تفسیر آیه ۳۷ سوره انعام

تفسیر آیه ۳۷ سوره انعام را در اینجا بخوانید.

تفسیر آیه ۳۷ سوره انعامبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی و فهم بهتر و بیشتر آیات قرآن کریم هر شب تفسیر آیاتی از این معجزه الهی را برای شما آماده می‌کنیم.

انعام، ششمین سوره قرآن است و داراي 165 آيه و مكي مي باشد.در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «سوره انعام به یکباره بر من نازل شده و هنگام نزول، هفتاد هزار فرشته که در حال تسبیح «سبحان الله» و تمجید «الحمدلله» گفتن هستند آنرا مشایعت و همراهی کردند. هر کس این سوره را بخواند این 70هزار فرشته در شب و روز، به تعداد آیات سوره انعام بر او درود می فرستند.

در روایتی دیگر از ایشان آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که خداوند در دار دنیا آن را آفریده است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار حسنه و صدهزار درجه به او عنایت می شود...»

امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده است: سوره انعام به صورت کامل و یکباره بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. پس آن را عظیم و عزیز بدارید. زیرا در 70 جای آن نام خداوند برده شده است و اگر مردم می دانستند چه آثار و برکاتی در این سوره نهفته است ان را رها نمی کردند.

 
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
 
وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ یُنَزِّلَ آیَةً وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۳۷﴾»
 
و گفتند چرا معجزه ‏اى از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است بگو بى‏ تردید خدا قادر است که پدیده‏ اى شگرف فرو فرستد لیکن بیشتر آنان نمى‏ دانند (۳۷)

تفسیر:
در این آیه یکى از بهانه جوئى هاى مشرکان مطرح شده است، به طورى که در بعضى از روایات آمده جمعى از رؤ ساى قریش ‍ هنگامى که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) گفتند این‌ها فایده ندارد اگر راست مى‌گوئى معجزاتى همانند عصاى موسى، و ناقه صالح، براى ما بیاور، قرآن در این باره مى گوید: آن‌ها گفتند: چرا آیه و معجزهاى از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است؟! (و قالوا لو لا نزل علیه آیة من ربه).
 
روشن است که آن‌ها این پیشنهاد را از روى حقیقت جوئى نمى گفتند، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) به اندازه کافى براى آن‌ها معجزه آورده بود، و اگر چیزى جز قرآن با آن محتویات عالى در دست او نبود، همان قرآنى که در چندین آیه آن‌ها را رسما دعوت به مقابله کرده، و به اصطلاح تحدى نموده است و آن‌ها در برابر آن عاجز مانده اند، براى اثبات نبوت او کافى بود، اما این بوالهوسان بهانه جو از یکسو مى خواستند قرآن را تحقیر کنند، و از سوى دیگر از قبول دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) سر باز زنند، لذا پى در پى درخواست معجزه تازه مى‌کردند، و مسلما اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) تسلیم خواسته هاى آن‌ها میشد با جمله این سحر مبین همه را انکار مى کردند همانطور که از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود؛ لذا قرآن در پاسـخ آن‌ها مى گوید: به آن‌ها بگو خداوند قادر است آیه و معجزهاى (که شما پیشنهاد مى کنید) بر پیامبر خود نازل کند (قل ان الله قادر على ان ینزل آیة).
 
ولى این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بى خبرید و آن اینکه اگر به اینگونه تقاضا‌ها که از سر لجاجت مى کنید ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگى گرفتار مجازات الهى شده، نابود خواهید گشت، زیرا این نهایت بى حرمتى نسبت به ساحت مقدس ‍ پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات او است، لذا در پایان آیه مى فرماید ولى اکثر آن‌ها نمى دانند (و لکن اکثر هم لا یعلمون).
 
اشکال:
به طورى که از تفسیر مجمع البیان استفاده مى شود از قرن‌ها پیش بعضى از مخالفان اسلام این آیه را دستاویز کرده و به آن استدلال نموده اند که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) هیچ معجزهاى نداشته است، زیرا هنگامى که از او تقاضاى اعجاز مى کنند او تنها با گفتن اینکه خداوند توانائى بر چنین چیزى دارد و اکثر. شما نمى دانید قناعت، اتفاقا بعضى از نویسندگان اخیر دنباله این افسانه کهن را گرفته؛ و در نوشته خود این ایراد را بار دیگر زنده کرده اند.
 
پاسـخ:
اولا، آن‌ها که چنین ایرادى مى کنند گویا آیات قبل و بعد را درست مورد بررسى قرار نداده اند که سخن از افراد لجوجى به میان آمده که به هیچوجه حاضر به تسلیم در برابر حق نبودند، و اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) در برابر خواسته هاى آن‌ها تسلیم نشده نیز به همین دلیل بوده است و گرنه در کجاى قرآن داریم که افراد حق جو و حق طلب از پیامبر تقاضاى معجزه کرده باشند و او خواسته آن‌ها را رد کرده باشد در آیه 111 همین سوره انعام در باره اینگونه افراد مى خوانیم

«و لو اننا نزلنا الیهم الملائکة و کلمهم الموتى و حشرنا علیهم کل شى ء. قبلا ما کانوا لیؤ منوا»؛ ثانیا - به طورى که از روایات اسلامى استفاده مى شود این پیشنهاد از طرف جمعى از روساى قریش بود و آن‌ها به خاطر تحقیر و نادیده گرفتن قرآن چنین پیشنهادى را مطرح کرده بودند و مسلم است پیامبر در برابر پیشنهادهائى که از چنین انگیزه هائى سرچشمه بگیرد تسلیم نخواهد شد.
 
ثالثا؛ کسانى که این ایراد را میکنند گویا سایر آیات قرآن را از نظر دور داشته اند که چگونه خود قرآن به عنوان یک معجزه جاویدان صریحا معرفى شده و بار‌ها از مخالفان دعوت به مقابله گردیده و ضعف و ناتوانى آن‌ها را آشکار ساخته است و نیز آیه اول سوره اسراء را فراموش کرده اند که صریحا مى گوید خداوند پیامبرش را از مسجدالحرام به مسجد اقصى در یک شب برد.
 
چهارم؛ این باورکردنى نیست که قرآن مملو از معجزات و خارق عادات انبیاء و پیامبران بوده باشد و پیامبر اسلام بگوید من خاتم پیامبرانم و برتر از همه آنها، و آئین من بالاترین آئین است، اما در برابر خواسته حقجویان کمترین معجزهاى از خود نشان ندهد آیا در اینصورت در نظر افراد بیطرف و حقیقت طلب نقطه ابهام مهمى در دعوت او پیدا نمیشد؟!
 
اگر او معجزه‌اى نمى داشت مى بایست مطلقا سخنى از معجزات انبیاى دیگر نگوید تا برنامه خویش را بتواند توجیه نماید و راه‌هاى اعتراض را بر خود ببندد، اینکه او با دست و دل باز مرتبا از اعجاز دیگران سخن می‌گوید و خارق عادات موسى بن عمران و عیسى بن مریم و ابراهیم و صالح و نوح (علیهماالسلام) را بر مى شمرد، دلیل روشنى است که او از نظر معجزات خود کاملا مطمئن بوده است؛ به همین منظور در تواریخ اسلامى و روایات معتبر و نهج البلاغه خارق عادات مختلفى از پیامبر نقل شده است که مجموع آن‌ها در سر حد تواتر است.
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.