سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می‌دهد؛

حاجی فیروز‌هایی که شادی و امید را به مردم هدیه می‌دادند

«سیاه بازی» و شخصیت‌های نمایشی آن ریشه در فرهنگ ما دارد و همواره فرا رسیدن بهار را یادآوری می‌کند.

به گزارش خبرنگار  حوزه تئاتر  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، نمایش‌های آیینی در ایران قدمتی چندین ساله دارند و هنرمندان با استفاده از آن‌ها نکات و مسائلی را بیان و مردم را سرگرم می‌کردند. این نمایش‌ها میراث فرهنگ ایرانی هستند که بسیاری از آن‌ها به دست فراموشی سپرده شده اند. نمایش‌هایی مانند «نوروزخوانی»، «بقال بازی»، «کوسه برنشین» و «سیاه بازی» یا «تخت حوضی» از جمله این نمایش‌های آیینی و سنتی هستند که در ایام مختلف سال به ویژه در جشن‌ها و مراسم شادی اجرا می‌شدند.

در این نمایش‌ها موضوعات مختلفی بیان می‌شد که همگی اشاره به مشکلات و دغدغه‌های روز جامعه داشت؛ هنرمندان با بیانی طنز و شاد آن مشکلات را روایت می کردند و سبب سرگرمی مردم می‌شدند. این دست از نمایش‌ها در فضاهای مختلف شهر اجرا می‌شدند و مردم بسیاری هم برای تماشای آن‌ها لحظه شماری می‌کردند.


همواره عید نوروز سنت‌های ایرانی را به مردم یادآوری می‌کند و نمی‌گذارد تکنولوژی و فضای مجازی سبب فراموشی آن‌ها شود. عید نوروز آیین و رسوم بسیاری را زنده می‌کند که حتی در خاطر کودکان هم نقش می‌بندد. برای نمونه زمانی که صحبت از عید نوروز می‌شود کودکان از عمو نوروز، حاجی فیروز، ننه سرما و غلام سیاه که مبارک نام دارد، سخن می‌گویند و از بزرگ تر‌ها می‌خواهند تا قصه‌های آنان را برایشان بازگو کنند. باید گفت در میان نمایش‌های سنتی که اجرا می‌شوند, «سیاه بازی» هنوز هم میان مردم رواج دارد، اما همچنان بی مهری‌ها به این هنر فراوان است.

ریشه نمایش‌های «سیاه بازی» به دوران صفویه برمی‌گردد که بدیهه سرایی، آواز و حرکات موزون اصل این نمایش است. در این نمایش دو شخصیت حضور دارند. یکی «حاجی» یا «حاکم» و دیگری «سیاه» که معمولا (مبارک) نام داشته. در حقیقت شخصیت سیاه در این نمایش ها، سمبل مردم زجر دیده به شمار می‌رفت.

در فرهنگ معین، «سیاه بازی» اینگونه تعریف شده است که: گونه‌ای نمایش سنتی که معمولا در آن شخصی دارای غلامی سیاه پوست و گیج و گول است که با عملیات‌هایی از پیش طراحی شده برای فریب دیگری دست به کار‌های خنده دار می‌زند.

افرادی همچون «مهدی مصری»، «ذبیح الله ناصری»، «سعدی افشار» و بسیاری سیاه بازان دیگر که هر کدام صاحب سبک ویژه خود بودند، این نمایش‌ها را اجرا می‌کردند. این هنرمندان نمایش‌های سیاه بازی را در لاله زار به اجرا درمی‌آوردند و مردم بسیاری برای تماشای آن ساعت‌ها در صف تهیه بلیت می‌ماندند.

حیات این نمایش‌ها با تعطیلی لاله زار تمام شد و کم کم به فراموشی سپرده شدند؛ اما هنوز هم هنرمندانی نمایش‌های سیاه بازی را در سالن‌های مختلف به اجرا می‌برند که تعداد آن‌ها انگشت شمار است. سیاه بازی دغدغه و درد مردم جامعه خود را با زبان آواز و طنز بیان می‌کند و همین سبب ماندگاری آن در میان مردم و خاطرات بزرگتر‌ها شده است.

پس باید گفت نمایش‌های روحوضی مانند «سیاه بازی» جزو فرهنگ ایرانی محسوب می‌شود که باید به آن توجه کرد. هر چند که این دست از نمایش‌ها مورد بی توجهی قرار گرفته اند و اکنون زمانی که صحبت از نمایش‌های «سیاه بازی» می‌شود، اکثر نگاه‌ها به سمت متکدیان خیابانی می‌رود. این نمایش‌ها آدابی دارد که درست به جا آورده نمی‌شود و افرادی که قصد کسب درآمد از این راه را دارند، با سیاه کردن خود به باقی ماجرا پشت می‌کنند. درحال حاضر مردم بسیاری با سالن‌های تئاتر غریبه هستند و تمایلی برای صرف هزینه و زمان برای تماشای نمایش ندارند، ولی نباید نمایش‌هایی که ریشه در فرهنگ و سنت ایرانی دارند، به روشی برای تکدی گری تبدیل شوند. مردم نمایش‌های سنتی را دوست دارند، زیرا با آن‌ها خاطره دارند همین مسئله سبب می‌شود تا به نمایش‌های سنتی توجه کنند.

در سالیان گذشته اجرای نمایش‌های سیاه بازی هنری ارزشمند به شمار می‌رفت که هر کسی نمی‌توانست آن را به خوبی ادا کند، اما در سال‌های اخیر افرادی را می‌بینیم که با پوشیدن لباسی قرمز رنگ و سیاه کردن صورت خود در چهارراه‌های شهر راه می‌افتند و از مردم پول طلب می‌کنند.
بسیاری از این‌ها عقیده دارند که «مبارک» خدمتکار و غلام بوده و مردم با آن آشنا هستند و نزدیک ایام نوروز به راحتی می‌توان از این مسئله استفاده و کسب درآمد کرد.

از کودکان و نوجوان خود درباره شخصیت «مبارک» یا نمایش‌های سیاه بازی سوال کنید؛ آیا جز متکدیان خیابانی به چیز دیگری اشاره می‌کنند؟ قطعا خیر. زیرا فرزندان امروزی «مبارک» را در میان ماشین‌های پشت چراغ قرمز دیده اند و تصور دیگری از او ندارند. نمی‌داند او کیست و چرا آواز می‌خواند؟ چرا هر سال نزدیک نوروز او به خیابان‌های شهر می‌آید؟ و هزاران سوال دیگر که شاید والدین از پاسخ به آن عاجز باشند.


این در حالی است که اگر کودکان این شخصیت را در سالن‌های تئاتر و در برنامه‌های تلویزیونی ببینند و یا کتابی درباره پیشینه آن بخوانند، دیگر چنین تصوری از تکدی گری «مبارک» ندارند. «مبارک» شخصیتی است که با فرهنگ ایرانیان عجین شده و درد‌های تلخ را با زبانی شیرین برای مردم بیان می‌کند تا شب‌های عید آن‌ها را بخنداند. پس بسیاری باید این مسئله را جدی بگیرند و از هنری اصیل حمایت کنند تا هنرمندان این عرصه که سال‌ها برای آن تلاش کرده اند، به هنرنمایی بپردازند و فرزندان سرزمین خود را به هنری اصیل که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، آشنا کنند. باید دیدگاهی که از شخصیت «مبارک» به عنوان غلامی متکدی ایجاد شده از بین برود، زیرا «مبارک» از کسی طلب پول نمی‌کند، او فقط صدای مردم و دغدغه‌های جامعه خود را فریاد می‌زند و مردم را می‌خنداند.

باید به نسل آینده نشان داد که «مبارک» و «حاجی فیروز»‌هایی که سر چهارراه‌ها می‌بینید واقعی نیستند، حاجی و فیروز کسانی بودند که پیام محبت و همدلی برای مردم می‌آوردند و تلاش می‌کردند به آدم‌ها کمک کنند در آستانه بهار حال و هوای شادی پیدا کنند.

 

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
سيده ضيابرى
۱۶:۴۴ ۰۴ فروردين ۱۳۹۹
نمايش هاى آيينى ايجاد شادى و اميد و همه نوشته هاى بالا كاملا درست و قابل قبول است. مواظب باشيد انسان سياهپوستى مورد تمسخر واقع نشود و سيه پوستي عامل خنديدن نباشد كه گناه كبيره است ! خود دانيد.
ناشناس از صومه سرا
۰۰:۳۲ ۱۰ فروردين ۱۳۹۹
نوشته شده گناه كبيره !؟ مراجع بايد ورود كرده نظر بدهند
ناشناس
۲۲:۲۰ ۲۹ اسفند ۱۳۹۸
عید مبارک
ناشناس
۲۱:۰۸ ۲۹ اسفند ۱۳۹۸
از بچگی از اینا بدم میومد :/