ب
روزهای آخر ترم و نزدیک امتحانات بود و همه هم اتاقیهایم مشغول درس خواندن بودند. حوصلهام سر رفته بود. گوشی را برداشتم تا گشتی در شبکههای مجازی بزنم که پیامی از سوی یک مرد غریبه برایم ارسال شد. عکسش برایم آشنا نبود، اما از سر کنجکاوی پیام را باز کردم. سلام و احوالپرسی کرده بود و من هم، چون او را نمیشناختم جوابی ندادم. لحظاتی بعد بار دیگر پیامی از طرف آن غریبه به من رسید.
اما این بار لحنش دیگر دوستانه نبود و نوشته بود: «از چی میترسی؟ اگر جوابم را ندهی پشیمان میشوی! پیام مهمی برایت دارم». من در خانوادهای مذهبی بزرگ شده بودم و به خاطر فرهنگ و اعتقادات خانواده چندان با آقایان ارتباط نداشتم. از طرفی هم هیچ ماجرای مبهمی در زندگیام نبود که بخواهد برایم دردسر شود، اما به هر حال کنجکاو شدم.
به همین دلیل جملهای کوتاه با این مضمون به او دادم: «سلام؛ امرتان را بفرمایید...» انگار منتظر نخستین پاسخ من بود، چون ناگهان ۳۰ پیام پی در پی برایم فرستاد. نوشته بود که فرشته عذاب من است و به این راحتیها از دستش خلاص نمیشوم. بعد هم همه عکسهای خصوصیام را که فقط خودم در گوشیام داشتم برایم فرستاد. با دیدن عکسها پاهایم سست شد و دستانم شروع به لرزیدن کرد.
هیچ کس به جز خودم آن عکسها را نداشت. ناگهان در ذهنم پدرم را به یاد آوردم که اگر این عکسها از سوی مردی غریبه برایش ارسال میشد چه واکنشی نشان میداد. همانطور که من با این کابوس دست به گریبان بودم، مرد ناشناس برایم نوشت: «هیچ راه فراری نداری. نه پول میخواهم و نه درخواستی دارم، فقط میخواهم کاری کنم که بهخاطر بیآبرویی حتی نتوانی پیش خانواده ات برگردی.»
التماس کردم که با من کاری نداشته باشد، اما انگار او از خواهش و تمنا کردنهایم لذت میبرد. با خودم فکر کردم اگر چند ساعتی گوشی را خاموش کنم شاید آن غریبه دست از سرم بردارد، اما...
من عادت داشتم پیش از خواب برای مادرم پیامی بفرستم و او را از وضعیت خودم مطلع کنم. به همین دلیل گوشی را روشن کردم. بیش از ۲۰ پیام تهدیدآمیز دیگر از سوی او برایم آمده بود.
آن شب تا صبح فقط گریه میکردم و به پیامهای آن غریبه جواب میدادم. چند روزی گذشت تا اینکه به واسطه کلاسی که پلیس فتا در دانشگاهمان برگزار کرد، با این پلیس آشنا شدم و راهکاری برای خلاصی از مزاحمتهای او به ذهنم رسید. با مشورت یکی از کارشناسان پلیس، از آن ناشناس در دادسرا شکایت کردم.
پرونده به سرعت در اختیار کارآگاهان پلیس فتا قرار گرفت و در کمتر از یک هفته آن ناشناس را دستگیر کردند. روزی که خبر دستگیری او را دادند، برای دیدن این آدم بد ذات تا اداره پلیس دویدم، اما وقتی او را دیدم، از تعجب چند لحظه حتی نمیتوانستم حرف بزنم. آن فرد مزاحم یکی از هم خوابگاهی هایم بود که چند روز قبل با هم سر اتاق درگیر شده بودیم.
خیلی کنجکاو بودم که بدانم آن عکسها چطور به دستش رسیده است. جلو رفتم و در حالی که به خاطر تمام روزهایی که زندگی و اعصابم را متشنج کرده بود تنفر از چشمانم میبارید، از او سؤال کردم. انگار شرم داشت نگاهم کند. به لکنت افتاده بود: «از همان روز که با هم دعوایمان شد دنبال فرصتی بودم تا از تو انتقام بگیرم. تا اینکه به همراه یکی از دوستانم به اتاق شما آمدم و گوشیات را دیدم. همان موقع فکری به ذهنم رسید. گوشی قفل نداشت و خیلی راحت به آلبوم تصاویرت رفتم و همه عکسها را برای خودم فرستادم و بعد هم که آن ماجراها...»
سرهنگ رامین پاشایی معاون اجتماعی پلیس فتا ناجا در رابطه با این پرونده گفت: براساس ماده ۱۷ فصل پنجم قانون جرایم رایانهای، مجازات هتک حیثیت در فضای مجازی حبس از ۹۱ روز تا دو سال یا جزای نقدی از ۵ میلیون ریال تا ۴۰ میلیون ریال یا هر دو مجازات است. در این پرونده نیز با توجه به نوع جرم مجازات سبکی برای متهم درنظر گرفته نمیشود، اما برای پیشگیری از وقوع چنین جرایمی، شهروندان باید توصیههای زیر را جدی بگیرند:
-برای سیستمهای رایانهای و تلفن همراه خود رمز و گذرواژه بگذارید.
- در اماکن عمومی مراقب باشید چه کسانی از شما عکس و فیلم میگیرند.
-هرگز رایانه یا تلفن همراهتان را در دسترس افراد غریبه قرار ندهید.
براساس ماده ۱۷ فصل پنجم قانون جرایم رایانهای، انتشار تصاویر یا فیلم خصوصی، صوت یا اسرار افراد و قرار دادن آن در اختیار دیگران، جز در موارد قانونی بدون رضایت فرد، اگر منجر به ضرر یا هتک حیثیت فرد شود، حبس از ۹۱ روز تا دو سال یا جزای نقدی از ۵ میلیون ریال تا ۴۰ میلیون ریال یا هر دو مجازات را برای فرد خاطی در پی دارد.
شهروندان میتوانند در صورت مواجهه با موارد مشکوک آن را از طریق سایت پلیس فتا، بخش فوریتهای سایبری، لینک ثبت گزارشات مردمی به پلیس فتا اعلام کنند.
منبع: روزنامه ایران
انتهای پیام/