گپی خواندنی با "جمیل" سریال دیوار

مهدی سلطانی برای اولین بار در کاری به کارگردانی سیروس مقدم حضور یافته و نقش خلافکاری را ایفا می‌کند که برای انتقام از شوهر خواهرش از زندان بیرون می‌آید.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، «مهدی سلطانی» بازیگر نقش جمیل در سریال «دیوار» که از شبکه یک سیما پخش می‌شود،

این بازیگر برای اولین بار در کاری به کارگردانی سیروس مقدم حضور یافته و نقش خلافکاری را ایفا می‌کند که برای انتقام از شوهر خواهرش از زندان بیرون می‌آید. متن گفت‌وگوی فارس با این بازیگر را در ادامه می‌خوانید:

  * جمیل خلافکاری است که با تجربه است و شخصیت آن خیلی خوب از آب درآمده، جمیل با این فاکتورها توسط خودتان به این مرحله رسید یا از همان ابتدا به طور کامل تعریف شده بود؟

- پرورش یک نقش به سه عامل مهم بستگی دارد. نویسنده، بازیگر و کارگردان. نویسنده به صورت تئوری آن را طراحی می‌کند. بازیگر تئوری را به عمل تبدیل می‌کند، خلأهای آن را پر کرده و آن را رنگ‌آمیزی می‌کند. کارگردان آن چه این دو نفر انجام داده‌اند از فیلتر زیبایی‌شناسی خود عبور می‌دهد و رویش تاکید بیشتری می‌کند.

جمیل حداقل محصول این سه عامل است. عوامل دیگری هم دخیل بوده‌اند. نه شاید در شخصیت‌پردازی، در جذاب بودن بازی‌ها، گریم، تدوین و ...

  * شما در مجموعه در مسیر زاینده‌رود که شاید بیشتر چهره‌تان را به مردم نشان داد، در یک نقش مثبت ظاهر شدید و این بار در نقشی منفی، این انتخاب نقش‌های متضاد از طرف خود شما صورت گرفت یا اتفاقی بود؟

- من هردو را انسان واقعی می‌بینیم. هم حاج بهزاد مصیب و هم جمیل میان قافی را. به اعتقاد من نه حاج بهزاد نقش مثبت مثبت بود و به هر حال ویژگی‌های منفی در زندگی خود داشت، مثل طلاق گرفتن از همسرش و غافل بودن از برادرش؛ نه جمیل ذاتا انسان شروری است. جمیل انسان خوبی است که راهش را اشتباه انتخاب کرده است وگرنه فطرتا جنایتکار نیست. از آنجایی هم که شغل ما بازیگری است و بازیگری یعنی زندگی روح انسان‌های واقعی، نقش‌هایی را بازی می‌کنیم که با هم تفاوت دارند.

 * آشنایی شما با آقای مقدم چطور بود؟

- ایشان از کارگردان‌های خیلی خوب کشورمان است و ما از دو الی سه سال پیش با هم آشنا شدیم. در سریال «زیر هشت» که قسمت نشد با ایشان کار کنم. بعد هم قرار بود در «تا ثریا» و «چک برگشتی» باشم که نشد اما این فرصت در سریال «دیوار» پیش آمد و من از تجربیات ایشان استفاده کردم. وقتی با این گروه کار می‌کنی، اوقات خوبی را سپری می‌کنی. گروه سالم و آرامی که شاید ساعات کاری‌شان بیشتر باشد و استاندارد نباشد، اما بودن با این گروه خسته‌کننده نیست.

  * در این کار جاهایی هست که جمیل به واسطه اکشن بودن کار باید حرکات سختی را انجام دهد، در این صحنه‌ها از خودتان استفاده شده یا بدل؟

-دویدن‌ها کار خودم است ولی پرتاب شدن‌ها و از شیشه‌افتادن‌ها کار بدل‌کارهاست.

  * شخصیت جمیل علاقه زیادی به دخترش دارد، اما رابطه خاکستری با خواهر خود دارد و به خاطر او به بهبود رابطه با شوهر همسرش فکر نمی‌کند، چیزی که کینه او به یونس را بیشتر عمیق می‌کند، چرا از خواهر به عنوان ابزاری برای بهبود این رابطه استفاده نشد؟

- اگر بخواهیم از زاویه دید جمیل نگاه کنیم، حق را به جمیل می‌دهید. فکر کنید فردی 15 سال در زندان باشد، خواهرش 15 سال به ملاقات او نمی‌آید. او قطعا خواهرش را دیگر خواهر نمی‌داند. از زاویه دید جمیل بخواهیم به واقعیت‌های پیرامونش نگاه کنیم، می‌بینیم جمیل قربانی شرایط خانوادگی و اجتماعی است. او از خانواده و جامعه طرد شده و به محبت نیاز دارد ولی این محبت را از کسی دریافت نمی‌کند. به همین دلیل وقتی از زندان آزاد می‌شود، رویکرد خود را تغییر نمی‌دهد و همچنان با کینه همراه است. جمیل آدم است و در همین اجتماع زندگی می‌کند. ما می‌بینیم خواهر و برادرهایی که با هم قهر هستند و چنین روابطی با هم دارند.

  * جمیل انسان سرخورده‌ای است که پس از 15 سال از زندان بیرون می‌آید ولی او مجال این را به جامعه خود نمی‌دهد که او را بپذیرند و بلافاصله به خلاف روی می‌آورد و دزدی می‌کند.

- تجربه کرده است. او در دیالوگی با دخترش درباره تبسم نامی صحبت می‌کند که بزن بهادر بوده و 20 سال بعد آرام بیرون می‌آید و در حالی که توبه کرده و نمازخوان شده، به شهر خود برمی‌گردد اما به خاطر بی‌اعتمادی که نسبت به این افراد در جامعه وجود دارد و هیچ وقت هم تجدید نظر نمی‌کنند، از او استفاده نمی‌کنند و او در تنهایی و بی‌کسی و با سابقه بدش می‌افتد و می‌میرد. او با بیان این روایت آینده زندگی خود را برای دخترش می‌گوید. وقتی اعتماد و احترامی به یک فرد سابقه‌دار وجود ندارد، چه بسا زندان به جای تربیت افراد به محلی برای آموختن روش‌های دیگر خلاف می‌شود.

  * به نظر می‌رسد که علاقه جمیل به دخترش هم یک علاقه حقیقی نیست و این علاقه با مسائلی نظیر انتقام همراه شده و او از دخترش به عنوان ابزار استفاده می‌کند.

- جمیل با این تصمیم که بیاید از یونس انتقام بگیرد، با دلی پر از کینه از زندان آزاد می‌شود اما رفته رفته فقط برایش اعتماد و دوست داشتن دخترش باقی می‌ماند و حداقل از طرف او درک شود و دوستش داشته باشد.

این دختر ثمره عشق او به همسرش است که پس از 15 سال جدایی به او رسیده است. حتی همسرش هم او را رها کرده و رفته است. حالا دخترش شباهت‌هایی هم به همسرش دارد. عشق به دخترش هم عشق پدر و فرزندی است و هم عاشق و معشوقی. اگر از دست دخترش عصبانی می‌شود، نشانه کینه به دخترش نیست، بلکه او عکس‌العملی واقعی نشان می‌دهد که هر پدر دیگری در موقعیت جمیل انجام می‌داد. او می‌خواهد 15 سال فقدان خود را به عنوان پدر جبران کند اما راهی که انتخاب می‌کند، متاسفانه درست نیست.

 * سریال به سفارش نیروی انتظامی ساخته شده و قطعا در آثار این‌چنینی یک سری سفارشات هم در کار گنجانده می‌شود که معمولا مخاطب با این کارها ارتباط برقرار نمی‌کند، از این موضوع نگران نشدید که بیننده با «دیوار» ‌ارتباط برقرار نکند؟

- ابتدا این ترس را داشتم، اما با نوشته‌های نعمت‌الله و کارگردانی سیروس مقدم  آشنا بودم و وقتی فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم که هر چند این سریال سفارشی است اما به مضامین اخلاقی و واقعیت‌های اخلاقی می‌پردازد و بسیاری از تابوهایی که در آثار سفارشی وجود دارد، در این کار شکسته شد.

مردم با سفارشات و کارهای تحمیلی ارتباط برقرار نمی‌کنند و بیشتر آن را دفع می‌کنند. این دفع فقط به سریال مربوط نمی‌شود و گریبان‌گیر بازیگران و سازندگان آن هم می‌شود. مخاطبان فکر می‌کنند با یک تبلیغات اگزجره گریبان‌گیر هستند، اما وقتی اعتماد مردم جلب می‌شود، گرایش‌شان به برنامه‌های بی‌ارزش ماهواره‌ای کم می‌شود و به سمت سریال‌های خوب وطنی روی می‌آورند.

  * فکر می کنید سریال دیوار این موفقیت را به دست آورده است؟

- محبت و مهربانی که من از مردم می‌بینم احساس می‌کنم که توفیق خوبی به دست آورده است.

  * سبک دیالوگ‌نویسی سعید نعمت‌الله سنگین است و مخاطب باید حواسش به سریال باشد تا مطلب و نکته‌ای از دستش در نرود. فکر می‌کنید در این کار که ریتم تندی دارد و مخاطب را درگیر حوادث می‌کند، این دیالوگ‌ها به درستی استفاده شده‌اند؟

- اگر دیالوگ‌های خوب آقای نعمت‌الله به خوبی اجرا و به عینیت تبدیل شوند، جزو به یادماندنی‌ترین دیالوگ‌ها خواهند شد.

من بارها تکه کلام‌های جمیل را از مردم شنیده‌ام. کار نویسندگی فقط نگارش روزنامه‌ای نیست و ادبیاتی که به کار می‌برد، از ویژگی‌های یک نویسنده است که کیفیت کارش را متمایز می‌کند.

نعمت‌الله یک واقعیت اجتماعی را به شکلی ویژه می‌نویسد و وظیفه ما بازیگران است که در این راه تا جایی که کلیشه‌ای نشود برای بیننده اجرا کنیم. کار ما را سخت می‌کند ولی وقتی خوب از آب درآید، به شدت تاثیر‌گذار خواهد بود. اگر دیالوگ‌ها خوب اجرا نشود، تصنعی و غیرقابل باور خواهد بود.

  گفت‌وگو: مریم فیروزفر

برچسب ها: مهدی ، سلطانی ، جمیل ، سریال ، دیوار
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
-
آرش
۰۲:۲۵ ۲۱ مهر ۱۳۹۱
من آقای سلطانی سروستانی رو خیلی دوست دارم.
آخرین اخبار