مهراب قاسمخانی از بازی خانم ها در آثار کمدی می گوید

مهراب قاسم‌خانی، نویسنده نام‌ آشنایی است که در زمینه طنز به یکی از قطب‌های فیلمنامه‌‌نویسی تبدیل شده است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،  او گاهی با همراهی گروه نویسندگان و گاهی به صورت انفرادی، نویسندگی سریال‌های محبوبی ازجمله «پاورچین»، «نقطه‌چین»، «شب‌های برره»، «باغ مظفر»، «مرد هزار چهره»، «ساختمان پزشکان»، «دزد و پلیس» و «پژمان» را به عهده داشته است. قاسم‌خانی تجربه همکاری با کارگردان‌ها و بازیگران برجسته عرصه کمدی را در پیشینه خود دارد. او تحلیل مبسوطی از وضع کلی بازیگری و همین‌طور به صورت جداگانه، گره‌هایی که در کار خانم‌های بازیگر کمدی وجود دارد، ارائه می‌دهد که در ادامه می‌خوانیم.

شما یکی از پرکارترین فیلمنامه‌نویسان آثار کمدی هستید. هنگام نوشتن فیلمنامه چقدر برای خانم‌ها موقعیت کمدی ایجاد می‌کنید؟

سعی می‌کنم به هر شخصیتی آنقدر که مقدور است یا داستان احتیاج دارد، بپردازم. خود به خود به خاطر خط قرمزها درباره خانم‌ها دستمان کمی بسته است. مثلا نمی‌توان سمت یک‌جور عبارت یا نحوه بیان یا اخلاق و رفتار خاص رفت، اما گذشته از اینها فکر می‌کنم شاید سعی خودمان هم کافی نیست. چون فضای نویسندگی کمدی ما فضای مردانه‌ای است، نویسندگان موفق سینما و تلویزیون اکثرا آقایان هستند، با فضای زنانه کمتر آشنایی دارند. دغدغه‌ها را نمی‌شناسند و خیلی در جزئیات تبحر ندارند. در نتیجه خودشان می‌ترسند به چیزی که نمی‌شناسند، نزدیک شوند. مثل این که اگر قرار باشد کاری تخصصی درباره پزشکی نوشته شود، احتیاج به تحقیق و مطالعه و وقت گذاشتن زیاد دارد. بنابراین ترجیح می‌دهیم از ایجاد موقعیت‌های کمدی زنانه فرار کنیم.

با این حساب، خلاقیت بازیگر خانم می‌تواند به کار کمک کند؟

نوشتن فیلمنامه انفرادی است یا با گروه نویسندگان انجام می‌شود و بازیگران بعد از این که شخصیت‌ها شکل می‌گیرند یا فیلمنامه به طور کامل نوشته می‌شود، به کار اضافه می‌شوند. بنابراین سخت است با بازیگر خانم در ارتباط تنگاتنگ باشیم و آن بازیگر بتواند کمکی به فیلمنامه بکند، اما اتفاق دیگری هم که در بین بازیگران خانم و آقا می‌افتد و اتفاق خوبی نیست، این است که بازیگر سعی می‌کند خودش نقش را نجات دهد یعنی به نظرش شخصیت خوب نیست یا کافی نیست یا اگر کافی است، با سلیقه او جور نیست و تلاش می‌کند با بداهه‌پردازی خودش نقش را نجات دهد که این وحشتناک است چون هم در میان بازیگران خانم و هم آقا کمتر بازیگری وجود دارد که در زمینه فیلمنامه‌نویسی و شخصیت‌پردازی آنقدر اشراف داشته باشد که با بداهه‌پردازی نقشی را که درنیامده، نجات دهد. عملا از این شیوه که بازیگر بخواهد خودش نقشی را نجات دهد، استقبال نمی‌کنم. از آنجا که فیلمنامه‌نویس وقت بیشتری گذاشته و جمیع اتفاقاتی را که قرار است بیفتد، می‌شناسد و شخصیت را در تعریف کل قصه و در کنار شخصیت‌های دیگر سنجیده، بهتر است بازیگر آن‌ چیزی را که در چارچوب توافق با نویسنده است اجرا کند، اما بعضی بازیگرها به این چیزها نگاه نمی‌کنند. صرفا به خودشان توجه و سعی می‌کنند خودشان را برجسته کنند. دیده شدن بازیگران دیگر را دوست ندارند یا آنها را مانع دیده شدن خودشان می‌دانند. اسم دیگری نمی‌توانم روی این کار بگذارم؛ انگار نوعی ژانگولربازی و حتی تکیه‌کلام و نوع بازی را در نظر می‌گیرند که به هر قیمتی می‌خواهند از آنها استفاده کنند. یعنی فرقی ندارد نقش دکتر به آنها سپرده ‌شود یا آدم بدجنس یا خلافکار؛ آنها چیزهایی را که می‌خواهند، اجرا می‌کنند. یکدفعه می‌بینید سکانسی که برای 20 دقیقه نوشته شده بود، با دست و پا زدن بازیگر برای دیده شدن خودش و بداهه‌پردازی، 40 دقیقه طول می‌کشد. این باعث می‌شود هم خودشان به بازیگر تاریخ مصرف‌دار تبدیل شوند و هم به نقش آسیب برسانند.

پس بهتر است بازیگر در نقشی که به او سپرده می‌شود، دخالتی نداشته باشد؟

اگر در هماهنگی با نویسنده اتفاق بیفتد، یعنی بازیگر نظرش را مطرح کند و با هم به توافق برسند، اتفاق خوبی است. برای نمونه این اواخر که با بهنام تشکر و هومن برق‌نورد کار می‌کردم، با هم درباره نقش‌ها صحبت می‌کردیم، اگر ایده‌ای برای تغییر داشتند، مطرح می‌کردند. اگر احساس می‌کردیم این ایده‌ها از فضای شخصیت دور است، آنها را کنار می‌گذاشتیم، اما بعضی وقت‌ها ایده‌ها نتیجه فکر و تحلیل درست بود و در مسیر شخصیت‌ها تغییر ایجاد می‌کرد.

بازیگران خانم معتقدند که دستشان در اجرا بسته است. این به ممیزی‌ها برمی‌گردد یا به نحوه تعریف نقششان در فیلمنامه؟

به خیلی چیزها مربوط است. یک بخش ممیزی‌ها هستند، بخشی ضعف فیلمنامه است، بخش دیگر ضعف خود بازیگر است که شناخت و برداشت صحیحی از کمدی ندارد، بخش دیگر به چارچوب‌هایی برمی‌گردد که در خودمان وجود دارد. مثلا بازیگر خانم، دوست دارد متین و دوست‌داشتنی و خوشگل باشد. اگر او را هیولا هم بنویسیم، دوست دارد زیبا و تاثیرگذار باشد. سخت است بازیگر خانم را قانع کنیم که شخصیت او در یک فیلم کمدی است، احتیاج به گریم دارد و لازم است زشت باشد. از طرف دیگر این خاصیت فرهنگ ماست که بازیگر مرد هر کار بدی کند، موجب خنده بیننده است، اما بازیگر زن اگر همان کارها را انجام دهد، تبدیل به آدم جلف می‌شود. بازیگر زن می‌ترسد که برخلاف شخصیت خودش، نقشی داشته باشد که به نظر مردم جلف و زننده باشد و او را پس بزنند. خانم باید خانم باشد و اگر هم بخواهد بخنداند، باید با خانمی این کار را انجام دهد؛ این در فرهنگ ماست، اما در همه‌ چیز ما نمونه کوچک اتفاقاتی هستیم که در دنیا می‌افتد. مثلا در سریال‌های کمدی موفق خارجی هم بیشتر فضای مردانه می‌بینیم که شخصیت‌های اصلی مرد هستند یا تمرکز بیشتر بر مردهاست، با این که به شخصیت خانم‌ها خیلی خوب پرداخته می‌شود، چون هم محدودیت‌های شرعی و اجتماعی کمتری دارند، هم بازیگران و نویسندگان تربیت‌‌شده‌تر هستند؛ اما اگر بخواهید یک فهرست از ده کمدین برتر دنیا بنویسید، بیش از نه نفر آنها مرد هستند.

خانم‌ها چقدر به آنچه در فیلمنامه می‌نویسید، پایبند هستند و سعی می‌کنند آن را اجرا کنند؟

این بستگی به بازیگر دارد. ما با جزئیات از شرح صحنه تا ریز دیالوگ‌ها تا این‌که با چه حسی باید آن را ادا کند، می‌نویسیم. بازیگران متفاوت هستند. بعضی‌ها توانایی ندارند به شخصیت شیرینی بدهند، بعضی‌ها احساس می‌کنند سواد عمومی‌اش را ندارند، بعضی‌ها هم بیشتر به فیلمنامه پایبند هستند که من در سال‌های اخیر سعی کرده‌ام با این‌جور بازیگرها کار کنم که احترام نویسنده را نگه دارند تا من هم بتوانم احترام آنها را نگه دارم، اما سال‌های قبل با خانم‌ها و آقایان بازیگری کار کرده‌ام که دوست ندارم آن تجربه‌ها دوباره تکرار شود چون اگر کار از دست نویسنده خارج شود، بدترین اتفاقی است که می‌تواند برای کار بیفتد. برخلاف گذشته، الان دیگر برای فیلمی که در گروهش بازیگری باشد که به نویسنده و کارگردان اعتماد نکند و فقط به خودش بپردازد، فیلمنامه نمی‌نویسم.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار