باشگاه خبرنگاران جوان- این پرونده پرماجرا و عجیب از آخرین روزهای سال ۹۴ با شکایت دختر جوانی به پلیس مبنی بر ناپدید شدن مادرش تشکیل شد. دختر جوان گفت: «برادرم میلاد یک شرکت خدماتی در خیابان انقلاب دارد و آن را با کمک مادرم اداره میکرد. چند ماه قبل برادرم از کشور خارج شد و به عراق رفت و مادرم تنها آنجا را اداره میکند، اما از دیروز ناپدید شده است.»
پس از این شکایت، وقتی مأموران پلیس به محل شرکت رفتند با جسد خونین زن ۵۰ ساله در یکی از اتاقهای آن روبهرو شدند. معاینات متخصصان پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که زن میانسال ابتدا خفه شده و سپس قاتل دو ضربه چاقو به او زده است.
با بررسی دوربینهای مداربسته شرکت، تصویر متهم به دست آمد و خانواده مقتول او را شناسایی کردند. دختر مقتول گفت: «این مرد همکار برادرم است.»
بدین ترتیب ردیابی برای دستگیری متهم آغاز شد و حدود ۳ ماه بعد پلیس وی را دستگیر کرد.
متهم با اعتراف به قتل زن میانسال گفت: «از وقتی میلاد به عراق رفت، چون به من اعتماد داشت مرا مسئول کارهای مالی شرکت کرد و گفت به مادرش در کارها کمک کنم. من مدتی قبل به مادر میلاد پیشنهاد ازدواج دادم، اما مخالفت کرد. شب حادثه وقتی با هم در شرکت تنها بودیم، دوباره درخواست ازدواج را مطرح کردم که عصبانی شد و شروع به سروصدا کرد، من هم از ترس او را خفه کردم و دو ضربه چاقو به او زدم و فرار کردم و به شهرستان محل زندگیام برگشتم.»
اعتراف به دومین قتل
در ادامه کارآگاهان پی بردند میلاد -پسر مقتول- قبل از سفر به عراق چند روزی میهمان خانه متهم در شهرستان بوده و بعد از آن متهم به خانواده وی گفته میلاد به کشور عراق سفر کرده است، اما از آنجا که در این چند ماه وی هیچ تماسی با خانوادهاش نداشته تیم جنایی به ناپدید شدن ناگهانی وی شک کردند و احتمال دادند شاید او نیز قربانی این مرد شده باشد، بنابراین تحقیقات ادامه یافت و در استعلام از پلیس شهرستان مورد نظر، مشخص شد مدتی بعد از ناپدید شدن میلاد، پلیس جسد مردی ناشناس را در بیابانهای اطراف شهرستان مورد نظر پیدا کرده که با بررسی هویت جسد مشخص شد متعلق به میلاد بوده است.
بدین ترتیب بار دیگر تحقیقات از متهم ادامه یافت و او اینبار مجبور به اعتراف شد و گفت: حدود ۸ سال قبل از طریق آگهی استخدام با میلاد آشنا شدم. چند سالی با هم کار کردیم تا اینکه با اعتیاد شدید میلاد به شیشه، مادرش او را در کمپ بستری کرد. وقتی بیرون آمد به من پیشنهاد داد از غرب کشور کالا بخرم و برای فروش به تهران بیاورم و سودش را هم تقسیم کنیم تا اینکه یکبار با کارگرهای شرکت درگیر شد و یکی از آنها را مجروح و بعد هم از ترس فرار کرد و به خانه من در شهرستان آمد. یک شب در حیاط خانهام در حال سیگار کشیدن بود و من هم در راهپله داخل ساختمان با تلفن صحبت میکردم که متوجه رفتار نامناسب او با دختر ۱۵ سالهام شدم. کینهاش را به دل گرفتم و روز بعد به بهانه شکار او را به اطراف شهر بردم و با شلیک گلوله کشتم و جسدش را همانجا رها کردم و به تهران آمدم و به خانوادهاش هم گفتم میلاد به عراق فرار کرده است.
بخشش
با اعتراف متهم به دومین جنایت، وی در دادگاه محاکمه و به ۲ بار قصاص محکوم شد. وی مدتی قبل پای چوبه دار رفت و در آخرین لحظات، خانواده مقتولان به او مهلت دادند.
چند روز قبل مهلت قاتل به پایان رسید و بار دیگر نام او در لیست محکومان به قصاص قرار گرفت. در حالی که قاتل یک قدم با چوبه دار فاصله داشت، اینبار اولیای دم با توجه به اینکه قاتل در زندان کارهای خداپسندانه انجام میداد و همچنین به حرمت میلاد حضرت زینب و به شرط پرداخت وجهالمصالحه، از قصاص او گذشت کردند.
با بخشش اولیای دم، متهم بهزودی در دادگاه کیفری حاضر خواهد شد تا از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
منبع: روزنامه ایران
کاش این قاتل حیوان صفت و نامرد را نمی بخشیدند مگر میشود قاتل دو نفر بخشید قانون باید او را اعدام کند قوانین ما مشکل دارن.
ستمکاری بود بر گوسفندان