سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ناگفته‌های آقای بازیگر از چالش‌های بازی در نقش یک داعشی؛ ماجرای جلیقه‌ای که ممکن بود دردسر شود!

بازیگر نقش داعشی در سریال «خانه امن» به نکاتی درباره چالش‌هایی که درنقشش با آن مواجه بود اشاره کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  تا به حال در تلویزیون شاهد سریال‌های امنیتی زیادی نبودیم و هر آنچه تولید و پخش شده، بیشتر از تخیل نویسنده بهره برده است و واقعیت زیادی در آن ریشه نداشته است.

اما از ۱۰ آبان ماه سریالی تحت عنوان «خانه امن» از شبکه یک سیما به روی آنتن رفته است. سریالی در ۵۰ قسمت که داستان آن درباره مامور امنیتی است که به پرونده‌هایی ورود می‌کند. این سریال براساس پرونده‌های واقعی و امنیتی به نگارش درآمده است و تولید شده است. احمد معظمی کارگردان این سریال است و حسین تراب نژاد نیز نویسندگی آن را به عهده داشته است.


بشتربخوانید


این سریال بر اساس پرونده‌های واقعی ساخته شده است و ماجرا برمی گردد به حضور داعش در ایران و ماجرای تروریستی که توسط وزارت اطلاعات خنثی می‌شود. این سریال به تهدیدات داعش و حمایت کشور‌های غربی و کمک‌های مالی منطقه‌ای به این گروه تروریستی می‌پردازد. این سریال امنیتی و جاسوسی، خط اصلی قصه‌اش سناریوی آمریکا برای ناامنی خانه امن ما، ایران است. همان طرح آمریکایی- عربی که در حقیقت برای ناامن کردن ایران در دستور کارشان قرار داده شده و جزو اهداف شوم و شیطانی‌شان بود.

این سریال در همان قسمت‌های نخست مخاطبان بسیاری را به خود جلب و در هر قسمت برگ جدیدی را برای بیننده رو کرده است. قصه با ورود یک داعشی چچنی به ایران آغاز می‌شود. او در یک مهمانسرا ساکن می‌شود و بعد برای انجام عملیات انتحاری به ترمینال جنوب می‌رود. اما قبل از اینکه بخواهد کاری انجام دهد، توسط تک تیرانداز از پای در می‌آید.

نقش این داعشی را «افشین حسنلو» از بازیگران تئاتری ایفا کرده و اولین تجربه تلویزیونی او به حساب می‌آید. با او درباره ایفای نقش یک داعشی گفتگو کرده ایم که در ادامه می‌خوانید:

آقای حسنلو شما پیش از حضور در سریال خانه امن در کار‌های تلویزیونی حضور داشته اید؟

-خیر. اولین تجربه حضور من در یک کار تلویزیونی بود و البته این را هم بگویم که خیلی خوشحالم که اولین حضور من در تلویزیون و یک سریال با «خانه امن» رقم خورد و با این کار پا به قاب تلویزیون گذاشتم.

چرا؟ چون علی رغم کوتاه بودن نقشتان خیلی دیده شدید؟

-بله. دقیقا به نکته خوبی اشاره کردید. نقشم خیلی دیده شده و البته این را هم بگویم که مردم کار‌های که در ژانر پلیسی و معمایی ساخته می‌شود را خیلی دنبال می‌کنند و آن را دوست دارند. سریال خانه امن هم از این قاعده مستثنی نیست. با توجه به زحمتی که گروه سازنده کشیده و متن قدرتمند، کارگردانی آقای معظمی، تا اینجا سریال با بازخورد‌های بسیار مثبتی مواجه شده و من هم شکر خدا بازخورد‌های خوبی از سوی مردم و مخاطبان سریال گرفته ام.

در حقیقت با ایفای نقش یک داعشی کارتان را در تلویزیون آغاز کردید.

-بله... بله... این را هم بگویم که من برای ایفای نقش یک مقداری هم چالش داشتم. چون شخصیت خود افشین کاملا با چنین افراد و چنین تفکراتی در تضاد است. من حتی من آزارم به یک مورچه هم نمی‌رسد و حتی خیلی برای یک بازیگر به نظرم اینکه بخواهد نقش اولش را که قرار است در تلویزیون ایفا کند، یک بد من یا شخصیت منفی انتخاب کند، ریسک خیلی بزرگی کرده است. چون دقیقا لبه تیغ است. خدا را شکر مردم تا اینجای کار و با اینکه در قسمت‌های نخستین سریال است، با مجموعه و کارکتر ارتباط خوبی برقرار کرده اند و سریال را دوست داشته‌اند.

زمانی که این نقش را پذیرفتید، خودتان نسبت به ماجرا و موضوع جنایت‌های داعش آگاهی کافی داشتید؟ یا پیگیر کار‌هایی که می‌کنند، بودید؟

-بله. قطعا اخبار را دنبال می‌کردم مخصوصا در مقطع زمانی که این اخبار و اتفاقات شدت داشت و عزیزان مدافع درگیر بودند و زمانی که قرار شد من این نقش را بازی کنم تا وقتی که قرار بود جلوی دوربین بروم، حدود دو هفته‌ای زمان داشتم و در این مدت من خیلی بیشتر تحقیق کردم که این گروه تروریستی چگونه تشکیل شده اند و خاستگاهشان کجاست و از همه مهمتر چه کاری می‌کنند و چه اتفاقاتی می‌افتد که یک آدم را به جایی می‌رسانند تا بتواند به خودش بمب ببندد و انسان‌های دیگر را از بین ببرد. این مطالعات هم در بازی و ارائه نقشم تاثیرگذار بود و هم بیشتر مطالعه کردم و با رشادت‌های مدافعان حرم و عزیزان سپاه پاسداران خیلی خوب آشنا شدم و فهمیدم که کشور ما با چه خبائثی روبرو است.

و حالا بعد از این مطالعه دقیقا می‌دانستید که قرار است نقش چه آدم حقیقی را با چه فاکتور‌هایی بازی کنید؟

-کاملا همین طور بود. من خیلی خواندم درباره شان و یکسری فیلم هم درباره شان دیدم که خیلی منزجر کننده بود. من خودم نمی‌توانم اصلا چنین فیلم‌هایی را ببینم و با روحیاتم سازگار نیست، اما به خاطر اینکه بتوانم مقداری روی خودم کار کنم، آن‌ها را دیدم و خیلی تاسف برانگیز بود.

نقش شما یک داعشی چچنی بود؟

-بله. من نقش یک داعشی چچنی را ایفا کردم. چچنی‌ها که منطقه‌ای در روسیه است، خیلی شبیه چینی هستند. البته من خیلی از نظر چهره شبیه شان نبودم، ولی درباره شان خوانده بودم و می‌دانستم که چچنی‌های داعشی چه کسانی هستند و درباره شان آگاهی داشتم. چند جا هم قرار بود که تغییر کند و الجزایری بشود، ولی در نهایت همان چچنی شد.

 لهجه چطور به سمت عربی رفت؟

-خوب طبق صحبت‌هایی که با آقای معظمی و مشاور انتظامی کار آقای اصفهانی داشتیم، به این مرحله رسیدیم. خوشبختانه آقای اصفهانی انسانی بسیار شریف هستند و اطلاعات بسیار خوبی دراین باره داشتند و کمک بسیاری هم در طول کار به من کردند. با هم صحبت کردیم و قرار شد که اگر قرار باشد که دیالوگ بگویم، چطور حرف می‌زند؟ به این نتیجه رسیدیم که این‌ها برای هر عملیاتی که داشتند و هر منطقه‌ای در دنیا که می‌خواستند کسی را برای انتحاری بفرستند، ابتدا درباره آن منطقه تحقیق می‌کنند و با زبان آن منطقه کار می‌کردند. ما هم تصمیم گرفتیم که عربی صحبت کند، چون به دلیل حضورش در سوریه با این زبان که در ایران هم استفاده می‌شود، آشنا شده است.

در حقیقت زبان او به واسطه ماموریتی که دارد، انتخاب می‌شود.

-بله. به واسطه ماموریتی که دارد، آموزش می‌بیند و برای ماموریتی که در ایران دارد، باید فارسی یاد بگیرد.

شما در کار جلیقه انتحاری هم پوشیدید، به نظرتان چطور بود و چه حسی داشتید؟

-خیلی برایم جالب بود که وقتی این جلیقه را می‌پوشیدم، خودم هم از لحاظ درونی دچار استرس می‌شدم. حتی با اینکه می‌دانستم من قرار است جلوی دوربین بروم، بازی کنم و این یک اسباب بازی است و کار بچه‌های صحنه است، اما با این حال باز هم در ذهنم به این می‌رسیدم که چقدر یک انسان باید از لحاظ احساسی و عاطفی دگرگون شده باشد و مغزش شستشو داده شده باشد که بتواند چنین کاری را هم با خود و هم با انسان‌های دیگر بکند.

در لوکیشن‌های خارجی مثل ترمینال که حضور داشتید، کار چطور پیش رفت؟ مردم شما را با جلیقه دیدند؟

-وقتی جلیقه را می‌پوشیدم، چون ما بیشتر در لوکیشن‌های خارجی بودیم، بچه‌های صحنه مراقب بودند و حواسشان بود که من جلیقه را به مردم نشان ندهم. چون بالاخره شما فکر کنید یک نفر کنارتان نشسته است و جلیقه انتحاری تنش است. قطعا ایجاد رعب و حشت می‌کند. ما حدود یک هفته در ترمینال بودیم و یک هفته هم در راه آهن. وقتی داخل ترمینال بودم، هیچ وقت تنها نمی‌ماندم و مدام بچه‌های صحنه حواسشان به من بود.

این را هم بگویم که هر وقت می‌خواستم این لباس را بپوشم یا بیرون بیاورم، بچه‌ها پارچه می‌گرفتند که کسی نبیند و اتفاق خاصی نیافتد. ضمن اینکه وقتی در بازیگری قرار است با اکسسواری بازی کنی حالا مانند تفنگ یا کتاب، باید حس و حال و ارتباط با آن برقرار کنی که بتوانی روی صحنه یا جلوی دوربین کارت را درست انجام بدهی. در صحنه‌های تعقیب و گریز و یا زمانی که روی موتور بودم هم آقای معظمی می‌گفتند که لازم نیست جلیقه را بپوشی و لانگ شات داریم، ولی من می‌گفتم که ترجیح می‌دهم تنم باشد تا حس و حال کاراکتر درست به مخاطب ارائه شود.

گریم چقدر روی کارتان تاثیر داشت؟

-گریم که کار دوست عزیزم آقای محمدرضا ملکی بود. لحظه اول که اتفاقات به شکل ویژوال بود، ولی سامر شخصیت خونسردی دارد و به کارش ایمان و اعتقاد دارد. من خودم از او و این خونسردی متنفر بودم و مخصوصا کاری که میخواهد انجام بدهد.

**نکته قابل توجهی است که یک بازیگر بتواند نقشی را ایفا کند که از آن متنفر است.

-جالب اینجاست که وقتی نظر‌های مردم را می‌خوانم چیز‌های متفاوتی می‌بینم. یک دوستی نوشته بود که مثلا چکار میکند؟ فقط راه می‌رود و نگاه می‌کند. در حالی که او فقط کارش این است که راه برود و نگاه کند و البته دلهره بسیاری داشت.

احتمالا از این به بعد مدام شما را در نقش‌های منفی خواهیم دید.

-اتفاقا دوستانم هم همین را می‌گویند. حالا امیدوارم که از این به بعد مدام به من نقش منفی ندهند. می‌خواهم در انتخاب هایم دقت کنم و از این به بعد کار کمدی و یا حتی پلیس بازی کنم و این تصور را می‌شکنم و نمی‌خواهم که مردم من را با این نقش به یاد بیاورند. البته خدا را شکر میکنم که به قدری نقشم اثرگذار بوده که خیلی خوب دیده شده است. البته خدا را شکر مردم دیگر بازیگر‌ها را به خاطر نقشی که بازی می‌کنند، قضاوت نمی‌کنند وگرنه معلوم نبود چه بلایی به سرم بیاورند.

بزرگترین چالش شما در ایفای این نقش چه بود؟

-مواجه اول من برای بازیگری در یک فیلم کوتاه بود که قرار بود کلا ۲ پلان کار بازی کنم. در آن فیلم هم یک تیر به ملاجم می‌خورد و میمردم. جالب است که کارگردان روزی که از من تست گرفت راضی بود، ولی روز اجرا من مدام زمین میخوردم و کار در نمی‌آمد کلی داد و بیداد کرد و در نهایت گفت نمی‌خواهد برایم بازی کنی و دستیارش این نقش را ایفا کرد. چالش بزرگ نقش سامر برای من لحظه مرگش بود. حدود ۶ سال از آن ماجرا گذشته و حالا من باید دوباره مردن را تجربه می‌کردم و به خودم گفتم حالا میخواهی چه کنی؟. آن هم در شرایطی که من آن زمان تجربه بازیگری نداشتم، ولی این بار تجربه داشتم و خدا را شکر که صحنه، صحنه خوبی از آب درآمد. چالش بزرگ این نقش، برای من لحظه مرگ بود، چون نه بدل داشتم و نه تشکی زیر من پهن بود. صحنه هم صحنه حساسی بود. مگر چندبار تک تیرانداز من را زده که بخواهم آن را تجربه کرده باشم و بدانم چطور می‌افتد. خوشحالم که در این پروژه بودم.

بعد از اینکه من افتادم، ما ۴ بار برداشت داشتیم این پلان را و ۳ بار به خاطر مشکلات فنی و هنروران به مشکل خورد و در برداشت چهارم که افتادم، دیگر نمی‌توانستم بلند شوم. رنگ و رویم هم پریده بود و اواخر پاییز سال گذشته بود که دوستان صحنه برایم آب قند آوردند. همان لحظه آقای اصفهانی آمدند و گفتند آفرین خیلی خوب بود و درست کارت را انجام دادی.

صحبت پایانی نمانده است؟

-خانه اول من تئاتر است و این روزها ما تئاتری ها غمگین هستیم. هرچند که راه کارهای دیگری هم جز تعطیل کردن سالن ها وجود دارد. هرچند که با وجود شرایطی که به وجود آمده بود، خیلی تماشاگری به دیدن نمایش ها نمی آمد و استقبالی نبود ولی حال تئاتری ها با تمرین و اجرا خوب است. الان در سالن ها پروتکل ها به خوبی رعایت می شود و خود من در این مدت چند نمایش دیدم. امیدوارم مسئولان کمی به این موضوع فکر کنند چون در نهایت فرهنگ نجات دهنده است.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
حسن
۰۵:۱۷ ۱۶ آبان ۱۳۹۹
سلام‌دم بچه های امنینت گرم
حسن
۰۵:۱۷ ۱۶ آبان ۱۳۹۹
سلام‌دم بچه های امنینت گرم
حسن
۰۵:۱۷ ۱۶ آبان ۱۳۹۹
سلام‌دم بچه های امنینت گرم
ناشناس
۲۳:۴۴ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
سریال گاندو هم براساس واقعیت بوده البته اگر نویسنده محترم گزارش فوق مثل دولت این موضوع رو رد نکنند.
سیما
۲۲:۱۵ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
سریال بسیار خوبیه وارزش دیدن داره لطفاصداوسیمادرساخت سریالهایی بااین موضوع بیشتر هزینه کند
ناشناس
۲۱:۳۵ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
من صفر ۲۱ رو خیلی دوست دارم واقعا فان و قشنگ و اموزنده هست و پر از نکات ریز:) اینم قشنگه
فرشته
۲۱:۱۰ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
چقدر قدرمتمند بی روح بازی کرد کار سخت اینه که بتونی بدونه حرف زدن و فقط با نگاه مخاطب رو جذب کنی که ایشون موفق شدن عالی بود
ناشناس
۲۰:۳۹ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی
ناشناس
۲۰:۳۱ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
عااالی، بی نهایت جالبه
سلیمان
۲۰:۱۹ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
با سلام خدمت دست اندرکاران سریال. متاسفانه در پخش سریال خیلی ضدحال میزنیدباپخش پیام بازرگانی زیاد.وساعت پخشش خیلی کمه ولطف کنید انچه گذشت رااول سریال حذف کنید.
ناشناس
۱۹:۵۸ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
جالب اطلاعات خبر از سرقت ها و اختلاس های میلیاردی ندارد؟ چطور 3000 میلیارد از مملکت خارج شد و کسی نفهمیدم؟ گزینه 1.تو گونی بود گزینه 2.خودشون ریختن به حسابش تو کانادا
ناشناس
۱۹:۴۶ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
چچنی؟ اگر این مقاله رو نمی خوندم هیچ وقت متوجه نمی شدم.
Javid
۱۹:۲۹ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
یعنی انقدر نابلد باشی که فکر کنی چچنی ها شبیه چینی ها هستند؟پوستشون سفیده وشباهت زیادی به روسها دارند.شمیل باسایف رو ندیدی مگه
سمانه
۱۷:۵۴ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
عالی بود کارش
علیرضا زارع
۱۷:۴۲ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
موفق باشی . امیدوارم دوباره ببینمت توی تلویزیون و سینما .
ناشناس
۱۷:۲۰ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
ماشااله . انصافا نقش تان خوب درآمده
ناشناس
۱۶:۴۰ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
صحنه مردنش عالى بود افرين باز هم در سريال بازى كن ما اهل تئاتر نيستم
ناشناس
۱۶:۲۴ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
دراین سریال ازهمه ی بازیگران استفاده شده تابعضی اهداف وافکار رابه مردم تحمیل وتلقین کنند!؟؟ مردم دیگه مخصوصا دراین اوضاع سیاسی واقتصادی، اعصاب وعلاقه دیدن چنین سریالهایی راندارند!؟؟
احمد
۱۸:۵۵ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
یه وسیله ای هست روش یه سری دکمه داره
به اون میگن ریموت کنترل

کارش اینه که کانال تلویزیون رو عوض میکنه!
ناشناس
۲۰:۳۱ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
اتفاقا سریال خیییییلی قشنگیه و عاالیه... از دستش ندید
هادی
۰۷:۵۶ ۱۶ آبان ۱۳۹۹
لطفا از طرف خودت حرف بزن و به اسم مردم نظر شخصی ات را اعلام نکن،
این سریال گوشه ای از زحمات برخی قهرمان های گمنامه که برای امنیت ایران دارن جانفشانی می کنند.دم همه سازندکان و عوامل و بازیگران سریال و همه کسانی که برای امنیت کشور تلاش می کنند گرم.
ناشناس
۱۶:۲۲ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
سریال قشنگیه.
الهام
۱۵:۵۸ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
اقای حسنلو قیافه خشن وجذابی داره دمت گرم
ناشناس
۱۴:۴۵ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
دمشون گرم سریال قشنگی است
ناشناس
۱۴:۴۵ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
دمشون گرم سریال قشنگی است
ناشناس
۱۴:۳۱ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
خدا همه داعشی را هدایت کند چون واقعا قابل ترحم هستندبگذریم ازاینکه خیلی ا انها به خاطر پول دست به جنایت می زنند ولی خیلی ازانها هم گمراهشان کرده اند۰