
با سقوط اسد و آشفتگی سیاسی در سوریه، ترکیه در حال پر کردن خلأ قدرت در دمشق است. اما آنچه در ظاهر همکاری برای ثبات منطقه به نظر میرسد، میتواند آغازگر دورهای تازه از بیثباتی با محوریت یک ائتلاف سنی تندرو تحت حمایت آنکارا باشد.
لبخند سرد نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در دیدار ۷ آوریل با دونالد ترامپ در کاخ سفید، زمانی که رئیسجمهور آمریکا از رجب طیب اردوغان تمجید کرد و به ترکیه بابت «تسلط بر سوریه» تبریک گفت، گویای نگرانیهای تلآویو بود. ترامپ حتی ادعا کرد که میتواند اختلافات ترکیه و اسرائیل را «حلوفصل» کند، اما نشانهای از اطمینان در چهره نتانیاهو دیده نمیشد.
افزایش پیچیدگی ماجرا زمانی نمایانتر شد که خبر احتمال دیدار ترامپ با احمد شَرَعا، رئیسجمهور جدید سوریه و چهرهای سابق در شاخه سوری القاعده، منتشر شد. منابع متعددی میگویند ترکیه بهصورت پنهانی از شَرَعا و گروه هیئت تحریر شام (HTS) حمایت کرده؛ گروهی که پس از سقوط بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، کنترل سوریه را به دست گرفته است.
برخی امیدوارند که نفوذ ترکیه در سوریه بتواند به مهار تهدیدهای امنیتی کمک کند، اما واقعیت ممکن است خلاف این امیدها باشد. جایگزینی یک دیکتاتور با یک رهبر اسلامگرای افراطی، بیش از آنکه گرهگشا باشد، مشکلساز خواهد بود.
اردوغان با سوابق نزدیکی به اخوانالمسلمین و گرایشهای آشکار اسلامگرایانه، در سخنرانی ۳۱ مارس خود برای حماس دعا کرد و خواستار نابودی اسرائیل شد. حالا HTS، تحت چتر امنیتی ترکیه در سوریه، میتواند برنامههای رادیکالتری را دنبال کند که نه تنها امنیت اسرائیل بلکه ثبات منطقه را هم به خطر میاندازد.
اسرائیل نیز بیکار ننشسته است. از زمان سقوط اسد، حملات هوایی و عملیاتهای زمینی در سوریه انجام داده تا دست ترکیه را از تأسیسات نظامی مهمی مانند پایگاه T-۴ در تدمر کوتاه کند. تلآویو همچنین اعلام کرده که ایجاد پایگاه نظامی ترکیه در سوریه را «خط قرمز» میداند. در همین راستا، اسرائیل بهدنبال تقویت روابط با اقلیت دروزی در جنوب سوریه است که طبیعتاً از ظهور یک رژیم سنی افراطگرا در دمشق نگران خواهند شد.
مذاکراتی میان نمایندگان اسرائیل و ترکیه در آذربایجان، که با هر دو کشور روابط نزدیکی دارد، انجام گرفته تا تنشها کاهش یابد. اما تنها واشنگتن است که میتواند بین این دو متحد سابق که در آستانه رویارویی قرار دارند، نقش میانجی مؤثر ایفا کند.
اگرچه آمریکا نمیخواهد تنش با یک متحد ناتو را شعلهور کند، اما این نباید به معنای تسلیم در برابر جاهطلبیهای آنکارا و حمایت آشکارش از HTS در سوریه باشد. واشنگتن ابزارهای متعددی در اختیار دارد تا مانع شکلگیری یک بلوک تندرو سنی شود و تعادل قدرت را حفظ کند. نخست، ایالات متحده نباید تحریمهای خود علیه HTS را لغو کند. هرگونه تخفیف در این تحریمها باید مشروط به اصلاحات واقعی و حذف کامل چهرههای جهادی از دولت جدید سوریه باشد.
شَرَعا مدعی است که دیگر آن جوان تندروی سابق نیست و اکنون طرفدار دموکراسی و اصلاحات است. آمریکا باید این وعدهها را جدی بگیرد و تا زمانی که عملی نشدهاند، از بهرسمیتشناختن دولت جدید دمشق خودداری کند. دوم، واشنگتن باید رویکرد خود نسبت به حضور باقیمانده نظامی روسیه در سوریه را بازبینی کند. اگرچه در سایر نقاط جهان با روسیه در تضاد است، اما حضور محدود روسیه در پایگاه حمیمیم میتواند بهعنوان توازن در برابر افراطگرایی سنی و جاهطلبی ترکیه در منطقه عمل کند.
جالب آنکه در گذشته، اسرائیل نیز ترجیح میداد نیروهای روسیه در سوریه بمانند تا مانع رشد افراطگرایی شوند. رقابت تاریخی میان مسکو و آنکارا در خاورمیانه نیز بر این رویکرد مهر تأیید میزند. سوم، آمریکا باید حمایت خود از دولت لبنان و پادشاهی اردن را افزایش دهد. گروههای افراطی و نیروهای نیابتی تحت حمایت ترکیه ممکن است تلاش کنند این دو کشور را بیثبات کنند؛ موضوعی که بهطور مستقیم امنیت اسرائیل و متحدان واشنگتن را تهدید خواهد کرد.
چهارم، ایالات متحده باید بهصورت فعال با اقلیتهای سوری مانند دروزیها، کردها، علویها و مسیحیان وارد تعامل شود. تقویت این گروهها میتواند هم از افراطگرایی جلوگیری کند و هم دست واشنگتن را در تحولات سوریه باز نگه دارد. هرگونه کاهش تحریم نیز باید مشروط به گسترش مشارکت این اقلیتها در ساختار سیاسی جدید سوریه باشد.
در نهایت، ترکیه نمیتواند جانشین مطلوبی برای تهدیدهای سابق در منطقه باشد. HTS نیز در صورت اصلاحناپذیر بودن، تفاوتی با رژیمهای گذشته نخواهد داشت. ایالات متحده باید از پر شدن خلأ قدرت در سوریه توسط ارتش ترکیه جلوگیری کند و مانع تبدیل دمشق به نقطه آغاز یک محور تجدیدنظرطلب دیگر شود.
منبع: نشنال اینترست