
باشگاه خبرنگاران جوان - روزهای آغازین سال دوم جنگ، اوضاع سیاسی و نظامی، با روزهای اولیه جنگ تفاوت فاحشی پیدا کرده بود...
در این یک سال، دیگر جبههبندی جهانی مشخص شده بود؛ عراق و سایر کشورها در یک سو و ایران بهتنهایی در سوی دیگر قرار گرفته بود. حمایت کشورهای عربی از صدام که از همان ابتدا واضح بود. شوروی و آمریکا که دو ابرقدرت روز جهان بودند، حمایت سیاسی و تسلیحاتی علنی از رژیم بعث داشتند. کشورهای اروپایی هم ایران را در ادامه جنگ مقصر میدانستند و در حالیکه عراق مناطق زیادی از ایران را اشغال کرده بود و روزانه شهرها و مناطق مهم ایران را گلولهباران میکرد، آنها معتقد بودند آشتیناپذیری ایران، دسترسی به صلح از طرق دیپلماتیک را ناممکن کرده است.
رزمندگان ایران هم در طول این یک سال، در خرمشهر و در جبهههای مختلف جانانه جنگیده بودند و حالا در آغاز سال دوم نبرد، عراق با وجود برتری واضحش در نیرو و تجهیزات، در سراسر خطوط نبرد زمینگیر و پیشرویهایش متوقف شده بود. بنیصدر هم از ایران گریخته بود، فرماندهی کل قوا حالا در دست امام خمینی بود و ارتش و سپاه به هم نزدیکتر شده بودند.حالا نوبت آن بود که نیروهای ایران فرمان جنگ را به دست بگیرند و عملیاتهای دفاعی به عملیاتهای تهاجمی مبدل شوند. البته در چند ماه گذشته ارتش، سپاه و نیروهای مردمی هرکدام عملیاتهای کوچک تهاجمی انجام داده بودند که موفق هم بود و منجر به آزادسازی مناطق محدودی شده بود.
حالا در آغاز مهرماه ۶۰، رزمندگان خود را برای اولین عملیات بزرگ آماده میکردند. یعنی عملیات ثامنالائمه که هدفش نجات آبادانی بود که یک سال بود در محاصره نیروهای متجاوز و زیر گلولهباران شدیدی قرار داشت.
وقتی خرمشهر اشغال شد، نحوه اشغال آن و اتفاقهایی که در جریان تصرف خرمشهر افتاده بود، افکار عمومی را بهشدت جریحهدار کرده بود، و برای همین اشغال شدن آبادان، چیزی بود که رزمندگان ایرانی از ارتش گرفته تا سپاه و ژاندارمری و نیروهای مردمی با تمام توان از آن ممانعت کردند. حتی مردم عادی مانند روزهای مقاومت در خرمشهر، به میدان آمدند. یکیشان دریاقلی سورانی اوراقفروش آبادانی بود که پیشروی شبانه عراقیها را دیده و سوار دوچرخهاش شده و کیلومترها رکاب زده بود تا خبر تحرک مخفیانه نیروهای عراق را به فرماندهان ایرانی برساند. خبر را هم بهموقع رساند و اینطوری آبادان از دچار شدن به سرنوشت خرمشهر نجات یافت.
بعد از آن، نیروهای ایران هر طور که بود، برای یک سال اجازه ندادند که پای عراقیها به آبادان برسد. حالا میخواستند محاصره تقریبا کامل آبادان را بشکنند. فرمان هم که از آبان سال قبل صادر شده بود: «حصر آبادان باید شکسته شود.»
این کار با انجام عملیات شهید مدنی که چند روز پیش انجام شده بود و در جریان آن غرب سوسنگرد و دهلاویه آزاد شده بود، آسانتر شده بود. این حملات موفق، روی روحیه نظامیان عراقی هم اثر تخریبی شدیدی داشت. میزان فرار عراقیها از برابر نیروهای ایران به اندازهای رسیده بود که ستاد فرماندهی جنگ عراق اعلام کرد: «نظامیانی که از برابر ایرانیها میگریزند، بی درنگ محاکمه و محکوم به اعدام شوند و بازماندگان آنها از حمایتهای اعطایی محروم شوند.»
عملیات شکست حصر آبادان که ابتدا عملیات حمزه سیدالشهدا نام داشت، با پیشنهاد لشکر ۷۷ خراسان، به نام حضرت ثامن الائمه (ع) نامگذاری شد. رمز شروع آن هم نصر منالله و فتح قریب انتخاب شده بود.
قرار بود نیروها در سه محور اصلی و یک محور پشتیبانی وارد عمل بشوند. محورهای اصلی شامل: محور دارخوین، به فرماندهی سرهنگ مهدی فرمنش و حسن باقری که در شرق کارون عمل میکردند و باید پل قصبه بر روی کارون را تصرف میکردند.
محور فیاضیه به فرماندهی سرهنگ کهتری و یحیی رحیمصفوی. در این محور با پیشروی در جاده اهواز -آبادان باید پل حفار را تصرف و به نیروهای محور اول میپیوستند که در این صورت راه فرار عراقیها بسته میشد.
محور ذوالفقاری به فرماندهی سرهنگ منوچهر امینیان و غلامعلی رشید که در جناح راست محور فیاضیه عمل میکرد.
و در محور ماهشهر هم نیروهای سپاه و ژاندارمری حضور داشتند و ماموریتشان این بود که نیروهای عراق را درگیر کنند تا نیروهای دو محور اصلی دارخوین و فیاضیه بتوانند عقبه عراقیها را ببندند و آنها را در محاصره ایرانیها گیر بیندازند.
رزمندگان خط مقدم هم از نیروهای پیاده ارتش و سپاه تشکیل میشد و هدایت آنها در خط اول نبرد به عهده کسانی مثل حسین خرازی، مصطفی ردانیپور، یدالله کلهر و مرتضی قربانی و احمد کاظمی بود که بعدها به ردههای بالای فرماندهی لشکرهای سپاه هم رسیدند.
یکی از اقدامات پیشبینیشده در این عملیات آتش زدن کارون بود. به همین منظور، نیروهای شرکت نفت با لولهگذاری شب عملیات بین دو پل قصبه و حفار و در محوری که عراقیها حضور داشتند، نفت سیاه روی کارون وارد کردند و صبح عملیات، این نفت آتش زده شد و مانع از تحرک عراقیها در اطراف پلها شد. دود این آتش، دیدبانی آتشبارهای عراقی را مختل میکرد و مانع میشد از این که بتوانند ایرانیها را با آتش توپخانهشان گلولهباران کنند.
ساعت شروع عملیات، ساعت یک بامداد پنجم مهر بود. در تمام محورها سکوت رادیویی کاملی حاکم بود تا عراقیها از طریق شنود مکالمات بیسیم، متوجه انجام عملیات نشوند. هرچند که از روزهای پیش، اندکی مشکوک شده و به نیروهایشان دستور آمادهباش داده بودند، ولی از شنود بیسیمهایشان معلوم بود که هنوز از انجام عملیات گسترده پیش رو آگاه نیستند.
ولی یک ساعت مانده به شروع عملیات، در محور ماهشهر، عراقیها متوجه حضور یگانهای ایرانی شدند. فرمانده آن محور بهناچار دستور داد که حمله آغاز شود و حمله در آن قسمت، یک ساعت قبل از موعد مقرر آغاز شد. سایر محورها به مدت یک ساعت همچنان سکوت رادیویی را رعایت کردند و در همان ساعت یک بامداد، کار را با رمز نصر منالله وفتح قریب آغاز کردند. در همان ساعت اول، توپخانه ارتش با آتش جانانهای که بر سر عراقیها ریخت، آتشباری عراق را تا حد زیادی خنثی کرد. هوانیروز هم در هر جا که لازم بود به کمک رزمندهها میآمد.
نیروها سنگر به سنگر و خاکریز به خاکریز جلو رفتند. درگیری در هر چهار محور بسیار شدید بود و به ترتیب، ابتدا نیروهای محور ماهشهر، بعد نیروهای محور دارخوین، بعد رزمندگان محور ذوالفقاری و در آخر نیروهای محور فیاضیه به اهداف عملیات دست پیدا کردند.
در محور فیاضیه عراقیها که از سه محور دیگر به بنبست خورده بودند، تمام توانشان را در پل حفار گذاشتند و با بهکارگیری تانکها و آتشباری توپخانه، سعی در پاتک در پل حفار کردند که نیروهای گردان ۱۵۳ ارتش و گردان ۳۷ زرهی با بیش از دویست دستگاه تانک، به فرماندهی سرهنگ منوچهر کهتری و نیروهای سپاه به فرماندهی یحیی رحیمصفوی با آنها بهشدت درگیر شدند که این درگیری تا روز ششم مهر ادامه پیدا کرد.
عملیات دو روز طول کشید و تلفات عراقیها حدود ۲۰۰۰ کشته و ۱۷۰۰ اسیر بود و ۱۵۰ کیلومتر مربع از مناطق اشغالشده را از دست دادند.
یحیی رحیمصفوی در جلسه فرماندهان، نتایج عملیات را به این صورت توضیح داد:
۱. تحقق فرمان امام در رابطه با شکستن محاصره آبادان تا ثابت کنیم دستوری که امام بـه ملت بدهند عملی و اجرایی است.
۲. پاکسازی کامل شرق رودخانه کارون.
۳. بازشدن جادههای اهواز - آبادان و ماهشهر - آبادان.
۴. تصرف دو سرپل نظامی عراق.
۵. با این حمله بیش از ۵۲% نیروهای دشمن در منطقه خوزستان نابود گردید و یکی از محورهای اصلی را که عمدهترین محور حمله عراق در منطقه خوزستان... به عنوان یک برگ برنده در اختیار داشت، شکسته و امیدواریم با پاکسازی غرب رودخانه کارون و کرخه به مرزهای بینالمللی خود برسیم.
عملیات ثامنالائمه یک عملیات موفق بود. لشکر ۷۷ خراسان بعد از این عملیات به لشکر ۷۷ پیروز خراسان نامیده شد. مردم بعد از اعلام شکست محاصره آبادان و پیروزی در عملیات، در خیابانها جشن گرفته و شیرینی و شربت پخش کردند. در عراق صدام هشت نفر از فرماندهان عراقی را به دلیل این شکست اعدام کرد.
ولی شیرینی پیروزی، حادثه تلخی را در پی داشت. فردای پایان عملیات و کسب پیروزی، در حالی که که فرماندهان ارتش و سپاه، سرهنگ نامجو وزیر دفاع، تیمسار فلاحی رئیس ستادمشترک ارتش، سرهنگ فکوری مشاور رئیس ستاد و فرمانده نیروی هوایی، سردار یوسف کلاهدوز قائممقام سپاه پاسداران و سردار محمد جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر برای ارائه گزارش عملیات ثامنالائمه به امام، به تهران بازمیگشتند، در حادثهای در فرودگاه مهرآباد، هواپیمایشان آتش گرفت و همه این فرماندهان به شهادت رسیدند. تیمسار ظهیرنژاد و سرهنگ کهتری در لحظات آخر قبل از پرواز، به طور اتفاقی از هواپیما پیاده شده بودند.
بعد از این حادثه، تیمسار ظهیرنژاد به فرماندهی ستاد مشترک انتخاب شد، شورای عالی دفاع برای فرماندهی نیروی زمینی، فقط یک پیشنهاد داشت؛ سرهنگ صیادشیرازی که در جبهه کردستان در حال نبرد با گروهکهای ضدانقلاب بود. با انتخاب کسی که به اتحاد ارتش و سپاه اعتقاد محکمی داشت، حوادث مهمی در روند جنگ کلید خورد.
منبع: خبر آنلاین