نگاهی آماری به مسئله خیانت در مردان

برخی از زنان در زندگی خود یا آشنایان با شکلی از خیانت مردان مواجه بوده اند. خیانت می تواند به شکل ذهنی، کلامی، رفتاری یا جنسی باشد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برخی از زنان در زندگی خود یا آشنایان با شکلی از خیانت مردان مواجه بوده اند. خیانت می تواند به شکل ذهنی، کلامی، رفتاری یا جنسی باشد. این امر به هر شکل که باشد بر هم زننده آرامش و امنیت روانی و گاه به تبع آن مخل سلامت جسمی زنان است. خیانت گاه تردیدهایی را در زنان درباره خودشان به وجود می آورد.

گاه این سوال برای زنان مطرح می شود که آیا قیافه و یا اندام بد من موجب بروز خیانت در زندگی و رابطه مشترکمان شده است؟ در کدام بخش کم کاری کرده ام که مستحق چنین رفتاری بوده ام؟ برای بررسی مسئله خیانت این سوالات مطرح است که چه عواملی موجب بروز چنین شرایطی شده است و تداوم این وضعیت چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت؟

نتایج برخی پژوهش ها حاکی از آن است که 40 درصد مردان در طول زندگی مشترک به همسران خود خیانت می کنند. برخی صاحب نظران حوزه روان شناسی عواملی مانند عدم تامین نیازهای احساسی، عاطفی یا جنسی و ... را زمینه ساز خیانت مردان می دانند. نتایج برخی از پژوهش ها نیز حاکی از آن است که 48 درصد مردان عدم رضایت احساسی خود را عامل مهم در خیانت می دانند اما سوال اساسی این است که آیا همه مردان در صورت عدم تامین نیازهای عاطفی یا جنسی دست به خیانت می زنند؟

برخی صاحب نظران نیز خیانت مردان را به نوع طلبی ربط می دهند و باورشان بر این است که تنوع طلبی و روابط متعدد خصلتی مردانه و طبیعی است اما واقعیت امر این است که چنین موضوعی نمی تواند منشأ علمی داشته باشد. اگر چنین است پس باید همه مردان به دلیل خصلت تنوع طلبی دست به خیانت بزنند. از سوی دیگر برخی تحقیقات اخیر خلاف این موضوع را تایید می کند که بر اساس آن تنوع طلبی در زنان بیش از مردان است.

اگرچه عوامل درونی و بیرونی ذکر شده در بروز خیانت بی تاثیر نیست ولی به جرأت می توان گفت مهمترین عامل در قوام و دوام خیانت از سوی مردان، زنان سطح0ی نگر هستند. زنان درگیر در خیانت را می توان به دو گروه تقسیم کرد؛ زنانی که به آنان خیانت شده است و زنانی که مردان را در قوام و دوام خیانت همراهی می کنند.

زنان گروه اول که مورد خیانت واقع شده اند هنگام مواجه با موضوع اعتماد به نفس شان به شدت کاهش پیدا می کند به طوری که اغلب آنان به مقایسه خود با رقیب پرداخته و تمام تلاش شان را برای افزایش جذابیت های ظاهری به کار برده و حتی گاه خود را کاملا شبیه رقیب شان می کنند.

این گروه از زنان باید توجه کنند که بر اساس نتایج تحقیقات تنها 12 درصد مردان خائن بر این باورند که معشوقه شان جذاب تر از همسرشان است. به نظر می رسد این سطحی نگری ریشه یابی و علت یابی مسئله را دشوار می کند و مانع توفیق زنان در بازسازی و نوسازی رابطه شان است. در چنین شرایطی بهتر است زنان در جستجوی پاسخ به چند سوال باشند: اگر اندام و ظاهر بد من موجب خیانت همسرم شده است چرا او این موضوع را با من در میان نگذاشته و به دنبال راه حلی برای برطرف کردن این ضعف نبودهاست؟ اگر قصد نقض عهد و پیمان مشترک مان را دارد چرا نمی تواند در این باره گفتگو کند؟ آیا همه مردان در صورت مواجهه با مشکل در رابطه شان راه خیانت را در پیش می گیرند؟ پاسخ به این سوالات گام موثری در مواجهه با مسئله خیانت است.

چرا که اولا روشن می کند مرد خائن مهارت گفتگو، راه حل یابی و حل مسئله را ندارد. این مرد نیاز به آموزش و درمان تحت نظر متخصص مجرب دارد. از همه مهم تر چنین نگاهی به موضوع مانع از این می شود تا زنانی که توسط مردان خائن آسیب دیده اند در اقدامی تلافی جویانه دست به خیانت بزنند و تبدیل به زنان آسیب زا شوند.

زنان گروه دوم مردان را در خیانت همراهی می کنند، در چنین شرایطی اعتماد به نفس آنان بالا می رود و تصور می کنند که برتری های قابل توجهی به ویژه از نظر ظاهر نسبت به همسران مردان خائن دارند اما این امر ناشی از سطحی نگری آنان به مسئله پیچیده خیانت است چرا که مطالعات حاکی از آن است که مردان خائن معمولا رابطه خوبی با مادرشان در دوران کودکی نداشته اند. برخی از آنان خودشیفته بوده یا اعتماد به نفس شان پایین است. در اغلب موارد پنهان کاری جزو اصول زندگی آنان است. همچنین برخی آمارها نشان می دهد 66 درصد از مردان خائن از عمل خود بعد از مدتی پشیمان و یا برخی از آنان بعد از مدتی وارد رابطه جدید می شوند.

بنابراین بهتر است از وارد شدن با شور و شعف در چنین رابطه ناسالم و ناپایداری پرهیز شود چرا که قرار گرفتن در چنین رابطه ای موجب آسیب دیدگی و آسیب زایی برای آنان است به ویژه زنانی که خود محصول خیانت مردان هستند، ورودشان به چنین رابطه ای بسیار مخرب و ویرانگر خواهد بود.

به طور کلی می توان گفت خیانت زیر پا گذاشتن تعهد و پیمان بین دو نفر است و در واقع عملی غیراخلاقی است که می تواند پیامدهای نامطلوب فردی و اجتماعی به دنبال داشته باشد. فقدان آمارهای رسمی و مطالعات پژوهشی منسجم، نشان از اهمیت توجه به موضوع دارد.


بنابراین بررسی های روان شناختی و جامعه شناختی موضوع خیانت با تاکید بر «زنان آسیب پذیر و آسیب زا» ضروری به نظر می رسد. در این میان نقش عوامل ساختاری و قانونی در مواجهه با مسئله بسیار حائز اهمیت است چرا که قانون می تواند نقش بازدارنده در این زمینه داشته باشد. 

مثلا در برخی کشورها خیانت عملی مجرمانه است و حتی برای آن مجازات سنگینی در نظر گرفته شده است. همچنین ایجاد و تقویت سازمان های غیر دولتی برای بالا بردن سطح دانش، آگاهی و توان افزایی زنان برای مواجهه با مسئله خیانت و همچنین آموزش و بازسازی مردان خائن موثر است.

منبع: روزنامه آسیا
انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار