وقتی صدای حضرت آقا را شنیدم دوست داشتم ایشان را از نزدیک ببینم

محبوبه  طاهری  آموزگار و معلم  پرورشی کودکان  استثنایی شهرستان‌های تهران، گفت: امسال برای نخستین بار از کودکان استثنایی نه ساله دعوت شد تا در بیت رهبری برای جشن تکلیف حضور پیدا کنند. 

وی افزود:حدود ۴ کودک استثنایی که شامل ۱کودک نابینا(ستاره رفیع)، ۱ کودک ناشنوا(کوثر آقایی) و ۲ معلول جسمی در جشن حضور داشتند البته احتمالا این تعداد بیشتر است. 

طاهری با بیان اینکه کودکان دعوت شده به این جشن استعدادهایی همچون حفظ قرآن و شعرخوانی داشتند افزود: کوثر با اینکه ناشنوا بود در حضور رهبر شعرخوانی کرد که باعث تعجب و توجه حضار شد. ستاره نیز  با سن بسیار کم به دلیل حفظ قرآن به این مراسم دعوت شد.

ستاره رفیع، دانش آموز ۹ ساله روشندل  از شهر ری، گفت: وقتی از مدرسه به مادرم تماس گرفتند و فهمیدم من برای دیدار با حضرت آقا دعوت شدم ابتدا شوکه شدم و استرس به من دست داد اما پیش از این خیلی علاقه مند بودم آقا را از نزدیک ملاقات کنم به خاطر همین از پدر و مادرم خواستم تا اجازه دهند به دیدار رهبر بروم.

او ادامه داد:من یک خواهر و برادر دارم و به قرآن بسیار علاقه مندم وقتی می‌فهمیدم خانوادم قرآن می‌خوانند تصمیم گرفتم آن را حفظ کنم؛ البته تا کنون توانستم۱۰سوره کوچک قرآن را حفظ کنم.

وی افزود:من ابتدا فکر می‌کردم دیدار با رهبر بسیار سخت است اما وقتی به بیت رفتم فهمیدم ایشان بسیار مهربان هستند. من از ته دلم می خواستم ایشان را از نزدیک ببینم اما اجازه ندادند به همین علت بسیار ناراحت شدم.

رفیع گفت: خانمی در بیت رهبری حضور داشت و از قضیه من با خبر شد به همین علت مرا پیش ایشان برد وقتی من آقا را ملاقات کردم بسیار خوش‌حال شدم و تصمیم گرفتم از ایشان یک یادگاری داشته باشم و  او به من انگشترش را هدیه داد.

او افزود: من از دیدار با آقا خیلی خوشحالم و از احساساتم نمی‌توانم بگویم؛ من در پایان جشن تکلیف به رهبر گفتم باباجون روزت مبارک.

کوثر آقایی دانش آموز ۱۱ساله ناشنوا از شهر ری، گفت: من دو سال پیش به سن تکلیف رسیدم اما به خاطر شرایط کرونا برایمان جشنی نگرفتند. 

او ادامه داد: من خیلی دوست داشتم حضرت آقا را از نزدیک ببینم وقتی فهمیدم بعد از دوسال می خواهند برایمان در کنار رهبر جشن بگیرند بسیار خوشحال شدم؛ آن قدر که شعری را حفظ کردم تا برای ایشان بخوانم. 

آقایی گفت: به من اجازه ندادند حضرت آقا را از نزدیک ملاقات کنم به همین علت بسیار ناراحت شدم و گریه کردم. از شما می‌خواهم به آقا بگویید اجازه دهد من هم او را ببینم. مانند هزاران کودکی که از نزدیک ایشان را دیدند.