سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

حیف و میل سرمایه ملی در بزم شاهانه!

محمدرضا پهلوی در آرزو‌های دور و درازش، خود را میراث‌دار کوروش می‌دانست و علاقه داشت تا به این وسیله، بی‌ریشگی خاندانش در عالم را سیاست پنهان کند.

 برخی از پژوهشگران تاریخ، جمله مشهور «ایران جزیره ثبات است» جیمی کارتر در سفر به ایران در دی ۱۳۵۶. ش را دلیل و نشانه‌ای بر ناآگاهی امریکایی‌ها از وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران عنوان می‌کنند.

این تحلیل البته چندان هم غلط نیست! اما شاید بتوان ادعا کرد که عدم شناخت امریکایی‌ها از وضعیت داخلی ایران در یک‌سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل بی‌توجهی آن‌ها به برخی از گزارش‌های جاسوسان و مأموران سفارت خود در تهران بوده است.

چه اینکه در بخشی از اسناد لانه جاسوسی، گزارش‌هایی مبنی بر نارضایتی شدید مردم از حکومت پهلوی، همراهی آن‌ها با رهبران مذهبی مخالف حکومت و نهایتاً جامعه در حال انفجار ایران وجود دارد، اما ظاهراً این نوع گزارش‌ها، از سوی حاکمان امریکا مورد توجه قرار نگرفته است.

یک بخش از گزارش‌های مأموران و جاسوسان امریکا که در آن‌ها به وضعیت داخلی ایران و مخالفت عمومی مردم با حکومت پهلوی اشاره شده است، به ماجرای جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله مربوط می‌شود. در این مقاله، اشاره‌ای داشته‌ایم به اسناد لانه جاسوسی با موضوع این جشن‌ها که در آن‌ها اطلاعات جالبی درباره وضعیت سیاسی و اجتماعی مردم ایران وجود دارد. امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

این منم! میراث‌دار شاهان قدیم!

تفکر باستان‌گرایی و وصل‌کردن حکومت پهلوی به دوران پادشاهی هخامنشیان، سیاستی بود که توسط روشنفکران انگلوفیل از همان سال‌های ابتدایی پادشاهی رضاخان آغاز شد. بعد‌ها فرزند وی نیز در همان مسیر گام برداشت و این اندیشه متوهمانه را بخشی از سیاست‌های حکومت خویش قرار داد. محمدرضا در آرزو‌های دور و درازش، خود را میراث‌دار کوروش می‌دانست و علاقه داشت تا به این وسیله، بی‌ریشگی خاندانش در عالم را سیاست پنهان کند.

بر همین مبنا از اواسط دهه ۴۰ شمسی، زمینه‌ها و مقدمات لازم برای برگزاری جشن‌هایی برای بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران، با عنوان «جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی» آغاز شد. به ویژه بعد از برگزاری مراسم پرخرج «جشن تاج گذاری» در سال ۱۳۴۶. ش، عمده فعالیت‌های دستگاه پهلوی بر تدارک و انجام کار‌های جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله متمرکز شد.

به دنبال این موضوع، سال ۱۳۵۰. ش، سال «کوروش کبیر» نامیده شد و بودجه عظیمی برای برگزاری جشن در پاییز همان سال از طرف دربار اختصاص یافت، بودجه عظیمی که در همان زمان، ۱۲۰ تا ۱۸۰ میلیون دلار اعلام شده بود [بعد‌ها رقم هزینه این جشن‌ها ۳۰۰ میلیون دلار تخمین زده شد]. از یک‌سال پیش‌تر از آن، طرح و پوستر‌های این جشن را علاوه بر چاپ در روی جلد و پشت جلد مجلات، به در و دیوار شهر‌های بزرگ و کوچک و حتی برخی روستا‌ها هم نصب کردند (۱). به این ترتیب و بعد از انجام تبلیغات بسیار گسترده و با خرجی هنگفت و البته با مدیریت، دستیاری و امکانات خارجی‌ها (از فرانسه گرفته تا صهیونیست‌های پولدار امریکایی و اسرائیلی)، جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله در مهر ۱۳۵۰. ش برگزار شد. جشنی که سرآغاز آن در منطقه باستانی پاسارگارد و بر (به اصطلاح) مزار کوروش بود و در سخنرانی اصلی آن محمدرضا خود و سلطنتش را «میراث دورانها» نامید و خطاب به مؤسس سلسله هخامنشیان گفت: کوروش! آسوده بخواب که ما بیداریم!... البته جالب است که بعد از آن سخنرانی کذایی، ناگهان طوفانی در منطقه درگرفت و شن‌های صحرا را بر صورت تماشاچیان - که عمدتاً مهمانان خارجی و سفرای کشور‌های مختلف بودند- ریخت که موجبات ناراحتی ایشان را فراهم آورد! (۲).

جشنی با هدف ستیز با هویت اسلامی ایرانیان

چنانچه در قسمت بالا گفته شد، یکی از اصلی‌ترین اهداف پهلوی دوم از برگزاری این جشن‌ها، کسب مشروعیت برای حکومت خویش بود. وی قصد داشت با برگزاری این جشن‌ها، حکومت خود را بخشی از هویت ملی ایرانیان معرفی کند و با سوءاستفاده از احساس وطن دوستانه مردم، ایشان را با خود همراه سازد، اما واقعیت این است که برگزارکنندگان جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، تعریفی از هویت ملی ارائه می‌کردند که کاملاً در تضاد با هویت دینی مردم ایران قرار داشت و دقیقاً به همین دلیل چندین گروه در داخل کشور، علیه برگزاری این جشن‌ها موضع مخالفت گرفتند. یکی از این گروه‌ها، روحانیون و در رأس آن‌ها امام خمینی (ره) و جریان مذهبی مبارز بودند.

روحانیون در سخنرانی‌های خود، از سبک برگزاری جشن‌ها و مواضع دین‌ستیزانه عوامل این برنامه انتقاد می‌کردند. همچنین تحقیر دستاورد‌های تمدن طلایی اسلام و افتخار به قدرت پادشاهان هخامنشی از سوی دست‌اندرکاران برگزاری جشن‌ها، موضوع دیگری بود که بسیاری از علما به آن اعتراض کرده بودند، اما جالب است که در یکی از اسناد لانه جاسوسی، دقیقاً به این موضوع اشاره شده و تهیه‌کنندگان گزارش، مواضع دین ستیزانه مسئولان جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله را عاملی برای نارضایتی مردم از حکومت پهلوی عنوان کرده‌اند. در این سند که با هدف بررسی اطلاعات ملی ایرانیان، از سوی چند تن از مأموران سیاسی سفارت امریکا تهیه شده است، آنان ضمن اشاره به جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، مواضع برگزارکنندگان آن را مورد مداقه قرار داده بودند. در بخشی از این سند که به شماره ۷ و در تاریخ می‌۱۹۷۳. م برابر با اردیبهشت ۱۳۵۲. ش تنظیم شده است، چنین می‌خوانیم:

«از سویی بخشی از تاریخ کشور، مانع از مقبول واقع‌شدن برنامه‌های آینده‌نگر شاه می‌گردد. موجودیت ۲ هزار و ۵۰۰ ساله ایران، باعث بروز مقاومت عمومی در برابر تغییر سریع شده، مگر آنکه این تغییر جنبه تحمیلی داشته باشد. در بخش عظیمی از تاریخ ایران، این تمایل نوعی فضیلت به شمار می‌رفته، چراکه خطر جدی از بین رفتن هویت فرهنگی ملت در اثر حمله و اشغال اعراب، ترک‌ها، مغول‌ها، تاتار‌ها و افغان‌ها مطرح بوده است. اکنون بخش‌هایی از جمعیت ایران، شاه را به خاطر گسستن پیوستگی فرهنگی و همچنین مقابله‌اش با مذهب که به نظر آن‌ها در سیاست‌های وی نهفته است، مورد انتقاد قرار می‌دهند.

اعتراضات شدید نسبت به برنامه‌های اصلاحی شاه به خصوص از جانب مذهبیون که از قدیم الایام قدرتمندترین گروه موجود در ایران بوده‌اند، سرچشمه می‌گیرند. برای پی بردن به اهمیت رهبران مذهبی و روحانیون در ایران، کافی است بدانیم که اسلام تنها یک مذهب نیست. اسلام یک نظام مذهبی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و معنوی است که تمامی جنبه‌های زندگی را از نماز و عبادت گرفته تا قوانین ارشاد و روابط بین افراد در بر می‌گیرد.

مذهبیون به خاطر علم و قدرت تفسیر قوانین اسلامی، از دیر باز خواستار برخورداری از حق وتو در مورد هرگونه فعالیت دولت که متناقض با اسلام است، بوده‌اند. مذهبیون از یک قرن پیش تاکنون، نسبت به دخالت دولت در مسائلی از قبیل آموزش و پرورش، الگو‌های مالکیت زمین و وضع زنان اعتراض کرده و مخالفت نشان داده‌اند. رهبران مذهبی به درستی می‌دانستند که نتیجه نهایی رویه دولت در صورت عدم کنترل توسط آنان، چیزی جز دنیا پرستی و مادی گرایی نبوده و مسائل شخصی توسط قوانین دولتی و دادگاه‌های دولتی اداره خواهند شد، نه با قوانین و مقررات اسلام؛ بنابراین هنگامی که برنامه اصلاحاتی شاه در ژانویه ۱۹۶۳ به صورت قانون درآمد، چهره‌های ارتجاعی مذهبیون اولین کسانی بودند که علناً به مخالفت با آن برخاستند...» (۳).

عصبانیت مردم از هزینه‌های سرسام‌آور جشن‌ها

جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی در شرایطی برگزار شد که وضعیت اقتصادی عموم مردم ایران بسیار نامطلوب بود. فقر و گرانی، عدم دسترسی بخش‌های زیادی از مردم به امکانات اولیه بهداشتی، درمانی و آموزشی از اصلی‌ترین عوامل اعتراض مردم به هزینه‌های گزاف جشن‌ها بود. به ویژه اینکه درصد بالایی از تدارکات جشن توسط خارجی‌ها انجام شد، در حالی که پول آن از جیب مردم ایران پرداخت شده بود! (۴). البته در همان دوره مسئولان حکومت سعی می‌کردند تا به توجیه این خرج تراشی‌ها بپردازند. مثلاً عبدالرضا انصاری مسئول اجرایی برگزاری جشن‌ها در مصاحبه عنوان کرده بود که «ارتقای شأن ایران در سطح بین‌الملل، به خاطر برگزاری جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله!» بوده است. ادعایی که اولاً صحیح نبود (۵) و موجب ارتقای جایگاه ایران در سطح بین‌الملل نشد و ثانیاً به هیچ وجه توجیه‌کننده بی‌عدالتی، فساد اقتصادی و وجود فقر عمومی در کل کشور نبود.

گفتنی است امام خمینی (ره) در بهمن ۱۳۴۹. ش و در مقطعی که مقدمات برگزاری جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله درحال انجام بود، در یک سخنرانی در نجف اشرف با موضوع افشای جنایت‌های شاه، خطاب به مردم ایران فرمودند: «به حسب اعتراف بعضی از مطبوعات، در بعضی از دهات کودکان معصوم را از گرسنگی به چرا می‌برند، ولی دستگاه جبار صد‌ها میلیون تومان از سرمایه این مملکت را صرف جشن‌های ننگین می‌کند، جشن تولد این و آن، جشن بیست و پنجمین سال سلطنت، جشن تاج‌گذاری و از همه مصیبت‌ها بالاتر جشن منحوس ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی که خدا می‌داند چه مصیبت و سیه‌روزی برای مردم و چه وسیله اخاذی و غارتگری برای عمال استعمار به بار آورده است، بودجه هنگفت و سرسام‌آوری که در این امر مبتذل صرف می‌شود، اگر برای سیر کردن شکم‌های گرسنه و تأمین زندگی سیه‌روز‌ها خرج می‌شد تا اندازه‌ای از مصیبت‌های ما می‌کاست، اما استفاده‌جویی و خودکامگی نمی‌گذارد که این‌ها به فکر ملت باشند.

دنیا بداند که این جشن‌ها و عیاشی‌ها مربوط به ملت شریف و مسلمان ایران نیست و دایرکننده و شرکت‌کننده این جشن‌ها، خائن به اسلام و ملت ایران می‌باشند. من دست عموم ملت اسلام و آزادیخواهان جهان را در راه قطع ریشه استعمار و استعمارگران، استقلال ممالک اسلامی و گسستن زنجیره‌های اسارت می‌فشارم و از خداوند متعال دفع شر دستگاه‌های جبار و عمال کثیف استعمار را مسئلت نموده، قبولی اعمال و مناسک عموم را خواستار است.» (صحیفه امام، جلد ۲، ص ۳۲۵).

اما قابل توجه است که در یکی از اسناد لانه جاسوسی که با موضوع فساد اقتصادی و سیاسی در ایران و با عنوان مشکل و سد راه شرکت‌های امریکایی تنظیم شده است، مأمور تنظیم‌کننده گزارش ضمن اشاره به گستردگی فساد اقتصادی در میان مسئولان حکومت پهلوی و مسئله رشوه خواری، پارتی بازی، انجام کار‌های خلاف قانون و... آن‌ها به واکنش مردم ایران نسبت به مفاسد اقتصادی هم اشاره کرده است.

در این گزارش مبسوط مأمور سیاسی سفارت امریکا اظهار می‌دارد که این مفاسد از چشم مردم دور نمانده و باعث انزجار ایشان از حکومت و دربار شده است. سپس این مأمور با اشاره به جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله می‌نویسد: «در همین رابطه درگیری دیرین خانواده سلطنتی در تجارت و رنجش‌های خاطر اخیر در مورد افراطی‌گری‌های ناشی از جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی به بعضی از اعضای خانواده و دربار سلطنتی، این انزجار را به وجود آورده است. افراد امروز در مورد محدودیتی که پارتی بازی و اعمال نفوذ در مورد استفاده از منابع طبیعی و تشکیل سرمایه به وجود می‌آورد، نگران و ناراحت هستند. مثال بارز این مطلب، اعطای امتیاز انحصاری شکار میگو در خلیج‌فارس به ارتشبد ایادی توسط شخص شاه است.» (اسناد لانه جاسوسی، جلد ۲، ص ۴۳۲)

ادعا‌های حقوق بشری و نیز دیکتاتورمآبی پهلوی دوم

پهلوی دوم از ابتدای سال ۱۳۵۰. ش و در چندین سخنرانی، با افتخار از لوح کوروش و رعایت حقوق بشر از سوی خویش دم زده بود، اما به علت جو خفقان‌آور و خشونت وحشتناک ساواک علیه مبارزان، همین اظهارات وی موجب اعتراض بیشتر گروه‌های داخلی به حکومت، برای عدم رعایت حقوق سیاسی مردم و نبود آزادی‌های مدنی در کشور می‌شد. جالب است که در یکی از اسناد لانه جاسوسی، علاوه بر اشاره به رفتار‌های زورمدارانه حکومت در گرفتن پول از مردم برای تأمین هزینه‌های سرسام آور جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، به ایجاد فضای خفقان آور حکومت در کشور هم اشاره شده است.

در این سند که مأمور سفارت امریکا «راس.‌ای پیتزنیک» ملاقاتی با داریوش همایون- مدیرمسئول و سردبیر روزنامه آیندگان- در رستوران پوب تهران در تاریخ ۲۵ اوت ۱۹۷۱. م (برابر با ۳ شهریور ۱۳۵۰. ش) داشته است، به گزارش صحبت‌ها (اعترافات) و تحلیل‌های همایون درباره وضعیت کشور در زمان برگزاری جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله پرداخته است.

این مأمور سیاسی سفارت امریکا، ضمن اینکه در گزارش خود اظهار می‌دارد: روزنامه آیندگان مهم‌ترین روزنامه صبح فارسی زبان است، درباره نظرات داریوش همایون در مورد جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله می‌نویسد: «همایون در رابطه با جشن‌های اکتبر، خیلی کج خلق بود.

وی گفت: جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله باید به ملایمت برگزار شود و نه اینکه، چون حادثه‌ای غول‌آسا، حداقل ۳۰۰ میلیون دلار هزینه در برداشته باشد. او افزود: استانداران استان‌های مختلف می‌خواهند قلمروی آن‌ها از دیگران پیش باشد و به همین جهت از کسبه محلی به زور پول می‌گیرند.

وی گفت: یکی از دوستان تبریزی‌اش (در دفتر همایون) گفته که وضعیت آن شهر به حدی بد شده است که گروهی از ارمنی‌ها تبریز را به قصد روسیه ترک گفته‌اند، زیرا از تأمین پول‌هایی که استانداری مطالبه می‌کند، عاجزند! وی اظهار داشت ممکن است داستان کمی اغراق‌آمیز باشد، ولی احساس عمومی اکثر مردم این است که پول فراوانی به خاطر جشن‌ها در حال هدر رفتن است.

همایون گفت باید انصاف داد که مقداری از این ۳۰۰ میلیون دلار، در مسائلی، چون مدارس، جاده‌ها و تجهیزات مخابراتی و سایر امور عام‌المنفعه هزینه می‌شود، ولی بیشتر آن صرف جشن می‌گردد. همایون گفت: فرانسوی‌ها به خاطر ساختن چادر‌های جشن، پول کلانی به جیب زده‌اند. همایون در بحث مربوط به تروریزم گفت: هزاران نفر از مردم ناراضی، می‌توانند دست به خرابکاری علیه دولت بزنند. از او پرسیدم فکر می‌کند در طول جشن‌ها هم حادثه‌ای رخ دهد، وی انگشتان خود را روی هم گذاشت و شانه‌اش را بالا انداخت (منظور این است که نمی‌داند، ولی امیدوار است که چنین نشود) وی گفت: امنیت در حال حاضر بسیار شدید است و چنین خواهد ماند، هرکس الان دستگیر شود تا پایان جشن‌ها در بند خواهد بود. وی گفت: الان همه زندان‌ها پر هستند از مظنونین به مخالفت و ضدیت با دولت و اینکه معاون سردبیر کیهان و یکی از کارکنان کیهان در استان‌ها، به ترتیب یک ماه و دو ماه پیش دستگیر شده‌اند.» (اسناد لانه جاسوسی، جلد ۸، ص ۷۹۶ و ۷۹۷)

واقعیت این است که جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، نه عاملی برای تثبت پایه‌های قدرت حکومت پهلوی دوم که برعکس عاملی برای تزلزل بیشتر ارکان این رژیم شد، اما اینکه چرا دولت امریکا به گزارش مأموران خود درباره پیامد‌های برگزاری این جشن در داخل ایران بی‌توجه بوده است، سؤالی است که پاسخ آن را باید دولتمردان وقت ایالات متحده بدهند.

منبع: روزنامه جوان

برچسب ها: پژوهشگاه ، تاریخ
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
شهرام
۰۶:۴۱ ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
برخی از پژوهشگران تاریخ، جمله مشهور «ایران جزیره ثبات است» جیمی کارتر در سفر به ایران در دی ۱۳۵۶. ش را دلیل و نشانه‌ای بر ناآگاهی امریکایی‌ها از وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران عنوان می‌کنند.
ناشناس
۱۴:۲۰ ۲۰ خرداد ۱۴۰۲
ظهور خاندان دزد پهلوی،یک سوءتفاهم مضحک در تاریخ ایران و جهان بود.
مهدی
۱۵:۱۰ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
من کاری حیف میل ندارم ولی وقتی چند صد پادشاه و ملکه ورییس جمهور از یک مکان خاص و باستانی حضور داشته باشند و بعد از آن چقدر مردمان آن کشور ها دوست دارند به این مکان خاص بیایند این یعنی بوجود آوردن صنعت توریستی پدر آمد توریست بیشتر از در آمد نفت است اگر این مکان در دبی بود الان دیگه چاه های نفت را بسته بود فقط توریست
ناشناس
۱۰:۳۶ ۲۰ خرداد ۱۴۰۲
صنعت توریستی برای وقتی که زیر ساخت فراوان باشه در همه مناطق.
ناشناس
۱۴:۳۲ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
تا حالا چه کسی برآورد هزینه های سر سام آور جشن ها و عذاداریها رو که به عناوین مختلف هر ساله تکرار میشه محاسبه کرده
بهتره اول از خودتون شروع کنید ، خیال کردید حق ماموریت و غیره که جای گفتن نداره رو چه کسی و از جیب چه کسی هرساله جهت شرکت در مراسمات تقبل می‌کنه
یکطرفه به مسائل نگاه نکنید فقط باید ببینید بعد صحبت کنید
ناشناس
۱۰:۳۹ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
جشن پر شکوهی بوده و همه دنیا تاریخ مارو دیدند ، خدایی قضاوت کنیم ، الانم شازده هایی هستند که هر بار چند برابر کل پول اون جشن رو به یغما میبرند ، البته این شامل همه نمیشه دلسوزان و ولایتی ها هم کم نیستند ،
ناشناس
۱۳:۲۴ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
چه معنی داره برپاکردن جشن با شکوه اون هم در شرایطیکه اکثریت ملت ،فقیر و گرسنه وپابرهنه و به انواع بیماری های واگیر دار مبتلا باشن
بعد حتی میگن در اون جشن ، همه غذا و خورکی هایی که برای پذیرایی از مهمان ها تدارک دیده بو بودن ، همه شو در رستوران های پاریس سفارش داده بودن وپول اون همه وسایل پذیرایی هم به جییب هتلداران فرانسوی واریز شده بود یعنی حتی اون جشن در همین حد هم که نفعی حداقل برای هتلدار وکارگر ایرانی داشته باشه خیری نداشته
یا اصلا اون دولت مترقی که شاه میخواسته تاریخ و فرهنگ مملکت رو به نام خودش معرفی کنه این قدر عرضه نداشته که برای یه جشن ، غذا و وسایل پذیرایی در داخل تهیه کنه

حکومت پهلوی برای ملت ما کرب عظیمی بود که خداوند با لطف وعنایت خودش والبته به دست امام خمینی رحمت اله علیه اون بلای بزرگ رو از سر ملت برداشت
هرچند دنیای کفر جهانی با پادویی عده ای لامذهب های داخلی از همون ابتدا انواع واقسام اذیت و آزارها رو نسبت به ملت انجام داده اند ولی بازهم با مقاومت مردم و هدایت های امام خامنه ای عزیز، کشور راه پیشرفت خودش رو طی کرده و روز به روز بهتر خواهد شد ان شاءا...
ناشناس
۰۵:۱۰ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
انقلاب خیلی خوب بود ولی تف بر شرف کسانیکه اون را از مسیرش منحرف کردند
ناشناس
۱۳:۲۸ ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
پهلوی های بی تربیت خیلی ولخرج بودن اصلا مردم آسایش نداشتن هر روز دلار گرون میشد مرغ تو بازار نبود دزدی و اختلاس که دیگه سر به فلک کشیده بود اصلا ی دورانی بود وای وای وای
ناشناس
۰۷:۵۰ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
هرچی باشه مثل اون زمان ، حالا شپش روی بدنت رژه نمیره

بخاطر یک حصبه بچه تو از دست نمیدی

برو تموم ش کن
ناشناس
۱۰:۳۲ ۲۰ خرداد ۱۴۰۲
من منکر وضعیت بد اقتصادی الان نمیشم ولی کاملا از نظرت معلومه هیچ گونه سواد و علمی از اون دوران نداری که در طی یک سال ۵۰۰ درصد افزایش قیمت هم تجربه شد اون موقع با جمعیت ۳۰ میلیونی و روزانه فکر کنم دومیلیون بشکه نفت وضع اقتصادی حتی در روستا ها که خودشون تولید کننده مواد غذایی بودند وضع به مراتب خیلی بد بود لطفا بدون آگاهی نظر ندید.
یه بنا
۱۰:۳۳ ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
در زمان پهلوی خیلی خیلی دزدی و اختلاس داشتیم و ملت ما هیچ آسایش و ارامش نداشتند و الان به آرامش و رفاه رسید ه ایم...
ناشناس
۱۱:۵۷ ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
ما که بچه بودیم ولی از بزرگترا شنیدیم وضعیت خیلی بد بودالان در حد عالی نباشه خیلی خوبه رفاه آسابش عالی دزدی وجود نداره
ناشناس
۱۴:۴۷ ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
من زمان پهلوی رو در دهه ۵۰ ب به یاد دارم. اون زمان جمعیت ایران زیر حدود۳۰ میلیون بوده. دولت شاه بهترین رابطه را با آمریکا داشته . بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه وبزرگترین شرکت های نفتی جهان در ایران حضور داشته ان ۶ میلیون بشکه نفت تولید میشده ووووو با همه این فرصت ها وامتیازات بی نظیر در شهرستان ما حتی یک مورد خدمات دولتی وجود نداشت نه بهداشت نه اموزش وپرورش ( فقط مدارس با اتاق های چوبی و گلی در مقطع ابتدایی که کفشون هم خاک بود ودیواریشون سوراخ موش وسوسک ) . میگن پول ایران اون زمان خیلی ارزش داشته و همه چیز ارزون بوده . میخوام بپرسم اون پولا دست کی بود . اتفاقا هیچ پولی نداشتن .پول دست مردم نمی اومد . پول کجابود. . ما برای خرید مایحتاج اولیه خانوار از معدود دکان های روستا و یا از فروشندگان دوره گرد محلی محصول کشاورزی مثل گندم وجو میدادیم وعوضش اون کالای بی کیفیت رو می گرفتیم که تنوعی هم نداشتند بچه ها کفش های لاستیکی پاره رو میدادن مثلا آدامس می گرفتن مثل انسان های اولیه مبادله کالا به کالا بود
اجناس هم درحد خشکبار بود . سالی یه بار اون هم ایام عید میوه می رسید و توان خریدمردم در حد خریدن مقداری نقل وشیرینی بی کیفیت بیشتر نبود.
پولی دست مردم نمی اومد. حتی محصولات کشاورزی هم خریدار نداشت یعنی معامله گری نبود تا محصول رو بخره ودرعوض پول بیاد دست مردم . فقط درطول سال مثلا یه کشاورز ،طی یکی دو مرحله چند کیسه گندم رو به شهر می بردند اونجا دلال هایی بودن بعضا پول ناچیزی می دادن وبیشتر اون محصول رو به مغازه دارها می دادن و جنس هایی مثل قند وچای و بعضی وقت ها برنجی اگر بود ، به جاش می گرفتن . پس پولی دست مردم نمی اومد. تنوع جنس هم نبود. کشاورز به خاطر اینکه محصولش خریدار نداشت اضافه بر مصرف خودش رو انبار می کردن که بعدا به مرور به همون شکلی که در بالا گفته شد استفاده می کردن . بنا براین مردم واقعا بی پول بودن. دامدار ها هم همین وضعیت رو داشتن.
به جز یه بخشداری وپاسگاه ودرمانگاه هیچ دستگاه دولتی در منطقه حضور نداشت بخشداری هم که هیچ ارتباطی با مردم نداشت فقط اون درمانگاه بود برای شهرستانی با صدها روستا که هیچ وقت خلوت نمیشد
بزق نداشتیم یعنی تلویزیون ویخچال وپنکه هم نداشتیم. تابستونا برای خنک کردن اب ، مشک اب رو لابه لای برگ درخت قرار می دادن یعنی برگ درخت هر روز صبح از جنگل می آوردن ومشک اب به روشی که گفته شد، کمی خنک می کردن
تلفن نداشتیم . بجز یه خط تلفن که اونم فقط محصوص کارکنان بخشداری بود وربطی ب مردم نداشت
جاده نداشتیم .خاکی بود به فاصله حدود ۴۰ کیلومتر تا مرکز استان. وسیله نقلیه هم بیشتر یه نوع ماشین شبیه نیسان های امروزی بود به نام پیکاو ( پیکاپ) که مخصوص حمل بار ودام انسان بود
اهالی دهها روستا وسیله رفت وآمدشون به شهر ، یه کمپرسی بود که راننده ش دلال بود . کود حیوانی میخرید یا جابه جا می کرد .خودم بارها می دیدم که مردم اون مناطق روی کود ، بالای کمپرسی می نشستن و به مرکز بخش یا مرکز استان رفت و امد می کردن
از ۶ میلیون بشکه نفت در طول تمام سال فقط یکی دو تانکر اختصاص می دادن به چندین روستا . اون هم برای روشن کردن چراغ فانوس که عمده ترین وسیله روشنایی اکثریت خانواده ها بود .
وزمستونا ازبخاری چوبی ( هیزم مصرف می کردن) سالیانه دهها تن هیزم از جنگل تهیه می کردن وخسارت جبران ناپذیری به جنگل ها زده می شد ب طوری که الان اثر چندانی از ان همه درختان بلند و متراکم و چند صد ساله نیست
این هایی که نوشتم فقط قطره ای از دریای مشکلات مردم ما در ان دوران پلید وسیاه بود . با اون شرایط استثایی بی نظیر دردنیا که پهلوی داشت و همه جوره این توان رو داشت که خدمات رسانی کند.
اینجا جاش نیست کاش کسی بود که توان نوشتن داشت تا چیزهایی از دوران سیاه ستمشاهی بگیم که حیرت انگیز و عبرت آموز است
واقعا با این انقلاب ما از تاریکی در اومدیم حالا تاریکی رو هرجور که میخواید تفسیرکنید. هم ظاهری هم از نظر فکری منظورم هست.
و واقعا به جا و دقیق فرمودند امام خمینی که نور به قبرش بباره که فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود
این نور اول ملت رو از ظلمات در اورد وبعد به بسیاری از ملت های دیگر تابید وآثارش درحال ظهور است
البته منکر مشکلات ناگوار امروزی نیستیم و واقعیتی است که وجود دارد اما درد اینجاست که ب جای پیدا کردن راه حل مشکلات، عده ای اسکل و احمق سرگرم دروغ پردازی های عورت بندازان شده ان و دروغ های شاخداری که میخواهد چهره نحس وجهنمی خاندان پهلوی رو خوب جلوه دهد تا زندگی ننگین عورت بندازن و دستمزد مزدوری خفت بارشان تامین شود.
ابوحامد
۰۷:۵۴ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
در تایید مطالب فوق .آن زمان اکثر مردم تنگدست بودند.در تهران بودیم خانه مستأجری حیاط گرد ویک طبقه با پنج یا شش اتاق. ویک حوض در میان حیاط .در آنجا شش خانواده هر خانواده توی یک اتاق زندگی می کردند، یک طشت داشتیم وننه ها درکنار حوض رخت و لباس ها را می شستند. یک چراغ شیشه‌ای گرد سوز که شبا زیر روشنایی آن درس و مشق می نوشتیم و ننه با قرار دادن یک چهار پایه بلند روی آن غذا می پخت .هم از نورش استفاده می کردیم وهم اجاق بود .خدا بیامرزد بابام صبحای زود برای کارگری می رفت وشبا هم دیرقت می‌رسید .تصوراتم مثل یک عکس سفید وسیاه است .