داستان ازدواج امام حسن عسکری(ع) با شاهزاده روم

«ملیکا» مادر امام زمان(ع) از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود.

به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مادر امام زمان(ع) نامش «ملیكه» (ملیكا) بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی(ع) و وصی او بود.

ملیكه با اینكه در كاخ می‌زیست و با خاندان امپراطوری زندگی می‌كرد، اما آن چنان پاك و باعفّت بود كه گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلكه به مادر و خانوادة‌ مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویت و پاكی خاصّی برخوردار بود. از این رو نمی‌خواست، با خاندان امپراطوری دنیا پرست، بیامیزد بلكه دوست داشت و هدفش این بود كه در یك خانواه پاك خداپرست، زندگی كند، خداوند او را در این هدف كمك كرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رساند.

خواستگاری و مجلس عقد حضرت نرجس «علیها السلام»

ملیكه وقتی كه به سنّ ازدواج رسید، جدّش امپراطور روم، خواست او را به همسری برادرزاده‌اش درآورد. با توجه ‌به اینكه كسی نمی‌توانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید، امپراطوری از طرف برادرزاده‌اش، از ملیكه خواستگاری كرد و سپس مجلس عقد بسیار باشكوهی ترتیب داد كه در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و كشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شركت داشتند.

مجلس در كاخ با شكوه امپراطور برگزار شد، تخت بزرگی را كه با انواع جواهرات و طلا و نقره و یاقوت و عقیق، آراسته شده بود، در جای مخصوص كاخ گذاشتند، برادرزاده امپراطور روی آن تخت نشست، تشریفات مراسم عقد فراهم شد، دربانان و خدمتگزاران با لباسهای مخصوص خدمت هر یك در جایگاه خود ایستادند، در اطراف كاخ قندیلها و چهل چراغها، مجلس را جلوه خاصّی داده بود، ناقوس نواخته شد، روحانیون برجستة مسیحی كنار تخت با عبا و كلاه و لباس مخصوص، شمعدان به دست در دو طرف به صف ایستادند و كتاب مقدّس انجیل در دست داشتند، همین كه انجیل را گشودند كه آیات آن را تلاوت كنند، ناگهان زلزله آمد، كاخ لرزید، و هر كسی كه روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزاده‌اش نیز از تخت بر زمین افتادند، ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یكی از كشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض كرد: «این حادثه عجیب، نشانه ‌بلا و خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم» . امپراطور اعلام ختم مجلس كرد، و همه رفتند، سپس دستور داد آنچه كه از تخت و قندیل و چراغ و چیزهای دیگر كه درهم ریخته و افتاده بود همه را به جای خود گذاشتند.

این بار امپراطور تصمیم گرفت كه «ملیكه» را به همسری برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این حادثه زلزله، برای آن بود كه «ملیكه همسر برادرزاده اوّلی نگردد بلكه همسر برادرزاده دوّمی شود. دستور داد مجلس را در كاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتكاران در جایگاهی مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند روحانیون برجسته مسیحی را بادست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در كنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمی بر تخت مخصوص نشست، همین كه مراسم عقد شروع شد، و كشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثه زلزله رخ داد و همة‌ حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از كاخ بیرون آمدند و به خانه‌های خود رفتند.

امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فكر فرو رفت و لحظه‌ای این دو حادثه عجیب را فراموش نمی‌كرد.

خواب عجیب نرجس«علیها السلام»

آن شب ملیکه در عالم خواب دید، جدّش شمعون همراه حضرت مسیح «علیه‌السلام» و عدّه‌ای از یاران مخصوص حضرت مسیح(ع) وارد كاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شكوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر كه مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد كاخ شدند، در عالم خواب به ملیكه گفته شد، اینها كه وارد شدند، پیامبر اسلام(ص) و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسكری(ع) هستند.

ناگهان مشاهده كرد كه پیامبر اسلام(ص) به حضرت مسیح(ع) رو كرد و گفت: ما به اینجا آمده‌ایم تا «ملیكه» را از شمعون برای فرزندم «حسن عسكری» خواستگاری كنیم.

حضرت مسیح(ع) به شمعون گفت: به به، سعادت به تو رو كرده، خود را با دودمان محمد«صلی الله علیه و آله» پیوند بده، شمعون از این پیشنهاد بسیار خوشحال شد. آنگاه حضرت محمد(ص) به منبر رفت و خطبة عقد را خواند و «ملیكه» را به عقد امام حسن عسكری «علیه‌السلام» در آورد، و سپس حضرت مسیح و شمعون و یاران مسیح(ع) به این عقد گواهی دادند.

پذیرفتن اسلام در عالم خواب

«ملیكه» می‌گوید‌: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ كس و حتّی جدم امپراطور روم، نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فكر این خواب عجیب بودم، و با خود می‌گفتم من در اینجا، و امام حسن عسكری(ع) در شهری بسیار دور از اینجا، چگونه به خانة ‌او راه می‌یابم، محبّت امام حسن عسكری(ع) سراسر دلم را گرفته بود تنها به او می‌اندیشیدم تا اینكه بیمار و رنجور شدم، تمام پزشكان روم را به بالین من آوردند، ولی معالجه آنها بی‌نتیجه ماند، چرا كه بیماری من، بیماری جسمی نبود! تا با معالجة آنها خوب شوم.

روزی پدرم كه از من ناامید شده بود، به من گفت: آیا هیچ آروزیی داری تا آن را برآورم،‌ گفتم‌: آرزویم این است كه به زندانیان مسلمان كه در جنگ اسیر و دستگیر شده‌اند، سخت نگیرید،  و آنها را از شكنجه معاف دارید تا شاید به خاطر این كار خوب، خداوند حال مرا نیك كند و سلامتی مرا به من بازگرداند، و حضرت مسیح(ع) و مادرش مریم(ع) بر این كار نیك به من لطف و مرحمت كنند.

پدرم خواستة مرا برآورد، عدّه‌ای از زندانیان مسلمان را آزاد كرد، و مجازات و شكنجة بعضی را بخشید، بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر می‌شد، همین موضوع باعث شد كه پدرم دستور داد تا بیشتر از زندانیان مسلمان، دلجویی كنند و آنها را ببخشند و خوشنودی آنها را به دست آورند.

چهارده شب از این جریان گذشت، شبی خوابیده بودم،‌ در خواب دیدم فاطمه زهرا(س) بانوی بزرگ دنیا و آخرت، همراه مریم(علیها السلام) و بانوان دیگر نزد من آمدند، حضرت مریم به من گفت كه این بانو مادر همسر توست.

بی اختیار به یاد همسرم امام حسن عسكری(ع)  افتادم، و قلبم فرو ریخت و به حضرت فاطمه «علیها السلام» عرض كردم از حسن عسكری گله دارم كه سری به من نمی‌زند دیگر گریه امانم نداد، زار زار گریستم.

فاطمه(س) فرمود: تا تو مسیحی هستی، فزندم به سراغ تو نمی‌آید، اگر می‌خواهی خدا و حضرت مسیح(ع) از تو خشنود شوند، دین اسلام را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسكری روشن شود.

گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم كه اسلام را بپذیرم.

فرمود: بگو

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللهٌ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداَ رَسُولُ اللهِ؛ گفتم: «گواهی می‌دهم به یكتایی خدا و پیامبری حضرت محمد«صلی الله علیه و آله»».

آنگاه فاطمه زهرا «علیها السلام» مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده می‌دهم كه از این به بعد امام حسن عسكری «علیه‌السلام»  به دیدارت خواهد آمد و تو به زیات او موفّق می‌شوی!

از خواب بیدار شدم بسیار خوشحال بودم و همواره شهادت به یكتایی خدا و پیامبری محمد(ص) را به زبان می‌گفتم، و در انتظار دیدار امام حسن عسكری(ع) بودم تا شب بعد شد، در همین فكر و اندیشه خوابیدم، در خواب دیدم امام حسن عسكری(ع) به دیدار من آمد، از دیدار او بسیار خوشحال شدم، گله كردم كه چرا به دیدار من نمی‌آمدی با اینكه دلم غرق محبّت تو بود!

فرمود: علت جدایی این بود كه تو در دین اسلام نبودی، از این به بعد به دیدار تو خواهم آمد،‌ تا روزی كه خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند.

از خواب بیدار شدم، هر شب آن بزرگوار را می‌دیدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود می‌رفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز یافتم.

جنگ مسلمانان با رومیان

«ملیكه» همچنان آروز می‌كرد كه روزی بیاید و از میان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنیا پرستی این خاندان نجات یابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه امام حسن عسكری برسد.

در یكی از مسافرتها كه «ملیكه» با عدّه‌ای از بانوان همراه امپراطور بود، به لشكر اسلام برخوردند، سپاه روم با سپاه اسلام درگیر جنگ شد، در این جنگ مسلمانان پیروز شدند، عده‌ای از زنان از جمله«ملیكه »‌اسیر مسلمانان شدند، اسیران را بوسیله كشتی از راه رودخانه دجله به بغداد برای فروش آوردند، یكی از فروشندگان، برده فروش معروفی بنام«عمرو یزید» بود.

تعیین نماینده امام هادی«علیه‌السلام» برای خریداری

روزی امام هادی(ع) پدر بزرگوار امام حسن عسكری(ع) یكی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را كه در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید و نامه‌ای كه به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا كرده بود به او داد و همیانی پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: «می‌خواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، كنیزی را خریداری كنی و به اینجا بیاوری».

بشر بن سلیمان گفت: بسیار خوب، هر امری بفرمایی اطاعت می‌كنم.

امام هادی(ع) فرمود: حال بشنو تا توضیح دهم كه چگونه كنیزی را خریداری می‌كنی؟ فلان روز از اینجا به طرف بغداد حركت می‌كنی، سعی كن اوّل صبح فلان روز در كنار پل رودخانة معروف بغداد باشی، وقتی به آنجا رسیدی می‌بینی چند كشتی كنار آب می‌آیند تا بار خود را خالی كنند، در این میان می‌بینی زنانی را كه اسیر كرده‌اند، از كشتیها پیاده می‌كنند و به عنوان كنیز در معرض فروش قرار می‌دهند.

مشتریها می‌آیند و كنیزها را می‌خرند و با خود می‌برند، همچنان نگاه كن یك وقت می‌بینی در یكی از این كشتیها «عمرو بن یزید» دختری را در معرض فروش قرار می‌دهد، با اینكه پرده‌داران می‌خواهند كنیزان را به خریداران نشان دهند، آن دختر، خود را نشان نمی‌دهد، حجاب و عفّت خود را حفظ می‌كند، ‌او دو لباس حریر پوشیده و یك لباس پوستی گرانبها بر دوش دارد.

خریداران متوجّه او می‌شوند، و اصرار می‌كنند كه او را خریداری كنند، او ناراحت می شود و به زبان رومی‌ می‌گوید :‌«وای كه حجابم آسیب دید» یكی از خریداران می‌گوید: من این كنیز را به سیصد دینار خریدارم.

آن دختر به او می‌گوید: «اگر به اندازة ملك سلیمان دارایی داشته باشی، حاضر نیستم كنیز تو شوم.»

عمرو بن یزید به آن دختر می‌گوید: چاره‌ای نیست، باید تو را فروخت.

او می‌گوید: شتاب نكن، آن خریداری كه من می‌خواهم پیدا می‌شود، مگر نه این است كه معامله باید از روی رضایت باشد.

در این موقع نزد «عمر بن یزید» برو؛ بگو نامه‌ای برای این بانو دارم كه به زبان رومی نوشته شده است، این نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه كه اوصاف و نشانه‌های صاحب نامه در آن نوشته شده، خریداری می‌كنم، وقتی كه نامه را به او دادی او راضی می‌شود آنگاه او را خریداری كن و به اینجا بیاور.

«ملیكه» وقتی كه همراه عدّه‌ای از بانوان اسیر شد، برای اینكه كسی او را نشناسد، خود را نرگس نامید (كه تلفّظ عربی‌اش همان نرجس است)

بشر بن سلیمان طبق پیشنهاد امام هادی«علیه‌السلام» همان روز معین به بغداد آمد، صبح زود كنار پل بغداد رفت، دید كشتیها رسیدند، و كنیزها را در معرض فروش قرار دادند، در این هنگام كنیزی را دید كه دارای آن اوصافی است كه امام هادی«علیه‌السلام» فرموده بود، خریداران اصرار دارند كه او را بخرند، ولی او مایل نیست كنیز آنها شود.

بُشر جلو آمد و با اجازة فروشنده، نامة امام هادی«علیه‌السلام» را به «نرجس» داد، نرجس تا آن را گشود و خواند، بی‌اختیار منقلب شد و اشك در چشمانش حلقه زد، در حالی كه گریة شوق گلویش را گرفته بود به صاحبش عمرو بن یزید گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش، و اصرار و تأكید كرد كه مرا حتماً به صاحب این نامه بفروش.

عمرو بن یزید، گفت: ‌بسیار خوب، مانعی ندارد، آنگاه در مورد قیمت او با بُشر بن سلیمان صبحت كرد، او به همان مقدار پولی كه در همیان بود و امام هادی«علیه‌السلام» فرستاده بود، راضی شد. بُشر می‌گوید: همیان را دادم و كنیز را خریدم و با او از آنجا حركت كردیم. او همواره نامه را بیرون می‌آورد و می‌بوسید و به چشم می‌كشید، من از روی تعجب گفتم تو كه هنوز صاحب نامه را نمی‌شناسی چرا این قدر نامه را می‌بوسی؟

گفت: «معرفت و شناخت تو اندك است، اگر پیامبر «صلی الله علیه و آله» و جانشینان آنان را می‌شناختی چنین نمی‌گفتی!»

آنگاه داستان خود را از اوّل تا آخر برای من بیان كرد، من به پاكی و شخصیت معنوی و فكر بلند و عالی حضرت نرجس«علیها السلام» پی بردم، و از آن پس بیشتر احترامش كردم تا رسیدیم، به سامّرا، و او را به حضور امام هادی علیه‌السلام بردم.

در این وقت امام هادی(ع) به او خوش آمد گفت، و احوالپرسی كرد، و سپس خواهر حكیمه خاتون را خبر كرد، و به او فرمود:‌ این است آن بانوی محترمه‌ای كه در انتظار او بودی، حكیمه او را در آغوش گرفت، و خوش آمد و تبریك به او گفت، امام هادی«علیه‌السلام» به او فرمود: «عزّت اسلام و ذلّت نصرانیت را چگونه دیدی؟» او عرض كرد: «چگونه چیزی را بیان كنم كه شما بهتر از من می‌دانید.»

سپس امام هادی علیه‌السلام به خواهرش حكیمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز، او همسر فرزندم حسن، و مادر مهدی آل محمد(ص) خواهد بود.

مژده امام هادی«علیه‌السلام» به نرجس«علیها السلام»

امام هادی «علیه‌السلام» به «نرجس» رو كرد و گفت:

«مژده باد تو را به فرزندی كه سراسر جهان را با نور حكومتش پر از عدالت و دادگری كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد.»

خواهر امام هادی«علیه‌السلام» حكیمه، او را به عنوان سیده (خانم) می‌خواند. آن بانوی با سعادت در سال 261 هجری و به روایتی قبل از شهادت امام حسن عسكری«علیه‌السلام» از دنیا رفت، قبر شریفش در سامّرا كنار قبر منوّر امام حسن عسكری «علیه‌السلام» است.

این است لیاقت و استعداد یك زن كه شخصیتش به جایی می‌رسد كه قائم آل محمد«علیه‌السلام» منجی جهان بشریت، از دامن پاك او برمی‌خیزد.


منبع: کتاب زنان مردآفرین - محمد مهدی اشتهاردی





برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید

انتهای پیام/ 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۴۵
در انتظار بررسی: ۰
Brazil
الهه
۱۰:۲۳ ۲۹ دی ۱۴۰۲
خداوند در قرآن گفته که ما شما را جفت آفریدیم یعنی برای هر انسانی یک جفته روحی از جنس خودش آفریده شده اینجا مسئله جفت گیری مطرح نیست جفت گیری را با همه میتوان کرد ولی فقط یک نفر برای هر انسان جفت آفریده شده است که با او میتوان به آرامش و کمال و اهداف الهی دست یافت مثل حضرت علی و حضرت فاطمه مثل حضرت محمد و حضرت خدیجه مثله یوسف و زلیخا مثل امام حسن عسگری و بانو نرجس خاتون مثل لیلا و مجنون و خیلی های دیگر....
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۲۵ ۰۲ مهر ۱۴۰۲
خیلی دوست داشتم داستان آشنایی امام حسن عسکری با ملیکه دختر قیصر روم را که در بچگی خونده بودم و تا اندازه ای فراموش کرده بودم به خاطر بیاورم. عالی بود.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۲۳ ۰۲ مهر ۱۴۰۲
خیلی دوست داشتم داستان آشنایی امام حسن عسکری با ملیکه دختر قیصر روم را که در بچگی خونده بودم و تا اندازه ای فراموش کرده بودم به خاطر بیاورم. عالی بود.
Iran (Islamic Republic of)
ام البنین
۱۷:۰۹ ۰۹ مرداد ۱۴۰۲
سلام وصلوات خداوند بر مولایمان امام زمان (ع).
Iran (Islamic Republic of)
ام البنین
۱۷:۰۹ ۰۹ مرداد ۱۴۰۲
سلام وصلوات خداوند بر مولایمان امام زمان (ع).
Iran (Islamic Republic of)
مجید اسفند یاری
۲۲:۲۴ ۱۰ تير ۱۴۰۲
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل لولیک فرج هرگز ب عشقت خیآنت نکن
Iran (Islamic Republic of)
حسین دانا
۱۵:۱۸ ۱۲ آبان ۱۴۰۱
خیلی آموزنده بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۲۳ ۱۰ مهر ۱۴۰۱
عالی بود ..
Iran (Islamic Republic of)
هانیه احمدی
۰۹:۲۲ ۲۷ اسفند ۱۴۰۰
عالی بود داستان خیلییییییی زیبایی بود
Iran (Islamic Republic of)
علیرضا
۱۶:۰۹ ۰۵ دی ۱۴۰۰
عالی
Germany
یس
۱۳:۱۳ ۲۰ مرداد ۱۴۰۰
واقعن که خرید
یک ملای شیاد یک داستان تخیلی بدون هیچ استنادی سر هم کرده که بیشتر شبیه داستان های انیمیشن های دیزنی هست تا واقعیت بعد مشتی الاغ اینو باور کرده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۳۸ ۲۷ بهمن ۱۳۹۹
خیلی خوب بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۳۵ ۲۷ بهمن ۱۳۹۹
خیلی خوب بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۷ ۱۷ بهمن ۱۳۹۹
اصلا آخه در جنگ بین رومیا با مسلمانان ، مسلمانها‌پیروز شدن، بعد چه جوریه که مادر امام حسن عسکری بین اسرای مسلمان باشه؟
اونی که اسیر شد نرجس بود، نه مادر امام
Iran (Islamic Republic of)
احمد غریبی
۱۸:۳۲ ۲۸ آذر ۱۳۹۹
سلام. ممنونم.
خدا خیرتان دهد.
Turkey
مهسا
۱۹:۴۲ ۰۴ آبان ۱۳۹۹
Very good❤❤
Iran (Islamic Republic of)
ریحانه
۱۸:۲۷ ۰۴ آبان ۱۳۹۹
عالی ترین داستان
Iran (Islamic Republic of)
سعید
۱۳:۰۶ ۰۴ آبان ۱۳۹۹
من فیلمشم دیدم دوس داشتم باز داستانشو بخونم اللهم عجل لولیک فرج انشالله همه شیعیان عاقبت به خیر بشن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۳۴ ۲۶ مهر ۱۳۹۹
داستان جالب بود خداقوت
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۵۲ ۰۱ شهريور ۱۳۹۹
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب السلام علیه
داستانش عاااااالی وجذاب بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۲۲ ۱۹ تير ۱۳۹۹
بسم الله خدا خيرتون بده
اللهم عجل الله تعالي فرجه الشريف
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
سوين
۱۷:۰۷ ۱۹ تير ۱۳۹۹
عاليه من فيلمش هم ديدم
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه
۰۱:۵۶ ۱۹ تير ۱۳۹۹
یا امام زمان خوبم
به حق مادر بزرگوار و گرامی.وپاکدامنتان قسمتان میدهم حاجت مرا برإورده کنید
وقتی داستان را خواندم گریه کردم بانوی پاکدامن خوش به سعادتتان
Germany
کنیز آقا
۲۳:۲۴ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹
خیلی ممنون
خدا خیرتون بده

اللهم عجل الله تعالی فرجه الشریف
Iran (Islamic Republic of)
مهدی
۱۸:۳۸ ۲۴ فروردين ۱۳۹۹
چوخ گوزلدی ای بالالارم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۱۲ ۲۳ فروردين ۱۳۹۹
خیلی ممنون از اطلاع رسانی ن خدا خیرتون بده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۹ ۲۲ فروردين ۱۳۹۹
باتشکر واقعا زیبا بود عالی کیف کردم خدابحق حضرت زینب ظهور امام زمان عج نزدیک کند انشاله
Iran (Islamic Republic of)
صبا
۱۲:۰۶ ۰۸ اسفند ۱۳۹۸
خیلی عالی دستتون درد نکنه
Iran (Islamic Republic of)
مبینا
۱۷:۵۱ ۱۴ بهمن ۱۳۹۸
خیلی خوب وجالب بود خدا خیرتون بده
Iran (Islamic Republic of)
هانا
۲۱:۳۶ ۱۱ دی ۱۳۹۸
خوب بود عالی
Iran (Islamic Republic of)
زهرا
۰۶:۴۳ ۰۶ دی ۱۳۹۸
سلام
انیمیشن شاهزاده روم رو خیلی دوست داشتم
امیدوارم که جایزه بهترین انیمیشن سال رو بگیره...
مطالب سایتتون هم کامل و جامع بود
خدا قوه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۴۱ ۱۵ آذر ۱۳۹۸
واقعا عالی بود اجرتون با امام زمان
Iran (Islamic Republic of)
رقیه
۱۳:۴۳ ۱۵ آبان ۱۳۹۸
عالی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۳ ۲۴ شهريور ۱۳۹۸
خدا خیرتون بده عالی بود دستتون درد نکنه . ممنون .
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۱۱ ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۸
ممنون عالی بود خدا خیرتون بده
Iran (Islamic Republic of)
سمیع
۱۲:۴۶ ۲۵ آبان ۱۳۹۷
یبن الحسن عجل علی ظهرک
Iran (Islamic Republic of)
سمیع
۱۲:۴۶ ۲۵ آبان ۱۳۹۷
یبن الحسن عجل علی ظهرک
Iran (Islamic Republic of)
miss yoswfloo
۱۸:۵۱ ۱۸ مرداد ۱۳۹۷
بسیار داستان جالبی بود و انیمیشن شاهزاده روم جالب و هیجان انگیز بود ولی متاسفانه برخی از قسمت ها بیان نشده بود .
در کل دم همه گرم که یک انیمیشن ایرانی و اسلامی ساختید
Iran (Islamic Republic of)
زهرا
۰۵:۳۳ ۲۲ خرداد ۱۳۹۷
بيش از چند بار اين داستان و خوندم هر دفعه برام جذابه و اشك تو چشمم جمع ميشه بنظرم قشنگ ترين قصه واقعي عشق يه زنه قشنگ ترين نوع رسيدن
Iran (Islamic Republic of)
زهرا
۰۵:۳۳ ۲۲ خرداد ۱۳۹۷
بيش از چند بار اين داستان و خوندم هر دفعه برام جذابه و اشك تو چشمم جمع ميشه بنظرم قشنگ ترين قصه واقعي عشق يه زنه قشنگ ترين نوع رسيدن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۵:۳۳ ۲۲ خرداد ۱۳۹۷
خیلی عالی و جالب و جذاب بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۵:۳۳ ۲۲ خرداد ۱۳۹۷
ای کاش کودکی آقا امام زمان عج نیز در این داستان آورده میشد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۵:۳۳ ۲۲ خرداد ۱۳۹۷
چه داستان زیبایی بود من خیلی از این مجار خوشم اومد
Iran (Islamic Republic of)
مبینا
۱۲:۱۶ ۰۷ خرداد ۱۳۹۷
واقعا عالی بود
Iran (Islamic Republic of)
مبینا
۱۲:۱۶ ۰۷ خرداد ۱۳۹۷
واقعا عالی بود
Iran (Islamic Republic of)
مبینا
۱۲:۱۶ ۰۷ خرداد ۱۳۹۷
واقعا عالی بود
Iran (Islamic Republic of)
S.m
۰۱:۵۶ ۰۵ فروردين ۱۳۹۷
عالی یه بار توی گوشیه مادر بزرگم و یه بار گوشی خالم خوندم و آگه دیر نبود بازم میخوندم و به کامل بودن دینم آفتخار میکنم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۴۶ ۰۳ اسفند ۱۳۹۶
خیلی خوب بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۲۸ ۱۹ بهمن ۱۳۹۶
یا امام حسن عسکری
Iran (Islamic Republic of)
خولی
۱۳:۰۲ ۲۴ آذر ۱۳۹۶
عالی
United States of America
ناشناس
۰۴:۰۹ ۰۷ آذر ۱۳۹۶
شهادت امام حسن عسگری تسلیت باد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۲۳ ۰۴ آذر ۱۳۹۶
اللهم عجل لولیک الفرج
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۵ ۱۸ آذر ۱۳۹۷
خیلی عالی بود حتما ببینیت
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۸ ۱۹ خرداد ۱۳۹۶
خیلی انیمیشن خوش ساختی بود واقعا لذت بردم
خدا قوت به همه سازندگانش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۸ ۱۹ فروردين ۱۳۹۶
خدایا قربون حکمتت اما با وجود بنده های نکبتت
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۱ ۲۹ خرداد ۱۳۹۵
این حکمت وتدبیرخداست که مادرامام مهدی شاهزاده ست تابه تمام دنیا وهمه بگه که بااصل ونسبه وایشون که منجی وعده داده شده خداهستند این خصیصه بارز پادشاهی راهم از پدر دارن وهم مادر یعنی نجیب زاده واقازاده خالص خالص ,
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۵۸ ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵
داستانش واقعیت داره ؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۴۹ ۱۷ فروردين ۱۳۹۵
عالی نود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۴۳ ۰۷ فروردين ۱۳۹۵
این فیلم رو چندبار دیدم وخوشحالم بخاطر ساخته شدن این چنین انیمیشنی در ایران.اشکالات خیلی زیادی داره ولی ارزش یکبار دیدن رو داره.متاسفانه داستان،حرکت ها،لباس و صحنه بعضی دیالوگ ها وانتخاب صداها خیلی ضعیفه.و دلیل حضور شدیدا پررنگ وگاهی آزاردهنده ی اون پروانه وخفاش رو نمیفهمم.خیلی جاها از ترفندهای انیمیشنهای دیزنی به وضوح تقلید شده.داستان فیلم خیلی جاها از حقیقت فاصله گرفته.مثلا درمورد بیماری نرجس خاتون یا دلیل بهم خوردن ازدواج اول یعنی زلزله وخیلی ازجزئیات مهم مثل زمان تغییر نام ان حضرت به نرجس و...اشتباهات زیادی وجود داره و به بعضی مسایل مهم تاریخی اصلا پرداخته نشده.ودرعوض صحنه ها وموضوعات حاشیه ای بیش از حد پررنگند.راستش با این همه سروشدا انتظار چیزی خیلی فراتر ازینو داشتم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۱ ۰۷ فروردين ۱۳۹۵
Man ke vaghan dost dashtam merc
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۵۷ ۱۸ اسفند ۱۳۹۴
اشک جاری شد
United States of America
ناشناس
۱۲:۵۵ ۲۷ بهمن ۱۳۹۴
ببخشید بنظرتون اگه برای مطالب منبع بدید بهتر نیست؟ که با داستان متفات باشه دیگه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۳۰ ۱۷ بهمن ۱۳۹۴
بسیار عالی بود از آگاه سازی شما بسیار متشکرم.انشاءاله این کارتون را ادامه بدهید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۴ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
باسلام مطمنم لطف آقا شامل حالم شده که این مطلب راخواندم وازاول تاآخرش اشک ریختم وپاداش این اشکها راظهورآقا ازطرف خداوند می دانم وشفای تمامی مریض های مومنین ومومنات وعاقبت بخیری تمامی مسلمین آمین یارب العالمین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۵۱ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
بسیار عالی بود استفاده کردم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۵۵ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
یا مهدی ادرکنی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۰۴ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
خوب بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۴۹ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
خیلی عالی بود افرین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۴۳ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
خیلی عالی بود واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم
اللهم عجل لولیک الفرج
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۱۴ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
بغض گلویم را گرفته و اشک در چشمانم حلقه زده.الهم عجل لولیک الفرج
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۰ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
یا ابا الصالح المهدی ادرکنی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۵۹ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
خوش بحال این خاندان و یارانشان
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۴۸ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
سلام واقعا منقلب شدم واشک در چشمانم حلقه زد یا صاحب الزمان
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۴۳ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
بسیار عالی بود متشکرم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۳۳ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
خدا بحق این خانم فرج فرزند گرامیشان را فرا برساند.امین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۱۸ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم...
فکر نمیکنید به غیرت امام زمان علیه السلام بخورد با این تصویری که گذاشته اید؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۱۲ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
خيلي خوب بود. ممنون
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۵۴ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
موقدمش کرامی باد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۵۱ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
یا صاحب الزمان هر گوشه این کره خاکی را مینگریم ظلم و جنگ و فساد وبی عدالتی بی داد میکند آقا جان پس کی میایی تا چشم ما به جمال شما روشن شود در کدامین جمعه صدای انا المهدی شما را خواهیم شنید آقا این روزها بیشتر از هر زمانی ظهورت را از خدا میخواهیم شرمنده ایم به خاطر تمام گناهانمان که مانع ظهورت است خداوندا ما را از یاران و همراهان مهدی فاطمه قرار ده اللهم عجل لولیک الفرج
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۳۶ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
صلی الله علیکِ یا فاطمه الزهرا
صلی الله علیک یا صاحب الزمان
آقا دلم تنگ برات، بیا تا زندگی معنا بگیرد.
خدا قوت، یا علی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۱ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
یا الله.خدایا توبه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۱۷ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
امام هادی«علیه‌السلام» به او فرمود: «عزّت اسلام و ذلّت نصرانیت را چگونه دیدی؟
صحت اين سخن جاي تامل داره در حالي که قران همه پيامبران را نور واحد و همه اديان را بصورت يکتا و اسلام خطاب ميکنه و به مسلمانان اجازه نميده به سايرين بي احترامي کنند اونوقت امام
هادی«علیه‌السلام» ذلّت را به نصرانیت منتصب کنند و اين نکته که بانو نرجس هم تازه وارد بودند
و امام بخواهند فخر فروشي کنند يکم خلاف منطق هست.
حداقل براي من که باور کردنش از هر منظر غير واقعي هست.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۱۷ ۲۹ آذر ۱۳۹۴
سلام و درود تمام فرشتگان وخالصترين بندگان خدا از ابتداي خلقت تا بقاي اخرت ،هديه همه ما به اين بانوي نازنين.
برگ سبزيست تحفه ي درويش :)
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۵۵ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
درس بگیرن بعضی از زنهای مسلمان.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۱۲ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
هاای که گفتی یعنی چه.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۵۸ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
عالی بود من این داستان رو نمیدونستم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۵۷ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
آوردن این داستان در قالب یک فیلم با نمای کودکانه خیلی می تواند تاثیر گذار و آموزنده باشد ممنون.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۵۶ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
بی‌‌اختیاراشک‌در‌چشمانم‌حلقه‌بست‌‌یا‌صاحب‌الزمان
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۳۲ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
بسیار زیبا بود :*
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و زین الارض بطول بقائه ان شاءالله
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۲۴ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
یا
صاحب الزمان پدر و مادرم به فدای تو و خاندان پاکت
صلوات
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۲۰ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
یا ابا الصالح المهدی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۲۰ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
یا ابا الصالح المهدی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۱۳ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
خیلی عالی بود.......................ممنون.........
...
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۸ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
بسيار عالي بود... بزرگترين ارزوي من فرج اقا امام زمان(عج) است.... تا اسلام ناب محمدي رو گسترش بدهند...
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۳ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
برا سلامتی آقا امام زمان صلوات.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۳ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
واقعا عالی بود دستتون درد نکنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۵۴ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
عالی بود.افتخار میکنم که مسلمانم.الله اکبر
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۳۷ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
ظهوراقا امام عصرو همیشه دعاکنیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۳۰ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
سلام بر امام حسن عسکری (ع) و همسر گرانقدرش و سلام بر قائم آل محمد (ص)فرزند عزیز وگرامیشان حضرت مهدی(عج)
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۱۱ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
زیبا بود . اللهم عجل لولیک الفرج
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۵۶ ۲۸ آذر ۱۳۹۴
چرت و پرته
۱۲