باشگاه خبرنگاران جوان؛ رضوان پاک منش - هر تاری از گبه حدیثی از رنج و صبر زنانیست که دستانشان بوی آفتاب و ایل میدهد؛ زنانی که در چادرهای سیاه عشایر، با الهام از طبیعت پیرامون، نقشهایی میآفرینند که نه از طرحی از پیشساخته، بلکه از دل و خیال برمیخیزد.
گبه در لرستان بیش از یک زیرانداز است؛ دفتر خاطرات ایل است، نگارهی روزها و شبهایی که با کوچ، باران، کوه و دشت درآمیخته. رنگهای طبیعیِ حاصل از گیاهان کوهی نیل، روناس، اسپرک و پوست گردو در کنار پشم دستریس، به آن عمقی و گرمایی میبخشند که گذر زمان را تاب میآورد. هر گره، قصهایست از دختری در انتظار، مادری در دل سفر، یا رؤیای بهاری پس از زمستانی سرد بوده است.
طرحهای گبههای لرستان سادهاند، اما این سادگی پر از معناست: خطوطی مواج، چون کوه و رود، نگارههایی از بز کوهی، درخت زندگی، یا خانهی عشایری. در هر نگار، باورهای کهن و اسطورههای محلی زنده میشوند. بیهیچ قالب مشخصی، گبههای لرستان از روح آزاد بافندگانشان پیروی میکنند؛ درست مانند ایل، که هیچ مرزی او را در خود نمیگنجاند.
گبه لرستان در بازار هنرهای دستی ایران جایگاهی ویژه دارد، اما ارزش حقیقی آن در اصالت و صداقت بافنده است. در روزگاری که صنعت و ماشین جای دست و دل را گرفتهاند، گبه لرستان همچنان یادآور گرمای انسان است؛ گرمایی که از پشم دستریس و رنگ طبیعی به خانهها بازمیگردد.
گبه، زبان بیکلام زنان لر است. هر گبه، شعری بیواژه از دل طبیعت زاگرس است؛ گویی که کوهها و دشتها در قالب رنگ و نقش سخن گفتهاند.