قوانین آمریکا ؛ بخش اصلی مشکل "خشونت های پلیسی"
نگاهی به تاریخچه اقدامات پلیسی در آمریکا نشان می دهد که بازداشت ، حبس و شکنجه های غیرقانونی سیاه پوستان در زندان های این کشور از دیرباز مرسوم بوده است .
به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران ؛ پایگاه خبری ورج در مقاله ای بااشاره به اعتراضات دو هفته ای در شهرهای آمریکا نوشت : تظاهرات ها برای ایجاد اصلاحات کلی و اساسی در سیستم پلیسی آمریکا بدنبال قتل اریک گارنر ، مایکل براون ، تامیر رایس و دهها شهروند بی گناه و غیرمسلح سیاه پوست بدست نیروهای سفیدپوست پلیس بدون هیچ جرم و جنایت یا برگزاری دادگاه محاکمه آغاز شد ه است . در میان این حجم خشم و عصبانیت مردم یک مسئله کاملا روشن است : سیستم پلیسی در آمریکا یک مشکل تاریخی ، بزرگ و پیچیده است .
نگاهی به تاریخچه اقدامات پلیسی در آمریکا نشان می دهد که بازداشت ، حبس و شکنجه های غیرقانونی سیاه پوستان در زندان های این کشور از دیرباز مرسوم بوده و مسئله تازه ای نیست . تاریخ کلی آمریکا مملو از موارد تحمیل خشونت و نقض آزادی های عمومی و اجتماعی جمعیت زیادی از شهروندان آمریکایی _ افریقایی می باشد .
واقعیت این است که این رفتار نژادپرستانه آنچنان در تاریخ ایالات متحده نهفته شده که بعنوان بخشی از قانون اساسی کشور نهادیه و تعیین شده است و حتی بسیاری از مردم نیز آن را بعنوان سندی تاریخی می پذیرند که رنگین پوستان دارای ارزش و اولویت کمتری در برابر سفیدپوستان هستند و باید در مقام شهروند درجه دوم قرار بگیرند .
نویسنده آمریکایی این مقاله تصریح کرد : ما در کشوری زندگی می کنیم که مقامات آن مدعی برابری و حقوق یکسان برای تمامی شهروندان از اقلیت های دینی و نژادی مختلف هستند . مقامات کشور از دیرباز این گونه سخن می گویند که همه انسان ها بطور یکسان خلق شده بنابراین یکسان و برابر هستند اما طی سالهای طولانی رفتار و عملکرد دیگری از دولتمردان و مدعیان عدالت اجتماعی مشاهده شده است .
مردم در آمریکا بر حسب رنگ پوست طبقه بندی و اولویت دار می شوند نه بر حسب دانش ، دارایی و یا موقعیت اجتماعی . باید به سخنان رند پال ، سناتور سفیدپوست که درباره قتل اریک گارنر در یک گفتگوی مطبوعاتی عنوان کرده ، اشاره نمود که می گوید : همانگونه که فشار بر دادوستد جنسی خاص موجب بروز تورم و افزایش قیمت آن در بازار می شود ، اگر به اقشاری از مردم نیز فشارهای اجتماعی و دولتی به اندازه ای غیرمعمول وارد شود باید منتظر تبعات سنگین آن نیز بود .
برای بیش از یک دهه ایالات متحده دارای بیشترین نرخ حبس و زندانی کردن افراد را در سطح دنیا به خود اختصاص داده است . کشورهای قابل مقایسه با آمریکا به ازای هر 100 هزار شهروند 100 زندانی را دارند . در ایالات متحده این میزان حدود 5 برابر است . اگر نگاهی به سایر کشورهایی بیاندازیم که به ادعای مقامات واشنگتن یا عقب مانده بوده و یا دشمن آمریکا هستند خواهیم دید که هیچکدام از آنها به اندازه آمریکا شهروندان خود را بازداشت و زندانی نکرده و در زندان ها به مدت طولانی حبس نمی کننند .
در انتهای مقاله آمده است : برای توجیه این مساله دو نکته وجود دارد : یا اینکه بسیاری از مردم آمریکا در مقایسه با سایر ملت ها به شکل ذاتی جنایت کار ، دزد و قاتل متولد می شوند و یا اینکه سیستم دولتی و قضایی کشور خود تمایل دارد که از شهروندان عادی جنایتکار و قاتل بسازد . قوانین بی شماری هم در دولت و هم در فدرال وجود دارد که حاکی ازاین مساله است که مردم عادی حتی با کوچکترین تخلفات نیز باید مجازات حبس داشته باشند .
تبعات فاجعه آمیز چنین سیاستی غیرقابل جبران است .افراد هنگامی که برای مدتها پشت میله های بلند زندان ها محبوس می مانند دیگر با همان رفتار و روحیه سابق به جامعه باز نمی گردند . فردی که به دلیل تعویق تسویه مالی بدهی خود به بانکی خاص در کنار فرد شرور و قاتلی قرار می گیرد که به دلیل جنایات بزرگی مانند قتل به زندان افتاده اند.
انتهای پیام /
