
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - جنگ اوکراین، که بیش از سه سال از آغاز آن میگذرد، به پیچیدهترین شطرنج ژئوپلیتیکی قرن بدل شده و آینده نظم جهانی را در معرض آزمونی سخت قرار داده است. از هشدارهای اتحادیه اروپا درباره تداوم این نبرد تا اطمینان کرملین به بیثمری تحریمها و اصرار اوکراین بر مقاومت بدون مصالحه، این مناقشه لایههای متعددی از تقابل نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک را به نمایش گذاشته است.
کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با هشداری صریح اعلام کرده که جنگ اوکراین ممکن است سالها ادامه یابد و صلح به هدفی دور از دسترس بدل شده است. او با اشاره به ناکامی تلاشهای دیپلماتیک، از جمله ابتکارات دونالد ترامپ، تأکید دارد که ولادیمیر پوتین هیچ نشانهای از تمایل به عقبنشینی نشان نداده و در بدترین سناریو، اوکراین ممکن است مجبور به واگذاری بخشی از خاک خود شود. این پیشبینی، پرسشی کلیدی را پیش میکشد: آیا استراتژی اروپا برای حمایت بیچونوچرا از کییف، که با تأمین ۸۰ درصد از ۲ میلیون گلوله وعدهدادهشده تا اکتبر ۲۰۲۵ و برنامهریزی برای نوزدهمین بسته تحریمی علیه روسیه همراه است، میتواند معادلات میدانی را تغییر دهد یا به تداوم یک جنگ فرسایشی منجر خواهد شد؟
دادهها نشان میدهند که اوکراین در سال ۲۰۲۶ به ۶۰ تا ۸۰ میلیارد دلار کمک مالی و نظامی نیاز خواهد داشت، مبلغی که وابستگی کییف به غرب را به سطحی بیسابقه رسانده و شکنندگی اقتصادی آن را برجسته میکند. نقض اخیر حریم هوایی لهستان توسط پهپادهای روسی، که با واکنش تند ناتو و سرنگونی پهپادها همراه بود، نشاندهنده خطر گسترش این بحران به مرزهای شرقی اروپاست. کالاس این اقدام را «تهاجمی بیمحابا» خواند و بر تشدید فشار بر مسکو تأکید کرد.
این استراتژی تقابلی، بدون پیشرفت دیپلماتیک، ممکن است اروپا را به سوی درگیری مستقیم با روسیه سوق دهد. آیا اروپا میتواند هزینههای سنگین این جنگ را برای سالها تحمل کند، یا فشارهای داخلی آن را به سوی مصالحهای ناخواسته با مسکو سوق خواهد داد؟
تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به این مناقشه تاکنون در سایه تقابلهای نظامی رنگ باخته است. نشست آلاسکا بین دونالد ترامپ و پوتین که با خوشبینی اولیه همراه بود، نتوانست به پیشرفتی ملموس منجر شود. جیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا، اعلام کرده که مذاکرات بر دو محور کلیدی متمرکز است: وضعیت سرزمینهای اشغالی و تضمینهای امنیتی برای اوکراین. اما اختلافات عمیق، از جمله اصرار کییف بر بازپسگیری تمام خاک خود و مخالفت مسکو با عضویت اوکراین در ناتو، چشمانداز صلح را تیره کرده است.
اظهارات ونس مبنی بر اینکه ترامپ منزویسازی اقتصادی روسیه را ضروری نمیداند، نشاندهنده رویکردی عملگرایانه در واشنگتن است که ممکن است با مواضع سختگیرانه اروپا در تضاد باشد. مذاکرات اخیر اتحادیه اروپا در واشنگتن برای هماهنگی تحریمهای جدید، که با حضور دیوید اوسالیوان برگزار شد، حکایت از تلاش بروکسل برای حفظ فشار بر مسکو دارد. اما آیا این تحریمها که کرملین آنها را بیاثر میداند، میتوانند رفتار روسیه را تغییر دهند؟
کرملین، با اعتمادبهنفسی که از منابع عظیم و برتری نظامیاش نشأت میگیرد، تحریمهای غرب را بیتأثیر خوانده و خود را برای نبردی طولانی آماده کرده است. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین، با لحنی قاطع اعلام کرده که تحریمهای بیسابقه علیه روسیه نتوانسته اراده مسکو را در هم بشکند و این کشور با تکیه بر ابزارهای نظامی و دیپلماتیک، اهداف خود را پیش خواهد برد.
ولادیمیر پوتین شروطی را برای صلح مطرح کرده که برای غرب و اوکراین غیرقابل قبول است: بهرسمیت شناختن نتایج همهپرسیهای مناطق اشغالی و تضمین عدم پیوستن اوکراین به ناتو. این شروط که ریشه در استراتژی مسکو برای حفظ حوزه نفوذ خود دارد، شکافی عمیق در مسیر مذاکرات ایجاد کرده است. نادیده گرفتن سیگنالهای مسکو برای گفتوگو ممکن است فرصتهای واقعی صلح را از بین ببرد. پوتین در اظهارات اخیر خود پس از سفر به چین، تأکید کرده که جنگ برای دفاع از حقوق مردم مناطق مورد مناقشه است، نه توسعهطلبی.
روسیه با کنترل حدود ۲۰ درصد از خاک اوکراین و برتری در دونباس، ابتکار عمل را در میدان حفظ کرده است. هشدار پوتین درباره عواقب اعزام نیروهای ناتو به اوکراین، نشاندهنده خطری بالقوه برای تبدیل این مناقشه به جنگی فراگیر است. از منظر اقتصادی، روسیه با افزایش تجارت با چین، هند و سایر شرکای غیرغربی، تا حدی اثرات تحریمها را خنثی کرده است. اما محدودیت دسترسی به فناوریهای پیشرفته ممکن است در بلندمدت پاشنه آشیل مسکو شود. این تناقض میتواند استراتژی کرملین را در آینده به چالش بکشد.
زلنسکی با رد پیشنهاد پوتین برای دیدار در مسکو، او را به بازی سیاسی با ایالات متحده متهم کرده و خواستار مذاکره در کییف شده است. این موضع، که با لحنی سرشار از خشم بیان شد، نشاندهنده عمق بیاعتمادی کییف به کرملین است. زلنسکی با تأکید بر اینکه سفر به «پایتخت تروریستها» غیرممکن است، عملاً درهای گفتوگوی مستقیم را بسته و بر تشدید فشارهای غرب اصرار دارد. اما واقعیتهای میدانی که پوتین نیز به آن اشاره کرده، حکایت از وضعیت بحرانی نیروهای اوکراینی دارد.
کرملین ادعا میکند که ارتش اوکراین تنها ۴۷ تا ۴۸ درصد از ظرفیت رزمی خود را حفظ کرده و با کمبود شدید نیرو مواجه است. وابستگی مالی اوکراین به غرب نیز روزبهروز عمیقتر میشود. بر اساس دادههای کابینه وزرای اوکراین، کییف در سال ۲۰۲۶ به ۶۰ تا ۸۰ میلیارد دلار کمک مالی و نظامی نیاز خواهد داشت، مبلغی که نشاندهنده شکنندگی اقتصادی این کشور است.
زلنسکی که با شعار مقاومت ملی به میدان آمده، اکنون بین حفظ روحیه ملت و پذیرش واقعیتهای تلخ میدانی گرفتار شده است. اصرار او بر بازپسگیری تمام خاک اوکراین، بدون توان نظامی کافی، ممکن است به بنبستی استراتژیک منجر شود. فشارهای داخلی، از جمله نارضایتیهای اقتصادی و خستگی از جنگ، نیز میتواند موقعیت زلنسکی را تضعیف کند. پرسش کلیدی این است: آیا کییف میتواند بدون مصالحهای دردناک به مقاومت ادامه دهد، یا ناچار به پذیرش شروطی خواهد شد که استقلال آن را به خطر میاندازد؟ این تله استراتژیک، که اوکراین را بین آرمانگرایی و واقعیتگرایی محصور کرده، آینده این کشور را در هالهای از ابهام فرو برده است.
جنگ اوکراین به نقطه عطفی در تاریخ معاصر بدل شده است. اروپا، با وجود عزم خود برای حمایت از کییف، با چالشهایی مانند بحران انرژی، ضعف استراتژیک در برابر چین و فشارهای داخلی مواجه است. روسیه، با تکیه بر منابع طبیعی و روابط با شرکای غیرغربی، برای جنگی طولانی آماده به نظر میرسد. اوکراین که برای بقای خود میجنگد، در دام وابستگی فزاینده به غرب گرفتار شده است. نقش ایالات متحده، بهعنوان میانجی یا بازیگری تعیینکننده، همچنان مبهم است. آیا دیپلماسی میتواند این تله استراتژیک را بگشاید، یا جهان به سوی درگیری گستردهتری سوق داده خواهد شد؟
بدون میانجیگری قدرتمند و بیطرف، این جنگ به یک مناقشه فرسایشی بدل خواهد شد که نهتنها اوکراین، بلکه کل منطقه را در برزخ ناامنی فرو میبرد. آینده این بحران به تصمیمات رهبران کییف، مسکو و بروکسل، و مهمتر از آن، به اراده جهانی برای یافتن راهی به سوی صلح بستگی دارد. شاید زمان آن رسیده که به جای گرفتار ماندن در تله استراتژیک، جهان به سوی بازسازی نظمی جدید گام بردارد.