سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفت‌وگو با مردی که به دلیل سوءظن همسرش را با شلیک گلوله کشت

ظهر یکشنبه، بیست‌ویکم فروردین ماه بود که صدای شلیک گلوله از ساختمانی در جنوب تهران شنیده شد و وقتی همسایه‌ها خود را به طبقه سوم رساندند، مرد خانه را دیدند که سراسیمه در حال فرار بود.

نگران سه فرزندش است. حال و روز خوبی ندارد. هنوز هم از اینکه دستگیر شده، شوکه است. فکرش را هم نمی‌کرد که به خاطر یک جای پارک ساده، راز جنایتش لو برود و مجبور به اعتراف شود؛ اعتراف به قتل هولناک همسرش با شلیک گلوله. یک هفته پیش بود که بعد از شلیک به همسرش، خانه را ترک کرد. با خودروی پراید سرقتی از تهران خارج شد و زندگی مخفیانه‌ای را در یکی از هتل‌های تبریز آغاز کرد. اما وقتی خودرواش را مقابل پارکینگ خانه همسایه پارک کرد، هرگز تصورش را هم نمی‌کرد رازش فاش شود. محسن در تبریز به اتهام سرقت خودرو بازداشت شد و در تهران نیز به قتل همسرش اعتراف کرد. او سوءظن و شک را انگیزه خود برای این جنایت اعلام کرد.

‌ظهر یکشنبه، بیست‌ویکم فروردین ماه بود که صدای شلیک گلوله از ساختمانی در جنوب تهران شنیده شد. وقتی همسایه‌ها خود را به طبقه سوم رساندند، مرد خانه را دیدند که سراسیمه در حال فرار بود. در ادامه آن‌ها با جسد زن جوان مواجه شدند و موضوع به پلیس اطلاع داده شد. بلافاصله قاضی محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس جنایی تهران، در جریان ماجرا قرار گرفت و به همراه تیم جنایی در محل حادثه حضور یافت. مقتول زنی بود ۳۵ ساله که با اصابت گلوله‌ای به سرش به قتل رسیده بود. همسایه‌ها در تحقیقات گفتند: «این زن و شوهر با سه فرزندشان زندگی می‌کردند، اما مرتب با هم درگیر بودند. روز حادثه هم دوباره با هم دعوایشان شد. از صدای درگیری‌شان فهمیدیم که این زن قصد ترک خانه را دارد، اما شوهرش مانع او شد. در نهایت هم صدای شلیک گلوله به گوش‌مان رسید.»

شکایت در تبریز

بنابراین تحقیقات برای شناسایی و دستگیری شوهر این زن آغاز شد. این در حالی بود که در ادامه تجسس‌ها، ماموران دریافتند که این مرد با یکی از بستگانش تماس گرفته و از او خواسته به دنبال دخترشان در مدرسه برود. در حالی که ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران جست‌وجوی خود را برای بازداشت شوهر فراری آغاز کرده بودند، از تبریز خبر رسید که یک سارق مسلح به تهران منتقل شده است. ماجرا از این قرار بود که فردی در تبریز با پلیس تماس گرفته و از پارک نامناسب یک خودرو مقابل پارکینگ خانه‌اش شکایت کرده بود.

وقتی ماموران پلیس به آنجا رفتند متوجه سرقتی بودن خودروی پراید شدند. در آن شرایط از آنجایی که در مقابل آن خانه یک هتل وجود داشت، ماموران پلیس از کارکنان هتل پیگیری کردند. در نهایت نیز مشخص شد که خودرو متعلق به یکی از مسافران آن هتل است. این مرد در حالی بازداشت شد که در اتاقش یک سلاح نیز کشف شد. مرد مسافر ادعا می‌کرد که تحت تاثیر مصرف مواد دست به سرقت زده و از جزییات سرقت چیزی یادش نمی‌آید.

با این حال، از آنجا که سرقت در تهران رخ داده بود، پرونده به اداره آگاهی تهران فرستاده شد. تحقیقات در پلیس آگاهی پایتخت در حالی ادامه یافت که ماموران دریافتند این مرد قاتل است و به اتهام قتل همسرش تحت تعقیب قرار دارد. به این ترتیب متهم در بازجویی‌ها به قتل مسلحانه همسرش و سرقت مسلحانه پراید اعتراف کرد. در نهایت نیز این مجرم به دستور بازپرس جنایی تهران برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

چرا همسرت را کشتی؟

من عاشق همسرم بود. نمی‌خواستم او را بکشم. خودش باعث شد که دست به جنایت بزنم. مدت‌ها بود که به او شک داشتم. البته او هم کمکی نمی‌کرد تا شک من برطرف شود. به همه رفتارهایش مشکوک بودم. حتی وقتی با خانواده‌اش تلفنی صحبت می‌کرد به او شک داشتم. سه سال بود که داشتم عذاب می‌کشیدم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را خلاص کنم. می‌خواستم از این عذاب رها شوم.

روز حادثه چطور او را کشتی؟

روز حادثه، سه فرزندم در خانه نبودند. دختر کوچکم در مدرسه بود و دختر و پسر دیگرم هم بیرون از خانه بودند. همسرم هم لباس به تن کرد تا از خانه خارج شود. به او گفتم بیا بنشین، می‌خواهم با هم صحبت کنیم. واقعا می‌خواستم به صورت جدی با او صحبت کنم و حرف‌هایش را بشنوم. با خودم گفتم اگر مرا قانع کرد، دست به قتل نمی‌زنم، ولی او باز هم حرف‌های بی‌ربط زد. وقتی از شک‌هایم به او گفتم، عصبانی شد و داد و فریاد به راه انداخت. می‌گفت می‌خواهد برای همیشه مرا ترک کند. این رفتارش باعث شد بیشتر عصبانی شوم و در نهایت او را به قتل رساندم.

سلاح را از کجا آوردی؟

چند روز پیش از قتل، آن را خریدم.

بعد از قتل چه کار کردی؟

سوار خودروی پراید شدم. با یکی از بستگانم تماس گرفتم و گفتم که به مدرسه دخترم برود و او را به خانه‌اش ببرد. بعد هم بی‌هدف در خیابان‌ها رفتم تا اینکه تصمیم گرفتم از تهران خارج شوم. به تبریز رفتم و یک اتاق در هتل گرفتم. اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که به این زودی دستگیر شوم.

خودروی پراید سرقتی بود؟

بله؛ از چهار روز پیش از جنایت، آن را به صورت مسلحانه سرقت کردم. با خودم گفتم اگر همسرم را کشتم با همین خودرو بتوانم فرار کنم.

چطور خودرو را سرقت کردی؟

به عنوان مسافر سوار خودرو شدم. بعد هم با همان سلاح راننده را تهدید و او را از خودرو پیاده کردم. بعد هم آن را برداشتم و با خودم به خانه‌مان بردم.

چه شد که دستگیر شدی؟

یک اشتباه ساده باعث شد که گیر بیفتم. خودروی پراید را مقابل پارکینگ خانه روبه‌روی هتل پارک کرده بودم. همسایه هم با پلیس تماس گرفته و موضوع را اطلاع داده بود. وقتی ماموران رسیدند، متوجه سرقتی بودن خودرو شدند. به دروغ به آن‌ها گفتم که اعتیاد دارم و بر اثر توهم این خودرو را سرقت کردم. گفتم که حتی یادم نمی‌آید که چطور این خودرو را سرقت کردم. می‌خواستم بی‌خیال من بشوند، اما آن‌ها مرا به تهران منتقل کردند، چون سرقت در تهران رخ داده بود. در آنجا نیز مجبور به اعتراف به قتل همسرم شدم.

اعتیاد داری؟

بله، چهار سال است که شیشه مصرف می‌کنم. خودم فکر می‌کنم سوءظن به همسرم هم به خاطر مصرف همین شیشه بود.

چرا وقتی به همسرت شک داشتی از او جدا نشدی؟

دو بار تا پای طلاق رفتیم، ولی خانواده‌ها مانع شدند. از طرفی دلم برای سه فرزندم می‌سوخت. الان هم فقط نگران آن‌ها هستم. کاش طلاق گرفته بودیم. اگر جدا می‌شدیم این اتفاق‌ها نمی‌افتاد. من زندگی آن‌ها را خراب کردم و حالا بی‌کس و تنها شده‌اند. امیدوارم که مرا ببخشند.

منبع: شهروند آنلاین

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۱:۲۰ ۲۹ فروردين ۱۴۰۱
آخی چه رومانتیک خخ