سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کتاب دفاع مقدس؛

روایت همزمان از تاریخ و جغرافیای بازگشت اسرای جنگ تحمیلی

«تابستان ۱۳۶۹» کتابی چند بعدی است که هم زمان تاریخ، جغرافیا و حادثه بازگشت اسرا را روایت می‌کند.

دفاع مقدس بخشی از تاریخ معاصر کشور است که خواندن این گونه از آثار می‌تواند برای جوان امروز آگاهی بخش باشد، ادبیات اسارت، از سوغاتی‌هایی‌ست که اسیران جنگ همراه خود آوردند و هزینه‌ی انتقال ایثار و تجاربشان جوانی و سلامتی آن‌ها بوده است.

«کتاب تابستان ۱۳۶۹» روایت لحظه اسارت ۴۰ آزاده به قلم مرتضی سرهنگی و تصویرگری احسان حسینی است که در ۳۲۳ صفحه از سوی انتشارات مهر در مرداد سال ۱۴۰۱ به چاپ رسیده است.

نویسنده کتاب، طی سه سال از میان ۷۳۰ خاطره، ۱۵۰ خاطره را انتخاب وسپس از میان آن‌ها ۴۰ خاطره را برای کتاب تابستان ۱۳۶۹ انتخاب کرده است، همچنن خاطرات آزادگان به گونه‌ای انتخاب شده اند که ابتدا و انتهای خاطرات جذابیتی برای خواننده داشته باشد.

کتاب تابستان ۱۳۶۹ از معدود آثاری است که فقط به بحث آزادی اسرا نپرداخته بلکه لحظه به اسارت گرفته شدن رزمنده ایرانی را به تصویر می‌کشد و مخاطب را با آن لحظه آشنا می‌کند.

در کتاب حاضر در پایان هر خاطره نویسنده کتاب در بخشی با عنوان درباره خاطره اطلاعات تکمیلی در خصوص هر سوژه را به مخاطب ارائه میکند که از جمله ویژگی‌های این کتاب است.

تابستان ۱۳۶۹ نیز کتابی چند بعدی است که هم زمان تاریخ، جغرافیا و حادثه بازگشت اسرا را روایت می‌کند، همچنین این کتاب، دربردارنده قطع شدن زندگی از مسیر متداول است و آینده اسیر در آن روشن نیست و ارائه الگوی معرفتی مشترک بر باور دفاعی بودن جنگ از دیگر خصوصیات کتاب حاضر است.

در مجموعه این خاطرات نگاه به جنگ و اسارت به عنوان یک موقعیت انسانی مورد توجه بوده و کتاب‌هایی مثل این کتاب، خاطرات را با پایان باز برای مخاطب بیان می‌کند تا در قالب‌های دیگر هنری هم قابل پرورش باشند.

کتاب‌های پیشنهاد شده در این کتاب، فرصت انتخاب را به مخاطبان می‌دهد تا سراغ کتاب‌های اصلی برود و از این منظر برای ترویج کتابخوانی هم مؤثر است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«تشنه‌ام بود و از آن‌ها آب می‌خواستم، ولی همین که دهان باز می‌کردم و می‌گفتم ماء... آن‌ها می‌خندیدند. گفتم:چرا می‌خندید؟ من تشنمه، مگه نمیگین شیعه هستین؟ خب یه کم آب بدین بخورم!

مشکل اینجا بود که آن‌ها فکر می‌کردند من صدای گاو درمی‌آورم تا آن‌ها را بخندانم. یک دفعه یادم آمد که محرم هنگام نوحه خواندن می‌گفتم:انا عطشان حسین.

گفتم:انا عطشان اسماعیل، انا عطشان، تشنمه، تشنمه.»

مرتضی سرهنگی از نویسندگانی است که چهل سال است در حوزه ادبیات مقاومت فعالیت دارد. از آثار او می‌توان به «اسم من پلاک است»، «پابه پای باران» و «خرمشهر خانه رو به آفتاب» اشاره کرد.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.