کشاورزی یکی از شغل‌های مرسوم در توابع شهر‌های مختلف ایران است که عمومیت بسیاری دارد. کشاورزان هر منطقه ترانه‌ها و شعر‌هایی را حین کار می‌خوانند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، موسیقی نواحی مختلف ایران بر اساس روحیات مردم و فرهنگ و منش آن‌ها ایجاد شده و به تکامل رسیده است. به جز فرهنگ و گویش و زبان مردم هر منطقه، رسم و رسوم آیینی-مذهبی، همچنین شرایط اقلیمی و جغرافیایی هر شهر بر شیوه ساخت و اجرای آثار فولکوریک تاثیر بسیار داشته است. حتی می‌توان گفت نوع ساز‌بندی‌ها نیز متاثر از همین مولفه‌های مهم است. به دلیل تمام این ویژگی‌هاست که بسیاری از کارشناسان و هنرمندان موسیقی دستگاهی ایرانی را متاثر از موسیقی مناطق مختلف می‌دانند.

کارآوا‌های کشاورزی مناطق مختلف ایران + ترانه‌های فولکوریک هر منطقه

در حال حاضر با وجود آنکه تکنولوژی و ابزارآلات و ادوات مدرن، نحوه زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده و مهاجرت‌های ناگزیر، از جمعیت هر منطقه کاسته و وجود آثار متعدد، سطحی سلیقه مردم را تنزل داده، اما موسیقی مناطق مختلف ایران همچنان و کم و بیش به حیات خود ادامه می‌دهد. شاید یکی از دلایل و رموز ماندگاری گونه‌های مختلف موسیقایی مناطق مختلف ایران، (علاوه بر پتانسیل و قابلیت‌های بالا)، عجین شدن آن با زندگی مردم است.

اگر به رسم و رسوم و مناسبت‌های آیینی-مذهبی مناطق مختلف نگاهی بیندازیم، متوجه این موضوع خواهیم شد که موسیقی حتی برای عامه مردم نیز مقوله‌ای جدی است تا آنجا که اهالی اغلب شهر‌ها از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب بر اساس فرهنگ و ادبیات عامه، افسانه‌ها، حکایت‌ها، متل‌ها و ضرب‌المثل‌های مختص به منطقه خود، از موسیقی در بخش‌های مختلف زندگی بهره می‌برند.

موسیقی کار در ایران

یکی از مهمترین مقولاتی که از گذشته تاکنون مورد توجه مردم هر منطقه بوده، موسیقی کار است. مردم شهر‌ها و روستا‌های مختلف در مقاطع مختلف، طی انجام کارهایی، چون کشاورزی و کشت و زرع، دامداری، صیادی و مشاغل دیگر برای فعالیت بیشتر و بهتر از موسیقی و آوا‌ها بهره می‌برند. موسیقی کار در ایران متعلق به چند منطقه محدود نیست و به نوعی همه استان‌ها و شهر‌ها و روستا‌ها (حتی مناطق دور افتاده) را دربرمی‌گیرد.

تاریخچه موسیقی کار

محمد حنیف و طاهره رضایی (پژوهشگران حوزه مردم‌شناسی) در مقاله‌ای درباره تاریخچه موسیقی کار در ایران گفته‌اند: زمان و چگونگی پیدایش آوا‌های کار همچون بسیاری دیگر از جنبه‌های فرهنگ عامه در هاله‌ای از ابهام قرار دارد؛ زیرا فرهنگ غیر مکتوب قابلیت ثبت دقیق رویداد‌ها را در خود ندارد و از این رو می‌توان تاریخچه پیدایش آوا‌های کار را به عنوان بخشی از ادبیات عامه به اولین تلاش‌های هدفمند انسان برای تغییر وضعیت خود مرتبط دانست.»

بی‌شک اولین اتفاقات در زمینه موسیقی کار از شکارگری آغاز شده است، زیرا شکار اولین شغل بشر است و پس از آن دامداری و کشاورزی اهمیت داشته‌اند و جزو اولین مشاغل بشر به حساب می‌آیند.

موسیقی کار تحت تاثیر کدام عوامل است؟

اینکه موسیقی کار چه مضمون و محتوایی دارد، موضوعی است که به فرهنگ، منش و وضعیت اقلیمی و جغرافیایی هر منطقه و شغل و حرفه اهلی آن بستگی دارد.

به طور مثال در لرستان مشاغلی، چون برزگری، خرمن‌کوبی (گاهوله)، شیردوشی (گادوشی)، مشک‌زنی و برنج‌کوبی مرسوم است و هر کدام از این شغل‌ها موسیقی خاص خود را دارند. در این میان زمانی که شخص شاغل به فعالیت می‌پردازد و ابزار کار به دست می‌گیرد به طور آگاه یا خودآگاه و بر حسب عادت و روندی که همواره به طور کم و بیش وجود داشته، آواخوانی یا آواز خوانی را آغاز کند. این رویه در شهر‌ها و مناطق دیگر نیز وجود دارد و همانطور که گفته شد تحت تاثیر عوامل مختلف است.

سیستان و بلوچستان، آذربایجان، کهکیلویه و بویر احمد، کرمان، تالش، تنکابن، بوشهر، هرمزگان، گناوه، ترکمن‌صحرا، کاشمر، علی‌اباد کتول، ایلام، خراسان، رامسر، کردستان، سمنان، زنجان تنها برخی از استان‌ها و شهر‌هایی هستند که موسیقی کار و کارآوا‌ها در آن‌ها رایج است.

بهروز وجدانی در یکی از مقالاتش درباره موسیقی کار گفته است: این نوع موسیقی سختی کار را از یاد می‌برد و عشق و ایمان به زندگی، تلاش و امید را در قلب شکوفا می‌سازد. موسیقی نظم و هماهنگی‌ای را که لازمه انجام کار‌های دسته‌جمعی و طاقت‌فرساست در حد بسیار زیادی تقویت می‌کند و به ذهن‌های آشفته سر و سامان می‌دهد و شنونده را آماده برقراری ارتباط با خداوند متعال و خدمت به خلق می‌کند.

در ادامه برخی به کارآوا‌های کشاورزان و زارعان مناطق مختلف پرداخته شده است. کشاورزی دارای سه مرحله کاشت، داشت و برداشت است و هرکدام از این بخش‌ها موسیقی مربوط به خود را دارند.

علی‌آباد کتول

سیداحمد حسینی (پژوهشگر) در مقاله‌ای درباره موسیقی کار منطقه علی‌آباد که پیش‌تر جزو استان مازنداران بود و حال یکی از شهر‌های استان گلستان است، گفته است: موسیقی کار در علی‌آباد مربوط به کشاورزان است که از موسم کاشت محصول تا هنگام برداشت را دربرمی‌گیرد. زمانی که کشاورزان زمین را با گاو شخم می‌کردند از الفاظ و عباراتی استفاده می‌شد که از موسیقی خاصی برخوردار بوده علاوه بر آن آواز خوانی نیز مرسوم بوده که از مقام‌های پلنگ‌ها، بادامی، نازنین در هنگام کاشت می‌توان یاد کرد و در موسیقی شالیکاری به ویژه هنگا نشا از زیر مقام شالی نیشا قشنگه می‌توان نام برد.

تندوره یا تنوره یکی از آیین‌های کتولی‌هاست. به طور کلی زمانی که گندم‌ها رشد می‌کنند و خوشه‌هایشان شکوفا می‌شود. در قسمتی از زمین به طور طبیعی دوره می‌پیچند. کتولی‌ها این حالت را تندروه (تنوره) می‌نامند و بر این باورند که خداوند موهبتی به ایشان عطا کرده و محصول امسالشان بار زیادی داده است، آن‌ها به شکرانه این اتفاق بنا به توان مالی‌شان قربانی می‌کنند و به شادمانه این اتفاق صلوات می‌فرستند و دعا می‌خوانند و با زبان کتولی اشعاری را با مقام‌های آوازی کتولی می‌خوانند.

شعری که در مراسم «تندوره» خوانده می‌شود.

پشت بالین چلی توفنگ صداهِ شالی کاشتن و جین کردن بِلاه

الا نادیده‌ها همه بَوینینوقت نیشا خدا یارِ شِماهِ

شالی‌کاری چندی عِذابه به کاره تول و تَپول هاکرده دستِ پاره

وجین سَردَخته سَر بِنِ شالییَه اِکتارِ زمین ناهار کاره

گوهار هادیم بَییرم گسبَند بَوِرِم لیلما در ماه اسپند

واییلم دم دم کش کلانه بِزه چقه توش هاکنم بریزم اسپند

معنی شعر.

از پشت بالاچلی صدای تفنگ می‌آید

کاشتن شالی و وجین (پیرایش علف‌های هرز) کردن کار سخت و دشواری است‌ای کسانی که از این امر ناآگاه هستید به عینه ببینید

خداوند وقت نشا کردن یاری دهنده شماست

شالی کاشتن کار بسیار دشواری است

دست و پا را گل آلوده کرده است

سراپای شالی را علف هرز گرفته است

کشاورز توانمند می‌تواند یک هکتار شالی‌کاری را یک نیم روز انجام دهد

گاو‌ها را بدهم و در قبال آن گوسفند بگیریم

در ماه اسفند به جانب لیلما (نام مکانی در بالا چلی) ببرم

گیلان

ناصر وحدتی (نویسنده، پژوهشگر و خواننده آواز‌های بومی گیلان) درباره اهمیت کارآوا‌ها در این بخش از ایران گفته است: «امکان نداشت هنگامی که کشاورزی با گامجه (گاوآهن و ورزا گاو نر) شالیزار را شخم می‌زد با ترکه‌ای که به دست داشت برای هی کردن گاو نر، ترکه را بدون ریتم و پیاپی به پشت حیوان بکوبد بلکه بسیار به آرامی و ریتم می‌گفت: «هه... هه... هه» و نمی‌گفت «هه هه هه هه؛ و هنگامی که می‌خواست درختی را با تبر قطع کند تبر را متوال و پشت سر هم به تنه درخت فرود نمی‌آورد بلکه به آرامی تبر را می‌زد.

وحدتی در همان مقاله درباره مقام‌های موجود در موسیقی گیلان گفته است: عزیز و نگار، غوربتی، شرف‌شاهی، پهلوی دشکن و ریزه‌خوندگی مقام‌هایی هستند که زنان در شالیزار و هنگام کار وجین می‌خوانند.

سیستان و بلوچستان

ایرج افشار سیستانی (پژوهشگر و مردم‌شناس) درباره اهمیت موسیقی در منطقه سیستان و بلوچستان می‌گوید: سیستان از دوران باستان گاهواره فرهنگی ریشه‌داری بوده است.

افشار سیستانی می‌گوید: سیستانی‌ها بر پایه ویژگی‌های قومی، ملی و مذهبی، آئین‌های ویژه خود را دارند که با وجود همسانی‌هایی با فرهنگ مردم دیگر جا‌های کشور با ویژگی‌هایی همراه است؛ که ارزشمندترین آن رسایی زبانی و زایش‌های فرهنگی در پهنه‌های گوناگون فرهنگ و هنر از جمله ومسیقی و ترانه‌های محلی است و نخستین چامه‌سرایان پارسی‌کوی از سیستان برخاسته‌اند. موسیقی و ترانه‌های محلی مردم سیستان به ویژه کاراوا‌های عشایر و روستاییان پیوند همیشگی دارند.

یکی از ترانه‌های مردم سیستان و بلوچستان که در حین کشت و زرع خوانده می‌شود.

تو که پیشینومه پشت سر تو

تو بورگ پوبکه مه دروور تِو

اگر فهمو که سالار جنگ می‌نه

بگو که بوده او که کشته گر تو

معنی ترانه.

تو که در پیشی و من پشت سر تو هستم، تو مرز میان دو مزرعه (بورگ) را ایجاد کن و من دروگر تو باشم. اگر بدانی که سالار جنگ می‌کند، بگو که من بوده‌ام دروگر تو.

کردستان

سیداسماعیل حسینی (کارشناس ارشد پژوهش در رشته ادبیات و مردم‌شناسی) درباره موسیقی استان کردستان و کارآوا‌های این منطقه می‌گوید: «در میان استان‌های کشور پهناور ایران، استان کردستان منبعی است گرانبها از موسیقی محلی و مقامی و ساز‌های نواحی و آوا‌ها و نوا‌های کار برخاسته از فرهنگ کار و تلاش مردم سخت‌کوش و صبور که غنای فرهنگی‌اش زبانزد خاص و عام است.

ترانه‌ای عامیانه که در زمان کشاورزی توسط بومیان کردستان خوانده می‌شود:

گم نم گولی کرد، جو وا ریناوه

شه رعی من و تو هه ر نه بر یاوه

بو خوم جوویتارم، گامانم زه رده

به دل ره یلیکم ئه‌م شیناوه رده

ئه گخ ر نه برایه به بو ئه تووه

من ئیشم چی بوو به م که ژ و کووه

کاری تو کردت بیوه فا و بیبه ین

شمرئه یکر دوه به ئیمام حسه ین

معنی ترانه:

گندم خوشه درآورد و جو را درو کردند، اما اختلافات میان من و تو هنوز حل نشده باقی مانده است. من کشاورزم گاوهایم زرد رنگ هستند و با اشتیاق تمام این مزرعه سبز را شخم می‌زنم. اگر به خاطر عشق تو نبود من سودا زده در این بیابان چکار داشتم که خود را سرگردان کنم.

تنکابن

جهانگیر (عباس) دانای علمی (نویسنده و پژوهشگر اهل تنکابن) درباره کارآوا‌های مردم تنکابن در بخش کشاورزی می‌گوید: «چون محصول برنج غذای اصلی و منبع درآمد مردم منطقه است، از هنگام کاشت، داشت تا برداشت مراسم خاصی به مناسبت‌هایی انجام می‌گرفته که خوشبختانه بعضی از انم‌ها هنوز انجام می‌گیرد. چون در شرایط خاصی رشد می‌کند، زمانی به باران یا آب احتیاج دارد و در شرایط دیگر به هیچ عنوان به باران احتیاج نداشته و به آفتاب نیازمند است. زیرا باریدن باران در آن زمان باعث کندی کار و باعث خرابی بذر می‌شود که برای چنان موقعیتی و برای توم یا بذری که در توم جار است مراسمی ببه نام خورده‌تابی رابه مرحله اجرا درمی‌آورند که آن را می‌توان نوعی از مراسم برای بهبدو کار زراعت یا کشاورزی دانست.»

در «خورده تابی» کودکان چند قابلمه مسی را به همراه کلش یا ساقه برنج خشک شده در دست می‌گرفتند و جارو یا ساجه را رو چوب قرار می‌دادند که شبیه علمی می‌شد، سپس در حالی که روی قابلمه یا حلبی را می‌کوبیدند.

شعری که در خورده‌تابی خوانده می‌شود:

الهی خُرده تابی، خُرده تابی، فردا، افتو بتابی

تو جار توم، بپیسه، کولی سُم بپیسه، وَرَی سُم بَپیسه، وَرَ سُم بَپیسه

کارگ بوما خانه، پُلاپَتن نشانه

پیرزن دِم بَپیسه، گیل چَموش پا بَپیسه، می‌وَرزا سُم بَپیسع

معنی شعر:

الهی خورده تابی فردا آفتاب بتابد

سبزه در خزانه پوسیده شده، سم گوساله پوسیده شده، سم بره پوسیده شده.

کارگر به خانه آمده غذا هم نمی‌شود پخت

دم پیرزن پوسیده شده، سم گاو کاری من پوسیده شده

درباره اینکه چرا در این شعر از دم پیرزن گفته می‌شود روایت شده که مردم این سامان در گذشته‌های دور بنا به علتی به خدایان فحش و ناسزا داده‌اند و خدایان آن‌ها را به صورت حیوان در آورده‌اند.

اهالی تنکابن چند در طول کاشت و برداشت رسوم دیگری نیز دارند که توسط کشاورزان اجرا می‌شده است. «توم سفید»، «گیشا بجار»، «آداب سرمشته» برخی از آن‌ها هستند.

کرمان

استان کرمان و شهر‌ها و مناطق توابع ان مشاغل مختلفی دارند. بخشی از اهالی منطقه کرمان نیز کشاورز هستند. آواز‌هایی که در موقع کاشت خوانده می‌شوند به دو نام معروف هستند. آواز‌هایی که در مناطق سردسیر خوانده می‌شوند به بالاوِلاتی و آواز‌هایی که در گرمسیر خوانده می‌شوند به گودی معروفند. در کرمان اغلب کشاورزان در حین کار آواز‌های محلی می‌خوانند و گاه آنکه خوش صداتر است آن آواز‌ها را می‌خوانند و بقیه گوش می‌دهند. در کرمان آواز‌های درو بیشتر با ساز نی خوانده می‌شوند و اشعار نیز بیشتر به تشکر از خداوند برای عطا کردن نعمت‌ها اختصاص دارد و گاه اشعار عاشقانه نیز خوانده می‌شوند.

نمونه یکی از اشعار.

درو کن تا درو زارت ببینم

به دنبال سرت خوشه بچینم

امیرالمونین یار تو باشه خدا همیار و همکار تو باشه

کشاورزان کرمانی در خرمن‌کوبی نیز رسم و رسوم خاصی را به جا می‌آورند. آن‌ها پیش از خرمن‌کوبی با هم بیل‌ها را بالا می‌برند و «شاباش» می‌گویند و سپس با مفهومی دعایی می‌گویند «خرمن آبادون». در جشن خرمن قبل از شمارش مقدار گندم‌ها به وسیله ظرفی چوبی به نام کیال که ظرفیت سه من گندم را دارد اول سهم نوازنده‌ها داده می‌شود و بعد به شمارش می‌پردازند. در هنگام ظرف کردن گندم‌ها با شمارش هر ظرف جمله‌ای به صورت آواز خوانده می‌شود.

ظرف اول: یک است خدا

ظرف دوم: دهنده خدا، بنده بی منت

ظرف سوم: الله و محمد و علی

ظرف چهارم: چهار یار رسول

ظرف پنجم: پنجه مولا

و این رویه تا به آخر ادامه دارد.

کرتی خوانی نیز اواز‌های غمگینی هستند که در هنگام کشاورزی خوانده می‌شوند. کرت به معنای زمین کاشته شده از محصول است. در حال حاضر نی، سورنا و چنگ ساز‌هایی هستند که مقام کُرت‌خوانی همراه با آن‌ها خوانده می‌شود.

کهگیلویه و بویراحمد

اهالی مناطق مختلف کهگیلویه و بویراحمد اعم از زنان و مردان و عشایر نیز در زمان کار برای به دست آوردن نتیجه بهتر و بازدهی بیشتر از موسیقی فولکوریک آن منطقه بهره می‌برند. موسیقی محلی استان کهگیلویه و بویراحمد به سه بخش موسیقی مراسم، موسیقی حماسی و موسیقی کار تقسیم می‌شود.

کشاورزان منطقه بختیاری نیز، به هنگام کار بر روی زمین و درو کردن گندم از موسیقی بهره می‌برند و اطرافیان اعم از پیر و جوان داس‌های خود را برداشته و آن آوا‌ها و آواز‌ها را تکرار می‌کنند.

ترانه زیر یکی از آثاری است که توسط کشاورزان خوانده می‌شود:

میره مات بنگ زنه پر کلوری ماتی تی کل کل بزن تا جون بیا بزونی

چویل تُ بو مده مو ز بو تُ سیرم موده بو دادنت مو گرمسیرم

برزگر نو برزگر داکت بمیره کنک وا سر منه ره خرمه دیره

پرپر کموترون نر نر گرازون نیلنمون شو لیز کنیم پشخه لنگ درازون

معنی شعر:

سردسته برزگران به پیرزن خوشه‌چین که به علت پیری نمی‌تواند سریع خوشه چینی کند می‌گوید گندم‌های بجای مانده را آرام آرام جمع کن تا مثل ما سر زنده باشی و زانوهایت قوت بگیرند/‌ای چویل اینقدر بوی خوش نده من از بوی تو سیرم. اوج زمان بو دادنت من به گرمسیر رسیده‌ام/‌ای نوجوان برزگر تو با سن و سال کمی که داری چگونه بسته گندم را بر سر گذاشتی و می‌خواهی تا خرمن ببری مگر تو مادر نداری، مادرت برایت بمیرد/ پرپر زدن کبوتر‌ها و سر و صدای گراز‌ها از یک طرف، شب‌ها هم پشه‌های نیش دراز نمی‌گذارند بخوابیم (منظور هنگامی است که برزگر برای درو کردن محصول در خوزستان مانده است).

اهای کهگیلویه و بویراحمد حتی برای نزول باران نیز موسیقی خاص خود را دارند و آن را آئینی می‌دانند که «هدُرسه» نام دارد و به معنای طلب باران‌خواهی از خداوند است.

تالش

کشاورزان، دامداران و دیگر اهالی تالش نسبت به شهر‌های استفاده‌های بیشتری از موسیقی می‌کنند. شاید به این دلیل که موسیقی در شهر تالش قدمت بسیاری دارد و به لحاظ سازبندی نیز دارای تنوع بسیاری است.

اکثر آواز‌های مزارع منطقه‌ی تالش موزون و بعضاً با وزن آزاد اجرا می‌شوند. این قطعات آوازی در تالش جنوبی (شفت و فومن و …) تحت عنوان کلیِ “بِجارَکارَساز”و در منطقه‌ی مرکزی با عنوان “بِجارَدَستون” شناخته می‌شوند. همچنبن در سراسر منطقه این قطعات را با نام عمومیِ ” اَمانَه لَیلِه” و نیز نام اختصاصی هر قطعه، که از ترجیع بند آن شعر گرفته می‌شود، می‌شناسند.

این آواز‌ها بصورت سوال-جوابی خوانده می‌شود، به این شکل که خواننده‌ی اصلی دوبیتی‌ها و اشعار را می‌خواند و جمع، بیتِ ترجیع را هم‌خوانی می‌کند. به اشعار خوانده شده توسط خواننده‌ی اصلی سَر و به خواننده‌ی اصلی سَره واج یا سَره خون و به ابیاتِ ترجیع ترانه واگیر یا جیگیر می‌گویند.

کارآوا‌های اهالی تالش اغلب در مرحله نشاء، که مرحله اول از مراحل سه‌گانه نشاء، وجین و دروست، بطور دسته‌جمعی و به زبان تالشی خوانده می‌شوند. خواندن این آواز‌ها همراه کارِ سخت مزرعه، در گرمای شرجی جلگه، در اواسط خرداد‌ماه و در آستانه تابستان، از صبح شروع و تا هنگام غروب ادامه می‌یابد.

به اعتقاد زنانِ تالش، خواندن این آواز‌ها به راحت‌تر شدن کار مزرعه، زود سپری شدن زمانِ کار و لذت‌بخش شدنِ کار گروهی کمک می‌کند. طبق رسوم قدیمی در خانواده‌های گسترده‌ی تالش، مزارعِ متعلق به چند خانواده‌ی مختلف، با همکاری زنان چند خانوار، یکی پس از دیگری نشاء می‌شوند و هرکس به غیر از مزرعه‌ی متعلق به خانواده‌ی خود، در چند مزرعه‌ی دیگر نیز همکاری می‌کند.

«کوکو بر سرِ داره»، «چموش دوزانِ شاندرمن»، «شبنَمَم ویرمَه نَنَه»، «شًو دَرومَه» برخی از ترانه‌هایی هستند که توسط کشاورزان اهل تالش خوانده می‌شوند.

موسیقی بنادر و شهر‌های جنوبی ایران

واضح است که وجود برخی از استان‌ها و شهر‌های شمالی و جنوبی در مجاورت دریا مردم این مناطق را به سمت دریا و دریانوردی و مشاغلی، چون ماهیگیری و تجارت‌های دریایی سوق داده است و باعث شده افراد کمتری در زمینه کشاورزی مشغول به کار باشند. به همین دلیل موسیقی کار در شهر‌ها و بندر‌های جنوبی بیشتر به مشاغل مرتبط با دریا اختصاص دارد. جنوبی‌ها برای تمام شغل‌های دریایی اعم از ماهیگیری و تجارت و کشف و صید مروارید و دیگر مشاغل کارآوا‌های مختص به خود را دارند. البته این رویه در کشاورزی نیز وجود دارد، اما کارشناسان و پژوهشگران موسیقی کمتر به آن پرداخته‌اند.

سیدمحمدرضا بلادی (پژوهشگر موسیقی نواحی) درباره کارآوا‌های اهالی جنوب در بخش کشاورزی گفته است: زمانی که گندم‌ها درو شده و آماده برای توزین می‌شود، شخصی به نام «وزان» با ترازوی خود گندم‌ها را وزن کند، اما به علت اینکه این کار، عملی مقدس به حساب می‌آید این کار باید توسط افراد معتمد انجام شود. کشاورزان در هنگام وزن کردن نغمه‌ای را می‌خوانند تا حسابگر دچار اشتباه نشود و شخصی که بندی در دست دارد هریک بار یک گره بر بند می‌زند. طی این روند کشاورزان سبد‌ها را پر از گندم می‌کنند و اولین بار که سبد پر می‌شد یک شعر را با آهنگی خاص می‌خوانند، بار دوم شعری دیگر و همین طور تا ده بار و پس از ده بار دوباره شمارش از نو آغاز می‌شود.

نمونه اشعار:

یک، خدا یک است

دو، دو نباشد هم خدای بزرگ

سه، الله و محمد و علی یار بس است

در کنج لحد خدا به فریاد رس است

چهار، چاره بیچارگانم هم خدای بزرگ

دلیل در ماندگان هم خدای بزرگ

پنج، پنجی که خدا دهد گنجی

گنج بی‌رنجی

شش، شخصت آمد نشست آمد

به امید خدا که هست آمد

هفت، امام هشتمی خوانم رضا را

کند آسان به ما روز جزا را

نه نور نور محمد و کرم، کرم مرتضی علی

منبع: ایلنا

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.