشى اميرمومنان علیه السلام را در حال نماز ستوده است. درباره ياران پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نيز نمونه هاى فراوانى هست؛ از جمله «(لَقَدْ رَضِىَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِى قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحآ قَرِيبآ)؛ خداوند از مومنان ـ هنگامى كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند ـ راضى و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مىدانست، ازاينرو آرامش را بر دلهايشان نازل كرد وپيروزى نزديكى به عنوان پاداش نصيب آنها فرمود».

از اين قبيل آيات در قرآن فراوان ديده مى شود كه همه آنها درسى است براى ما كه بايد كارهاى نيك نيكوكاران و صفات برجسته آنها را در برابر آنها و در مقابل مردم ستود تا هم آنها تشويق شوند و هم ساير مردم درس بگيرند. ولى اين حكم، استثنايى هم دارد و آن جايى است كه اگر كسى را پيش روى او مدح و ثنا بگوييم مغرور مىشود و همان غرور، او را طلبكار از مردم و گاهى طلبكار از خدا مىسازد و گاه سبب درجازدن يا عقبگرد او مى شود. ازاينرو در حديثى از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مى خوانيم: «إذا مَدَحْتَ أخاکَ فِي وَجْهِهِ فَكَأَنَّما أَمْرَرْتَ عَلى حَلْقِهِ الْمُوسى؛ هنگامى كه برادرت را پيش روى او مدح و ثنا بگويى مانند اين است كه تيغ بر گلويش كشيده باشى»

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.