طاهره کیایی تنکابنی، استاد زبان و ادبیات فارسی و محقق در خصوص قوم عرب و مهد زبان عرب گفت: اعراب از ملل سامی هستند که بیشتر تاریخ قدیم آنها از بین رفته است، آن چیزی که در دسترس ما قرار گرفته نقوشی است که اخیرا در سرزمین یمن کشف شده، در واقع سرزمین یمن مهد تمدن قدیم عرب به حساب میآید.
به گفته کیایی تنکابنی، از شهرهای معروف یمن، نجران و صنعا است که صنعا شهر پارچههای زرکش و شمشیر محسوب میشود، قدیمیترین آثاری که در بلاد عرب کشف شده به قرن نهم یا هشتم پیش از میلاد میرسد.
او میگوید: اعراب به دو دستهی بزرگ اعراب بائده و باقیه تقسیم میشوند، اعراب بائده گروهی هستند که آثارشان از بین رفته مثل قوم عاد، ثمود و اعراب باقیه خود به دو دستهی بزرگ به نامهای قحطانیان و عدنیان تقسیم میشوند.
وی افزود: از آنجایی که اعراب اصیل قحطانیان هستند به قحطانیان اعراب عاربه نیز میگویند، این گروه مردم یمنی هستند که معروف به اعراب جنوبی میباشند، اما عدنیان افرادی هستند که از بلاد مجاور جزیرة العرب به این سرزمین کوچ کرده اند و عرب شدند.
این استاد دانشگاه گفت: سرزمین جزیرة العرب به چند ناحیه تقسیم میشود که یکی از این نواحی یمن به حساب میآید، بزرگترین ناحیه جزیرة العرب صحرایی است که سراسر این صحرا را ریگهای سفید یا سیاه پوشانده و هنگامی که باد در آنجا میوزد تپههای ریگ زیبایی به وجود میآید.
کیایی تنکابنی گفت: مهد زبان عرب جزیرة العرب به حساب میآید، جزیرة العرب سرزمینی بین دریای احمر، اقیانوس هند و خلیج فارس که تا فرات ادامه دارد، همچنین بیشتر جزیرة العرب را صحرا دربرگرفته است.
وی افزود: قوم عرب به دو گروه حضری و بدوی تقسیم میشدند، گروه حضری ساکن ناحیه جنوب جزیرة العرب بوده اند، آنها در یک جا اسکان یافته بودند و به عبارت دیگر شهرنشین بوده اند.
او میگوید: تمدن گروه حضری بر اساس تجارت یا زراعت شکل گرفته بود و به صنعت روی آورده بوده اند، اما بدویان تیرهی بزرگتری از اعراب بودند که در شمال جزیرة العرب زندگی میکردند، آنها زندگی صحرا نشینی داشتند صنعت و زراعت را قبول نداشته و در چادر زندگی میکردند و پیشهی اصلی آنها چرانیدن گوسفند، بز و شتر بود.
کیایی تنکابنی گفت: بدویان به هیچ نظام حکومتی جز نظام قبیلهای زندگی کردن اعتقادی نداشتند و حکومت و مملکتی را جز خانواده و عشیره نمیشناختند.
او میگوید: بدویان به خاطر کوچ کردن دائم امکانات و وسیله زیادی را در اختیار نداشته تا بتوانند به علم و آگاهی خود اضافه کنند، اما معارفی به آن اندازه که در طریق زندگی از آن گریزی نیست همانند حساب و طبابت از راه تجربه و آزمون توسط آنها کسب شده بود.