سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

واقعا از ۱۰درصد مغزمان استفاده می‌کنیم؟

افسانه‌های بسیاری درباره مغز وجود دارد. بی‌شک یکی از رایج‌ترین آنها عقیده‌ای است که بیان می‌کند انسان فقط از درصد حداقلی از ظرفیت مغز استفاده می‌کند که برابر با ۱۰درصد آن است.

مغز انسان اندامی بسیار پیچیده و همچنان مرموز است و ازاین‌رو، هر روز پژوهش‌ها و مطالعات علمی از زوایای جدیدی در کشف ناشناخته‌های مغز گام برمی‌دارند و احتمالا دقیقا به دلیل همین پیچیدگی است که از دیرباز افسانه‌های مختلفی این اتاق کنترل بدن گفته می‌شود و باوجود شواهد متعددی که امروزه، در رد بسیاری از این افسانه‌ها ارائه می‌شود همچنان عموم مردم بر توصیف‌های غیرواقعی از مغز اصرار می‌کنند. میان تمام افسانه‌های موجود، بی‌شک یکی از رایج‌ترین آن‌ها عقیده‌ای است که بیان می‌کند انسان فقط از درصد حداقلی از ظرفیت مغز استفاده می‌کند که برابر با ۱۰درصد آن است.

این باور رایج اغلب برای حدس‌و‌گمان درباره توانایی‌هایی است که انسان‌ها درصورت دسترسی به تمام ظرفیت مغزشان ممکن است به‌دست آورند و به ابرانسان تبدیل شوند. عقیده‌ای که دستمایه بسیاری از فیلم‌های علمی‌تخیلی و ابرقهرمانی، چون «نامحدود» (محصول ۲۰۱۱) و «لوسی» (محصول ۲۰۱۴) است. اما این عقیده در همان بعد تخیل باقی می‌ماند، زیرا انسان به‌طور طبیعی از ۱۰۰درصد مغز خودش استفاده می‌کند و فقط زمانی ظرفیت‌های مغز به‌طور کامل مورد بهره برداری قرار نمی‌گیرد که نواحی مغز در اثر حادثه یا بیماری آسیب دیده باشند.

 باور استفاده از ۱۰درصد ظرفیت مغز در نظریه‌های مربوط به «ذخایر انرژی» ریشه دارد که دو روان‌شناس دانشگاه هاروارد به‌نام‌های ویلیام جیمز و بوریس سیدیس طی دهه ۱۸۹۰ تدوین کردند و بعد‌ها توماس لوول نویسنده آمریکایی این نظریه‌ها را تکرار کرد. به‌طوری‌که بعضی بررسی‌ها ادعا می‌کنند که این افسانه محبوب اوایل دهه ۱۹۰۰ شکل گرفته است. به احتمال بسیار زیاد درباره مطالعات عصب‌شناختی آن‌زمان، سوء‌تفاهم‌های واقعی و به‌عبارت دیگر اشتباه‌های آشکار در تفسیر ویژگی‌های مغز وجود داشته است. ویلیام جیمز در کتابی باعنوان «انرژی‌های انسان» که سال ۱۹۰۸ منتشر شد می‌نویسد: «.. ما فقط از بخش کوچکی از منابع ذهنی و فیزیکی خودمان استفاده می‌کنیم.»

همانند هر افسانه دیگری، این اسطوره هم طی زمان تا به امروز دوام یافته است و در چند اثر سینمایی هم شخصیت‌ها پس‌از «بازکردن قفل این ظرفیت‌ها» یا «غلبه‌بر این توانایی‌ها» به برتری‌های خیالی در استفاده چشمگیر از قدرت استدلال، حافظه و یادگیری دست یافته‌اند. حتی در زندگی روزمره در مدرسه، خانواده یا گروه‌های غیررسمی بسیاری از مردم به افسانه ۱۰درصد اشاره می‌کنند تا به مخاطبان انگیزه بدهند که بیشتر و بیشتر برای کسب حداکثری توانایی‌های مغزشان تلاش کنند.

شواهدی که این اسطوره را رد می‌کنند

 برخلاف باور رایج، مطالعات و پژوهش‌های عصب‌شناختی شواهد متعددی ارائه می‌دهند که به‌معنای واقعی کلمه این افسانه را نقض می‌کنند. برای‌مثال، روش‌های پیشرفته امروزی اسکن مغز به‌وضوح و بی‌هیچ تردیدی نشان می‌دهند که اکثر مناطق مغز هنگام انجام یک کار فعال هستند، حتی حین انجام کار‌های معمولی، چون صحبت‌کردن، راه‌رفتن، خوابیدن و گوش‌دادن به موسیقی.

همچنین اگر افسانه ۱۰درصد درست بود، افرادی که پس‌از تصادف یا تروما دچار آسیب مغزی می‌شوند، نباید هیچ تغییری را در فعالیت‌های مغز متوجه شوند. این‌درحالی است که کوچک‌ترین آسیب به هر ناحیه‌ای از مغز بر توانایی‌های فردی‌ای که آن ناحیه خاص مسئول هدایت آن است اثر می‌گذارد و حتی آسیب‌های جزئی می‌توانند عواقب بسیار جدی را سبب شوند. از سوی دیگر، از نقطه نظر تکاملی، هیچ توجیهی وجود ندارد که مغز‌های بزرگ به‌وجود بیایند و فقط بخش کوچکی از آن‌ها استفاده شود.

به‌طورکلی، مغز ۲۰درصد از کل انرژی مورد نیاز ما را مصرف می‌کند که اگر در نظر بگیریم که این عضو فقط ۲درصد از حجم کل بدن انسان را در اختیار کرد، مصرف این میزان انرژی درصد بسیار بالایی است. در اینجا هم از نظر تکاملی صرف این مقدار بالای انرژی برای مغزی که طبق این افسانه از حداقل ظرفیت‌هایش استفاده می‌کند منطقی نیست. درواقع، اگر این افسانه درست بود، انتخاب طبیعی می‌بایست بخش‌های بدون استفاده مغز را حذف می‌کرد و با گذشت زمان مغز انسان بسیار کوچک‌تر از ابعاد فعلی‌اش می‌شد.

علاوه‌براین، نقشه‌برداری‌هایی که تاکنون از مغز انجام شده است هنوز نتوانسته‌اند منطقه‌ای از مغز را کشف کنند که با عملکرد خاصی مرتبط نباشد و برعکس، مطالعات متعدد نشان می‌دهند که هیچ ناحیه‌ای از مغز وجود ندارد که کاملا ساکت باشد.

حافظه ما قوی‌تر از آنچه تصور می‌شود

بسیاری از طرفداران افسانه ۱۰درصد در پاسخ به شواهد گفته‌شده، این افسانه را به‌جای ظرفیت کل مغز به پتانسیل‌های قابل‌استفاده از حافظه نسبت می‌دهند و مدعی می‌شوند که ما فقط ۱۰درصد از قدرت حافظه‌مان را مصرف می‌کنیم. اما حتی این ادعا هم درست نیست. زیرا از یک‌سو، ما هر روزه، در معرض حجم بالایی از اطلاعات قرار داریم و بخش اعظم آن‌ها را در حافظه بلندمدت ذخیره می‌کنیم و ازسوی‌دیگر، نتایج مطالعات گوناگون خلاف این ادعا را اثبات می‌کنند. برای‌مثال، سال ۲۰۱۶ نتایج پژوهشی که در نشریه تخصصی ای‌لایف منتشر شد نشان داد که نه‌فقط ما از کل حافظه‌مان استفاده می‌کنیم که قدرت حافظه‌مان ۱۰برابر بیشتر از آن چیزی است که تصور می‌کنیم و البته از کل آن برای ذخیره طبقه‌بندی‌شده اطلاعات بهره می‌بریم. پژوهشگران موسسه مطالعات زیست‌شناختی سالک در کالیفرنیای آمریکا در این مطالعه نشان دادند که ذهن انسان قادر است یک‌میلیون گیگابایت (یک پتابایت) اطلاعات ذخیره کند.

این دانشمندان برای دستیابی به این نتایج، هیپوکامپ موش آزمایشگاهی را به‌صورت سه‌بعدی بازسازی کردند، هیپوکامپ ناحیه‌ای از مغز است که معمولا با حافظه بلندمدت مرتبط است. سپس این محققان بااستفاده از الگوریتم‌ها و شیوه‌های میکروسکوپی به بازسازی سیناپس‌ها در سطح نانومولکولی پرداختند و آن‌ها را با جزئیات مطالعه کردند. از این مشاهدات مشخص شد که سیناپس‌ها، حتی درعرض چنددقیقه، می‌توانند اندازه خودشان را تغییر دهند و برای ذخیره‌سازی اطلاعات گوناگون به ۲۶ مقوله مختلف دسته‌بندی شوند و به‌دلیل این پیچیدگی در ابعاد سیناپسی می‌توان حافظه را بسیار بزرگ‌تر از آنچه تاکنون براساس ابعاد هیپوکامپ درنظر گرفته می‌شد دانست.

منبع: آنا

برچسب ها: علم ، دانش ، مغز
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
مسترپلنوببین،گول نخور
۲۲:۳۷ ۲۳ دی ۱۴۰۲
من از ۱۱درصد مغزم استفاده میکنم،باقیشو گذاشتم واسه وراث
رضا
۲۱:۱۰ ۲۳ دی ۱۴۰۲
اینکه گفته مغز انسان یک پنا بایت ظرفیت ذخیره‌سازی دارد، به نظر می رسد که صحیح نباشد، هر مول از مولکول dna که حدود ششصد گرم است، دست کم به اندازه یک آووگادرو می‌تواند اطلاعات ذخیره کند، یعنی ۲۳^۱۰×۶.۰۲ بیت.