سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان‌ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پاییز کرونایی و دل‌های تنگ/ زیبایی‌های پادشاه فصل‌ها تمامی ندارد + تصاویر

پاییز فصلی است که زیبایی‌هایش همه را متحیر می‌کند؛ اما امسال حال و هوای کرونایی آن را دگرگون کرده است.

به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، نت‌های موسیقی اش را به صدا در آورده و ملودی اش را به رخ می‌کشاند فصلی که زیبایی هایش همه را متحیر می‌کند. از قشنگی هایش هرچقدر بگوییم هم باز کم است. از رقص برگ‌های هزار رنگ درختان گرفته تا خودنمایی میوه‌ها و تنقلات خوش رنگ و لعابش.

همه جا می‌گویند که پاییز وقتی از راه می‌رسد با خود اندوه به همراه می‌آورد. حتی در اشعار شاعران هم گویا فقط پاییز است که می‌تواند نمادی از غم و جدایی باشد.

اما بی لطفی است که این فصل را با انبوهی از شگفتی‌های دل انگیز، آغازگر روز‌های غمباری بدانیم که سراسر آن شور و نشاط است.

هرچه پیش می‌رویم هوا سردتر و روزهایش کوتاه‌تر می‌شود و شب‌های بلند و طولانی را برای ما به ارمغان می‌آورد تا سوز و سرمای شب هایش را کمتر حس کنیم. انگار دست و دلبازی هایش تمامی ندارد و به طبیعت هزار رنگ و خوردنی‌های خوش طعمش خلاصه نمی‌شود. شب‌هایی را به ما هدیه می‌دهد که تا بوده یادآور خاطراتی است که هرگز از حافظه انسان‌ها پاک نخواهند شد.


بیشتر بخوانید:


از ویژگی‌های بی نظیرش همین شب‌های طولانی است که با بودن در کنار هم معنای دیگری پیدا می‌کند. اعضای خانواده از پدربزرگ و مادربزرگ گرفته تا کوچترین آن‌ها همه را دور هم جمع می‌کند. اما از این جمع هم هر چه بگوییم کم گفته ایم. جمعی که همه به دور یک کرسی، با خوردن خوردنی‌های هزار رنگ یادی از خاطراتشان می‌کنند. تا بوده پاییز با همین شب نشینی‌های خانوادگی شناخته شده است و در شب هایش تا ساعت‌های پایانی شب چراغ‌های خانه‌ها را روشن نگه داشته است.

پادشاه فصل‌های امسال، کمی رنگش عوض شده و مسافری را با خود به همراه آورده است. مسافری که هیچ کس به بی لطفی هایش عادت ندارد. صحبت از مسافری است که قطعا روزی از بین ما خواهد رفت، اما زمان رفتنش را فقط خدا می‌داند؛ ویروس کرونا.

در همین روز‌های پاییزی به میان مردم رفتیم و برایمان حرف‌هایی از این مسافر زدند. به حرف هایشان که گوش می‌کردیم همه یادی از دورهمی‌هایی می‌کردند که طعم شیرینش هنوز زیر زبانشان بود. دورهمی‌هایی که شاید سال‌های زیادی هم از آن‌ها نگذشته بود، اما بیانش جور دیگری بود. گویا سال‌های زیادی از روی آن گذشته بود و همه حسرت آن شب نشینی‌های خانوادگی را می‌خوردند.

دلتنگ خانواده هایشان بودند، هر کدام به نوعی. پیرمرد‌ها دلتنگ مغز بادام هایشان، دختر‌ها و پسر‌ها دلتنگ پدر و مادرو فرزندان دلتنگ دختر دایی و دختر خاله‌ها بودند. در کلام هر کدامشان حسرت و افسوس از جدایی و دوری موج می‌زد، اما چاره‌ای جز این نیست تا این بیماری هر چه زودتر از بین ما رخت ببندد.

در انتهای صحبت با مردم هر کدام دعایشان یک چیز بود و امید داشتند که ویروس کرونا هرچه زودتر از بین برود که در سایه‌ی آن دوباره دورهمی‌های خانوادگی تشکیل شود.


انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.