شهرکرد /

آیین های زیبا و فراموش شده « شب چله »

« شب چله ( یلدا ) » كه فرا می رسید، فامیل دور هم جمع می شدند و صدای خوش « شاهنامه خوان » در اتاق های كاهگلی تیر چوبی، طنین انداز می شد.

اجاق كرسی، تازه گر گرفته بود و بوی تازه دم ذغال های بلوط، فضای اتاق را معطر می كرد و كاسه گندم برشته روی كرسی، دست به دست می گشت.

پدر بزرگ، ورق های شاهنامه را خط به خط چنان با آب و تاب می خواند، كه گویی خود در وسط میدان كارزار قرار داشت و بچه ها با هر واژه، حماسه به وجد می آمدند.

« شب چله » محفلی بود، برای حلقه ای رندانه و باب طنازی، كه خنده را چهره به چهره در بین كرسی نشینان توزیع می كرد.

صفت خنده رویی، در این جمع به همه نسبت داده می شد و صورت های سرخ سرمازده با نیم خنده های دندانه دار، بسان انارهای ترك خورده مجمر وسط كرسی بودند.

اما پای تلویزیون كه به وسط آمد، قصه ها و متل های مادر بزرگ و شاهنامه خوانی پدر بزرگ كنار كشیدند و صفحه های لامپی، هر كدام به وسع خودشان، جمع های كرسی نشینی را كاهش دادند.

بعد از تلویزیون ها، سرفه های گاه و بی گاه تلفن همراه هم در وسط حرف بزرگترها دور كرسی افتاد تا صدا به صدا نرسد و بچه ها، به جای شاهنامه، به مسیج بازی و فرستادن پیامك بسنده كردند.

حالا نیز برای برخی از جوان ها، تمام شادباش های « شب چله »، تنها به یك پیامك ختم شده است و این جمع بودن ها در چند كلمه احساسی پیامكی خلاصه می شود، تازه اگر زبان فارسی پاس داشته شده باشد و كلمات، نصف و نیمه به دست مخاطب نرسیده باشد.  

زمانی بود كه در استان چهارمحال و بختیاری، شب نخست زمستان با آیین های خاصی برگزار می شد و « شب چله » به رسم ادب و صله رحم، شب همنشینی و دور هم نشینی بود.  

در گذشته نه چندان دور، خانواده ها با جمع شدن به دور كرسی ها و دل سپردن و گوش فرادادن به شاهنامه خوانی و حافظ خوانی و سعدیه ریش سفیدان، این شب را سپری می كردند.

شاهنامه خوانان در این شب طولانی و با خواندن شاهنامه، گویی می خواستند به زندگی نیرو ببخشند.

بیان كردن متل ها و افسانه های قدیمی نیز در این شب، در گذشته رواج داشت و بزرگان فامیل، در این شب، برای فرزندان و نوادگان خود با بیان ناگفته های كشت و زراعت، حوادث تلخ و شیرین و تجربیات خود را به این نسل انتقال می دادند.

مردم استان چهارمحال و بختیاری در گذشته معتقد بودند كه در « شب چله » حداقل باید هفت نوع خوراكی مصرف كرد.

در این شب، سینی های مسی یا همان « مجمر » كه روی كرسی قرار داده می شد، از تنقلاتی مانند كشمش، گردو، بادام، سنجد، كشك، و گندم برشته، پر می شد.

خوردن آش كشك محلی نیز  از سنت های دیگر مردم این منطقه بود كه شاید در بین برخی از مردم هنوز هم مرسوم باشد.  

یكی از فعالان قدیمی رسانه می گوید: « شب چله » در نقاط مختلف استان چهارمحال و بختیاری در بین مردم طایفه ها، به صورت خاص برگزار می شد.

ثریا آزادی می افزاید: برخی از طایفه ها كه با مردم اصفهان در رفت و آمد بودند، رسم های شب چله آنان رنگ و بوی اصفهانی به خود گرفته بود و آنها كه كوچرو بودند و به شیراز و خوزستان سفر می كردند، در این شب، رسم هایشان جنوبی تر بود.

به گفته وی؛ در گذشته، بزرگتر های فامیل در « شب چله »، دور هم جمع می شدند و گل می گفتند و گل می شنیدند و سپس بزرگ فامیل، شاهنامه خوانی می كرد و در قوری آبی رنگ سفالی برای بچه ها فالی می زد.

وی می گوید: زنان بزرگ فامیل هم به رسم ادب و احترام در شب چله، برای عروس و داماد هدیه می بردند كه این رسم، هنوز در نقاط مختلف این استان، حالت سنتی خود را حفظ كرده است.

آزادی می گوید: غذای ویژه « شب چله » در شهركرد هم آش كشك بود با لبو و كدوی پخته شده، كه در برخی از خانواده ها قورمه سبزی « شب چله » معروف بوده و هنوز نیز این غذا، طعم بخش شبانه « چله »، به عنوان اولین شب زمستان و بلندترین شب سال است.

این فعال قدیمی و با سابقه رسانه ای ادامه می دهد: پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها، انار دانه شده را بین جوانان تقسیم می كردند و این شب نشینی تا پاسی از سحرگاه روز اول دی ماه به طول می كشید.

آزادی می افزاید: خوردن كدو تنبل نیز در این شب، جایگاه خاص خود را داشت و بیشتر كسانی كه در منزل و یا مزرعه خود به كشت محدود محصولات جالیزی می پردازند، یك یا چند كدو را برای « شب چله » نگه می داشتند و هنوز در برخی خانواده ها ،پخت كدوی « شب چله » مرسوم است.

هم اكنون « شب چله » در استان چهارمحال و بختیاری، بدون كرسی های چوبی قدیم برگزار می شود و بسیاری از این آیین ها، رو به فراموشی رفته است. /س

برچسب ها: شب ، چله ، یلدا ، چهارمحال
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.