باشگاه خبرنگاران جوان - تلویزیون، برخلاف تصوری که گاه در فضای مجازی دیده میشود، هنوز برای بسیاری از خانوادههای ایرانی جایگاه نخست روایتگری جمعی است. جایی که قصهها نه فقط دیده، بلکه «دور هم» تجربه میشوند. این روزها با آغاز دور تازهای از پخش و تولیدات، نشانههای روشنی دیده میشود که زمستان پیشرو برای آنتن سیما، زمستانی معمولی نیست؛ زمستانی گرمتر، پرتحرکتر و بهمراتب پرخبرتر.
از مدتی پیش که تیزر معرفی شش مجموعه تازه تلویزیون منتشر شد، بخش قابل توجهی از مخاطبان، منتقدان و حتی فعالان شبکههای اجتماعی، بار دیگر نگاه جدیتری سمت تلویزیون انداختند. دلیلش هم روشن است: بازگشت نامهایی که ساختار طنز و سریالسازی چند دهه اخیر ایران را شکل دادهاند، در کنار شکلگیری پروژههایی که میکوشند آنتن را از تکصدایی دور کنند و به سمت گسترهای متنوعتر هدایت سازند.
در صدر این موج، نام مهران مدیری با سریال «شیشماهه» قرار دارد؛ چهرهای که هر بازگشتش، حتی پیش از پخش، نوعی اتفاق رسانهای محسوب میشود. مدیری در تمام این سالها نشان داده که به زبان تصویر طنز، شکل منحصربهفردی از طعنهآمیزترین نگاهها به روابط روزمره ایرانی دارد؛ نگاهی که نه از جنس شلوغکاری فرم، بلکه مبتنیبر ریزبینی اجتماعی است. «شیشماهه» از همین حالا با واکنشهای اولیهاش در فضای مجازی، انتظارها را بالا برده و یک پرسش بنیادین را زنده کرده است: آیا این سریال میتواند روندی تازه از حضور مدیری در تلویزیون رقم بزند؟ پاسخ قطعی هنوز زود است، اما قطار گفتوگو را به حرکت انداخته؛ و این، نخستین پیروزی هر سریال پیش از پخش است.
در کنار مدیری، نام سعید آقاخانی با سریال «اسباب زحمت» بهچشم میخورد؛ کارگردانی که بخش مهمی از محبوبیت خود را مدیون شناخت دقیق از زیستبوم ایرانی است؛ از کوچه و بازار گرفته تا مناسبات خانوادگی و اقلیمی. آقاخانی در سالهای گذشته نشان داده که چگونه میتواند طنز را با گرمای انسانی ترکیب کند؛ طنزی که نه قصد تمسخر دارد و نه در دام لودگی میافتد، بلکه از دل روابط واقعی مردم برمیآید. «اسباب زحمت» با همان جنس آشنای صداقت و سادگی، اینبار میخواهد در کنار مجموعهای از آثار جدید، نقشه آنتن زمستانی را شکل دهد.
اما ماجرا فقط دو نام پرزرقوبرق نیست. چهار مجموعه جدید دیگر نیز که همزمان معرفی شدهاند، در شکلگیری ترکیب نهایی آنتن نقشی اساسی دارند. این سریالها نماینده بخشهایی از سلیقه و ذائقه مخاطباناند که سالهاست مطالبه تنوع میکنند. بخشی از آنها تمرکز بر روابط خانوادگی دارند و بخشی دیگر تلاش میکنند گونههای کمتر پرداختهشدهای مثل درام معمایی را دوباره به جریان اصلی بازگردانند. این تنوع، اگرچه بهظاهر یک تصمیم میانمدت در تقویم تولید است، اما در حقیقت نشانهای از روند بلندمدتی است که صداوسیما در سالهای اخیر برای احیای قدرت آنتن دنبال میکند. چیزی که در این میان بیش از همه جلب توجه میکند، «هویت تازه» برنامهریزی است؛ هویتی که قرار نیست صرفاً با نامهای بزرگ یا کمپینهای تبلیغاتی پررنگ زنده بماند، بلکه رویکردش بر پیوند میان «سلیقه مخاطب» و «اقتضائات رسانه ملی» است. تلویزیون، برخلاف پلتفرمهای شخصی، کارش خلق تجربه جمعی است؛ تجربهای که خانوادهها را، حتی برای ساعاتی کوتاه، پای یک ریتم مشترک از روایت مینشاند. این مزیت در هیچ مدیوم دیگری قابل تکرار نیست و دقیقاً به همین دلیل است که هر زمان آنتن بهدرستی برنامهریزی میشود، موج گفتوگو در جامعه بالا میگیرد.
اکنون که هوا رو به سردی میرود، گرمای تازهای در آنتن شکل گرفته است؛ گرمایی که نه رمزآلود است و نه اتفاقی. ترکیب چهرههای شناختهشده با پروژههای نو، توجه دوباره به سلیقه چندلایه مخاطب، و بازگشت جذاب کارگردانهایی که بخش مهمی از خاطرات تصویری ما را ساختهاند، همگی دلایلیاند برای اینکه زمستان امسال، زمستانی عادی برای تلویزیون نباشد.
شاید مهمترین پیام این فصل تولیدی این باشد:
تلویزیون هنوز زنده است، هنوز گوش شنوا دارد، و هنوز توان آن را دارد که در عصر تعدد مدیومها، نهتنها بماند، بلکه دوباره «روایت اول» بخش بزرگی از جامعه شود. این زمستان، زمستانی گرم میآید.