آيين هاي بلندترين شب سال در خطه گنجينه فرهنگ ها

فردا شب يلدا، آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان و شبي است که در فرهنگ کهن ايراني ريشه دارد. ايرانيان هرکدام بسته به ظرفيت هاي فرهنگي و اجتماعي خود اين شب طولاني را پاس مي دارند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اگرچه امروزه يلدا و آيين هاي اين شب به ياد ماندني در گذر زمان دستخوش تغييراتي شده است، اما هم چنان در بسياري از مناطق مورد توجه خاصي است و هنوز هم در ايران و سرزمين هاي همجوار و هم فرهنگ از اين شب با گردهم آمدن و شب نشيني به طور ويژه استقبال مي کنند و براي حفظ و زنده نگه داشتن آيين هاي زيباي آن تلاش مي شود.

جشن شب يلدا از بزرگ ترين و مهم ترين جشن هاي ايرانيان به شمار مي رود که از 7 هزار سال پيش تاکنون با حفظ آيين ها و سنت ها برگزار مي شود. البته بهتر است که اين آيين زيبا و ساده را بدون تجمل گرايي و چشم و هم چشمي حفظ کنيم و به نسل جوان انتقال دهيم.

هم چنين از آن جايي که شب يلداي امسال فاصله اندکي با اربعين حسيني دارد، شايد پسنديده تر باشد که ضمن حفظ سنت حسنه صله رحم، تا حد مقدور از رسومي که بيشتر تداعي کننده حالت شادي است، خودداري کنيم.

محوريت پدربزرگ و مادربزرگ در آيين شب يلدا

يک بانوي 65 ساله بجنوردي، شب يلدا را جزو باارزش ترين شب هاي سال معرفي مي کند و مي گويد: آيين هاي شب يلدا از گذشته هاي دور در خانواده هاي ايراني با شور و شعف خاصي برگزار مي شد و آموزش، پند و اندرز، دورهم بودن و بهره مند شدن از محبت هاي بزرگترها مهم ترين هدف برگزاري اين جشن به شمار مي رفته است.

«سيده مليحه تجلي» به رسوم گذشته شب يلدا در منطقه اشاره مي کند و مي افزايد: در سال هاي قبل با پايان يافتن فصل پاييز، مادربزرگ و پدربزرگ ها با گذاشتن کرسي، محفل گرمي را براي دورهم جمع شدن اعضاي خانواده فراهم مي کردند و اعتقادشان اين بود که در اين شب خاص بايد چراغ ها تا صبح روشن بماند.

وي ادامه مي دهد: آن قدر شب هاي يلدا خاطره انگيز و به ياد ماندني بود که از ماه ها قبل انتظار اين شب را مي کشيديم. غل غل سماور زغالي، تخمه هاي تفت داده مادربزرگ، قصه هاي زيباي پدربزرگ، شاهنامه خواني و فال حافظ هيچ وقت از ذهن پاک نمي شود.

به گفته وي، در سال هاي گذشته، حين شب يلدا پدربزرگ و مادربزرگ در بالاترين قسمت اتاق و سپس فرزندان، عروس و دامادها و نوه ها از بزرگ به کوچک دور کرسي مي نشستند. وسط کرسي هم سيني مسي بزرگي مي گذاشتند که داخل آن آتشگير قرار داشت. بعد از پدربزرگ و مادربزرگ به ترتيب پسر يا داماد بزرگ خانواده قصه تعريف مي کردند و با عباراتي مثل «منزل به منزل، پي منازل، القصه، قصه قصه» آغازگر داستان هاي خودشان بودند و هر چند دقيقه براي رفع خواب آلودگي با آتشگير به وسط سيني مسي مي زدند و داستان هايي مثل شاه عباس يا حاتم طايي را تعريف مي کردند و خلاصه گل مي گفتند و گل مي شنيدند. البته هدف اصلي از اين کارها هم تعليم دادن به نحوه سنتي بود و مي خواستند پسرها را مرد بار بياورند و جوانان و کوچکترها را با تجربيات خود آشنا کنند.

وي که داشتن خصلت بردباري و گذشت را مرهون پند و اندرزهاي پدر و مادرش مي داند، خاطرنشان مي کند: شب هاي چله، دختران و عروسان خانواده در ديگ هاي بزرگ مسي روي اجاق هايي که با چيده شدن 2 رديف آجر ساخته مي شد، غذاهاي سنتي مثل آش قليه، قرمه و کمه جوش مي پختند. بسيار شاد بودند و صميميت و همدلي در بين آن ها موج مي زد.

مردم به حداقل ها قانع بودند

در گذشته که در آشپزخانه ها از يخچال و اجاق گاز و دستگاه هاي مدرن امروزي خبري نبود، همه سالم و شاد و بي غصه در کنار هم زندگي و به سبک هاي متفاوتي غذا تهيه مي کردند؛ به طور مثال، به دليل اين که يخچال نبود، گوشت گوسفند را به شکل قرمه مي پختند و داخل کيسه هاي مخصوص نخي آويزان مي کردند تا خراب نشود.

«مهين سيگاري» هم بانوي سرد و گرم چشيده اي است که درباره سنت هاي شب يلدا در دهه هاي قبل مي گويد: آن موقع چند ماه قبل از شب چله انگور را آونگ و از سقف انبار خانه آويزان مي کردند تا به عنوان ميوه در شب يلدا استفاده کنند. هم چنين زردک يا هويج امروزي را هميشه در باغچه زير خاک مي گذاشتند و شب چله خارج مي کردند. گندم، مغز هسته زردآلو، تخمه کدو، خربزه و هندوانه را هم به عنوان تنقلات يا آجيل شب يلدا تفت مي دادند و مصرف مي کردند.

وي مي افزايد: تلخان هم جزو تنقلات باارزش شب هاي يلدا بود که از مخلوط تخمه خربزه، هندوانه، گندم، کنجد و شيره انگور درست مي کردند که بسيار مقوي و خوشمزه و مغذي بود و حتي بچه ها به عنوان چاشت به مدرسه مي بردند اما متأسفانه در حال حاضر، چيپس و پفک و غذاهاي آماده جايگزين اين مواد مغذي و باارزش شده است.

وي ادامه مي دهد: در گذشته همه انتظار شب يلدا را مي کشيدند تا انگور آونگ شده يا ذرت بوداده و همين خوراکي هايي که اسم بردم، بخورند و با همان حداقل ها شاد بودند و به قول معروف، آن ها را به چشم مي کشيدند اما امروزه کودکان و نوجوانان و همه مردم غرق زرق و برق زندگي، تنوع ميوه ها و غذاهاي مختلف و رنگارنگ هستند اما خبري از شادي، مهر و وفا و صفا و صميميت نيست.

مراسم ساده و صميمي

يک بانوي بجنوردي ديگر که 85 سال دارد، پس از کشيدن «آه»، از سنت هاي گذشته ياد مي کند و مي گويد: زمستان ها از غذاهاي گرم که با آرد، شيره انگور و روغن هاي حيواني تهيه مي شد، مصرف مي کردند و شايد هر 10 يا 15 روز يا حتي بيشتر يک بار برنج مي پختند که در واقع جشن آن ها بود.

وي مي افزايد: براي اعتقادات گذشتگان بايد ارزش قائل شد زيرا هر کدام از سخنان آن ها حکم گنج دارد. وي هم چنين در مورد هدايايي که شب چله براي نوعروسان تدارک ديده مي شد، مي گويد: آن زمان ها خانواده داماد بسته به استطاعت مالي خود هدايايي را به شکل خوانچه هايي به منزل عروس مي بردند و شب را مهمان خانواده عروس بودند. وي اضافه مي کند: مراسم اين شب در عين سادگي درست مثل يک جشن عروسي شادي خاصي داشت و خانواده داماد با هندوانه فال مي گرفتند و با برش هاي هندوانه برآورده شدن حاجت را تخمين مي زدند يا فال حافظ مي گرفتند و عروس ها هم به يک دست لباس ساده و چادر قانع بودند.

جشن يلدا يعني زمستان رفتني است

يک پژوهشگر فرهنگ عامه در اين باره مي‌گويد: در ايران باستان، آيين شب يلدا از ديرباز مورد اقبال مردم بوده است و در دوره هاي بعدي که جامعه ايراني به سوي فرهنگي تر شدن گام برداشت، اين شب با نقل قصه و داستان هاي کهن از جانب پيران طايفه و اعضاي خانواده کم کم به يک فرهنگ تبديل شد.

دکتر «صفرزاده» مي افزايد: کودکان و نوجوانان ضمن افروختن آتش در آغاز شب يلدا، مقدمات شب نشيني هاي خود را براي 3 شب متوالي فراهم مي کردند و بعضي از مواد خوراکي زمستانه نظير تنقلات و ميوه هاي محلي را براي مهمان ها و اعضاي خانواده قرار مي دادند و به نقل داستان يا شاهنامه خواني و حافظ خواني گوش مي دادند.

وي تصريح مي کند: افروختن آتش در ميادين باز سنت معمول کوچکترها و پريدن از روي آن يک باور تاريخي در ايران کهن بوده است. در خراسان هم نقل داستان هاي پهلواني و پرده خواني از جمله نبرد رستم و سهراب يا رستم و اسفنديار در بين خانواده هاي اهل فرهنگ و پيشينه دار به طور معمول رايج بود و آن ها در برخي موارد با مراجعه به ديوان حافظ و تفأل و هم چنين قرائت قرآن، به معنويت طولاني ترين شب سال غنا مي بخشيدند.

رايزن سابق فرهنگي ايران در ازبکستان عنوان مي کند: يلدا به عنوان يک آيين سنتي ايرانيان باعث تحبيب قلوب و فراهم کردن زمينه صله رحم مي شود که خوشبختانه در قرون اخير با چيدن ميوه و تنقلات در مجلس بزرگان ايل و شنيدن موعظه ها و قصه هاي بزرگان اين سنت باارزش ادامه يافته است.

وي اظهار مي دارد: در شب يلدا با گذاشتن انواع خوراکي ها بر سر سفره در واقع به اعضاي خانواده اين نويد را مي دادند که زمين نازا نيست تا مردم از نوميدي فاصله بگيرند و بدانند که زمستان هم مانند فصول ديگر ماندني نيست.

يلدا فرصتي براي مهرافزايي

يک پژوهشگر ديگر فرهنگ عامه و اقوام استان نيز در اين باره مي گويد: يلدا شب فرصت‌هاست تا بيگانگي و فاصله ها را کنار بزنيم و فرصتي را براي شادي آفريني و در کنار هم بودن فراهم کنيم.«مهدي رستمي» مي‌افزايد: يلدا فرصتي براي حفظ مهر، دوستي، الفت و با خصايص يکديگر آشناشدن و تجديد نگاه به سنتي است که به تدريج دارد به نوعي اشرافيت تبديل مي شود. وي تصريح مي کند: آيين ها و سنت ها بايد همراه با مهرافزايي و الفت آفريني باشد، بنابراين بايد نگاه ها و توجه در اين مسير پررنگ تر شود.

وي با تأکيد بر ضرورت تکريم سنت ها عنوان مي کند: يلدا فرصتي براي داستان گويي، مثنوي و شاهنامه خواني است و پيام بازگشت به منابع فرهنگي غني گذشته را دارد و در واقع تلنگري است که پيشينيان ما با تعريف، احياکردن و ايجاد يک فرهنگ، فرصتي را براي بهره مند شدن از توصيه هاي حکيمانه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ ها فراهم آوردند.

وي اظهار مي دارد: گرما و صميميت دور يک منقل ساده مرکب از يک کيلو زغال زيرکرسي همراه با شاهنامه و مولودي خواني در گذشته به هيچ وجه با گرما و صميميت امروز در کنار شومينه هاي گازسوز و روي مبل قابل مقايسه نيست. وي ادامه مي دهد: بازگشتن از فضاي امروزي و از بخاري گازي به کرسي عاقلانه نيست و لازمه زندگي امروزي همين هاست اما بايد مهر و الفت را در همين فضا هم ايجاد کرد.

وي با بيان اين که بايد از فرصت ها استفاده کرد و تهديدها را از بين برد، تأکيد مي کند: نبايد از موازين انساني خود فاصله بگيريم بلکه مي توان با داستان هاي متعلق به فرهنگ اين جامعه آشنا شد و فرزندان خود را هم با آن آشنا و سنت هاي خود را حفظ کنيم.

نمادگرايي ميوه هاي سرخ در شب يلدا

کارشناس و پژوهشگري ديگر نيز صله رحم را مهم ترين دستاورد شب يلدا مي داند و مي‌گويد: در گذشته براي جمع شدن در خانه پدربزرگ و مادربزرگ احترام خاصي قائل بودند و در شب يلدا پس از گردهم آمدن اعضاي خانواده، پدربزرگ و مادربزرگ ها با شاهنامه خواني، تفأل زدن به ديوان حافظ و تعريف کردن قصه‌هاي طولاني از اسطوره هاي باستان کودکان و نوجوانان را سرگرم مي کردند.

«حسين پور» مي افزايد: در گذشته در شب يلدا از ميوه هاي سرخ نظير هندوانه و انار به دليل دانه هاي فراوان که نمادي از فراواني و زايش است، استفاده مي کردند. وي عنوان مي کند: اين ميوه ها نشانگر نوعي پايان ناپذيري است و خوردن ميوه هايي نظير هندوانه را به عنوان واکسني در پيشگيري از بيماري ها به ويژه سرماخوردگي مؤثر مي دانستند. وي اضافه مي کند: در اين شب به دليل کاشت چغندر و کدو در استان، خوردن اين محصولات پرخاصيت هم مرسوم بود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار