با وجود آزادی گروگان‌ها، خاورمیانه همچنان مسیر طولانی تا رسیدن به صلح پایدار را در پیش دارد.

باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - در حالی که در هفته‌های اخیر خبر آزادی گروهی از گروگان‌ها در خاورمیانه موجی از امید محتاطانه ایجاد کرده است، سناتور جمهوری‌خواه «لیندسی گراهام» بار دیگر تصویری واقع‌گرایانه‌تر ـ یا شاید بدبینانه‌تر ـ از آینده صلح در منطقه ارائه داده است. به گفته او، حتی اگر برخی توافق‌های محدود صورت گیرد، تا رسیدن به صلح پایدار در خاورمیانه «راهی طولانی» باقی مانده است. این جمله کوتاه، اما پرمعنا، بار دیگر پرسش قدیمی را زنده می‌کند: آیا آنچه آمریکا از «صلح» در خاورمیانه می‌فهمد، در واقع چیزی جز بازتعریف موازنه قدرت به سود خود است؟

از زمان رونمایی طرح «معامله قرن» در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، صلح به یکی از پرمصرف‌ترین واژه‌های گفتمان دیپلماتیک واشنگتن بدل شده، اما در عمل، منطقه هر روز ناآرام‌تر شده است. این طرح که با شعار پایان دادن به منازعات دیرینه میان اسرائیل و فلسطینی‌ها معرفی شد، در واقع به تثبیت یک ساختار نابرابر و تک‌صدایی انجامید؛ صلحی که بیش از آنکه بر مبنای عدالت باشد، بر پایه فشار و منافع سیاسی طراحی شده بود.

روایت آمریکایی از صلح

گراهام در گفت‌و‌گو با The Hill از یک «طوفان کامل برای صلح» سخن گفت — استعاره‌ای که نشان می‌دهد حتی در نگاه خوش‌بینانه‌ترین حامیان اسرائیل در واشنگتن، شرایط منطقه ترکیبی از فرصت و تهدید است. از نظر او، ائتلاف اعراب نزدیک به ترامپ، ضعف نسبی ایران، و اعتماد اسرائیل به رهبری آمریکا، می‌تواند زمینه‌ساز توافقی بزرگ باشد. اما در همان حال، گراهام می‌افزاید که تا زمانی که گروه‌هایی، چون حزب‌الله و حوثی‌ها به عنوان نیرو‌های نیابتی ایران فعال‌اند، «هیچ صلحی در خاورمیانه پایدار نخواهد بود».

این موضع دوگانه ـ هم دعوت به صلح، هم تهدید به تقابل ـ نمونه‌ای کلاسیک از سیاست آمریکاست که در قالب «دیپلماسی فشار» شکل گرفته است. واشنگتن، از یک سو نقش میانجی و صلح‌ساز را برای خود قائل است، و از سوی دیگر، با سیاست‌های یک‌جانبه و فروش گسترده تسلیحات به منطقه، عملاً به استمرار چرخه خشونت کمک می‌کند.

در این چارچوب، گراهام نه به عنوان یک سناتور منزوی، بلکه به عنوان سخنگوی جناحی از سیاستمداران آمریکایی شناخته می‌شود که صلح را نه به‌عنوان فرآیندی عادلانه، بلکه به‌عنوان نتیجه‌ای مطلوب از توازن قدرت می‌بینند. در چنین نگاهی، مذاکره صرفاً ابزاری برای تثبیت سلطه است، نه پلی برای اعتمادسازی.

معامله قرن و بحران مشروعیت

«معامله قرن» که ترامپ با غرور از آن به عنوان «بزرگ‌ترین طرح صلح تاریخ» یاد می‌کرد، اکنون بیش از هر زمان دیگری بی‌اعتبار شده است. این طرح، بدون مشارکت واقعی طرف فلسطینی طراحی شد و عملاً حق تعیین سرنوشت را از آنان سلب کرد. منتقدان داخلی آمریکا نیز بار‌ها گفته‌اند که طرح مزبور بیش از آنکه به صلح بینجامد، به انجماد سیاسی منجر شد؛ صلحی که فقط روی کاغذ وجود داشت و در عمل به تشدید شکاف‌ها انجامید.

اکنون با گذشت چند سال، همان بازیگران اصلی این طرح در تلاش‌اند از آن به عنوان مبنایی برای توافق‌های جدید یاد کنند، گویی که شکست‌های پیشین هرگز رخ نداده است. گراهام در اظهارات اخیر خود از «اعتماد اسرائیل به ترامپ» سخن گفته؛ اما این اعتماد در واقع حاصل یک رابطه غیرمتقارن است که در آن، آمریکا در نقش قاضی و مجری، و اسرائیل در جایگاه متحد ممتاز قرار دارد.

در این میان، هیچ نشانه‌ای از بازنگری در سیاست‌های کلان واشنگتن دیده نمی‌شود. سیاستی که از زمان بوش پدر تا امروز بر محور «امنیت اسرائیل» تعریف شده و هرگونه نقد به رفتار تل‌آویو را با برچسب ضدیت با صلح یا حمایت از تروریسم سرکوب کرده است.

توافق گروگان‌ها؛ امیدی شکننده، واقعیتی پیچیده

آزادی اخیر گروگان‌ها از غزه بی‌تردید لحظه‌ای انسانی و امیدبخش بود. خانواده‌هایی که پس از هفته‌ها بی‌خبری، عزیزان خود را دوباره در آغوش گرفتند، نماد بارز رنج مشترک و انسانیت در میان آتش جنگ‌اند. اما همین واقعه، در عین حال لایه‌های عمیق‌تری از بحران را آشکار کرد.

نخست آنکه، توافق بر سر آزادی گروگان‌ها نه از مسیر طرح‌های دیپلماتیک بلندپروازانه، بلکه از طریق مذاکرات محدود و اضطراری حاصل شد — مذاکراتی که بیشتر به مدیریت بحران شبیه بود تا صلح. دوم آنکه، آزادی گروگان‌ها پایان بحران نیست؛ بلکه آغاز مرحله‌ای تازه از پرسش‌هاست: آینده غزه چه خواهد شد؟ چه کسی کنترل این منطقه را به‌دست خواهد گرفت؟ و مهم‌تر از همه، آیا سازوکار‌های بین‌المللی می‌توانند از تکرار این فاجعه جلوگیری کنند؟ در سخنان گراهام هیچ اشاره‌ای به این پرسش‌ها نیست. او تنها به دشمنان فرضی و نیابتی اشاره می‌کند، بی‌آنکه بپذیرد ساختار نابرابر قدرت، خود زمینه‌ساز تکرار خشونت است.

اسرائیل و تناقض صلح از منظر قدرت

گراهام در بخشی از مصاحبه‌اش گفته است که «تا وقتی حزب‌الله و حوثی‌ها وجود دارند، صلح ممکن نیست.» این گزاره، هرچند در نگاه نخست منطقی به‌نظر می‌رسد، اما از زاویه‌ای دیگر نوعی تقلیل‌گرایی سیاسی است. ریشه‌های بی‌ثباتی در خاورمیانه صرفاً به حضور گروه‌های مسلح محدود نمی‌شود؛ بلکه به ساختار‌های ناعادلانه سیاسی، اشغالگری، تبعیض و فقر نیز بازمی‌گردد.

اسرائیل در دهه‌های اخیر با گسترش شهرک‌سازی، محاصره اقتصادی و سرکوب ساختاری، شرایطی ایجاد کرده که در آن صلح صرفاً به معنای «سکوت زیر فشار» تعبیر می‌شود. چنین صلحی نه پایدار است و نه اخلاقی. اما در روایت آمریکایی ـ اسرائیلی، این سکوت همان هدف مطلوب تلقی می‌شود.

نکته مهم دیگر، نقش رسانه‌ها در بازتولید این تصویر است. هنگامی که رسانه‌های جریان اصلی در آمریکا از «صلح تاریخی» سخن می‌گویند، عملاً واقعیت میدان را حذف می‌کنند. آنچه در این میان گم می‌شود، صدای مردمانی است که هیچ‌گاه در میز مذاکرات حضور نداشته‌اند.

طوفان کامل یا طوفان توهم؟

گراهام از «طوفان کامل برای صلح» سخن گفت، اما آنچه واقعاً در حال شکل‌گیری است، بیشتر به «طوفان توهم» شباهت دارد. مجموعه‌ای از توافق‌های نمایشی، دیدار‌های پرزرق‌وبرق، و سخنرانی‌هایی که تنها هدفشان حفظ ظاهر است. سفر احتمالی ترامپ به اسرائیل و مصر نیز در همین راستا معنا می‌یابد: نمایش صلح، نه تحقق آن.

تجربه تاریخی نشان داده که هرگاه واشنگتن از «فرصت تاریخی» در خاورمیانه سخن گفته، معمولاً نتیجه‌اش یا بن‌بست سیاسی بوده یا شعله‌ورتر شدن درگیری‌ها. ریشه این ناکامی مزمن در نگاه ابزاری به صلح نهفته است؛ صلح به‌عنوان ابزار فشار، نه هدف انسانی.

صلح به مثابه سراب

اکنون، پس از آزادی گروگان‌ها و فروکش موقت تنش‌ها، بار دیگر این پرسش مطرح می‌شود که آیا جهان به سوی صلح نزدیک‌تر شده است؟ پاسخ، همان‌گونه که گراهام ناخواسته تأیید می‌کند، منفی است. راه صلح هنوز طولانی است؛ نه به‌دلیل دشمنان بیرونی، بلکه به‌دلیل ساختار‌های درونی سیاستی که صلح را تنها در صورت تسلیم یک‌طرفه تعریف می‌کند.

معامله قرن ترامپ شاید در ظاهر پایان یک منازعه بود، اما در باطن آغاز فصل تازه‌ای از بی‌اعتمادی و شکاف‌های عمیق‌تر شد. اکنون که دولت‌های مختلف بار دیگر از «توافق‌های تازه» سخن می‌گویند، هیچ‌کس پاسخ روشنی به پرسش بنیادین ندارد: صلح برای چه کسی، و به چه قیمتی؟

در جهانی که سیاستمداران از واژه صلح همان‌قدر بهره‌برداری تبلیغاتی می‌کنند که از واژه امنیت، حقیقت قربانی بازی‌های قدرت می‌شود. سخنان لیندسی گراهام نه‌تنها بازتاب یک دیدگاه شخصی، بلکه انعکاس عمیق‌ترین تناقض سیاست آمریکا در خاورمیانه است: سیاستی که هم‌زمان می‌خواهد میانجی باشد و داور، صلح‌ساز باشد و تسلیح‌کننده.

در چنین فضایی، شاید بهتر باشد به جای تکرار واژه صلح، به بازتعریف آن بیندیشیم. صلح واقعی نه در کاخ‌های ریاست‌جمهوری، بلکه در خیابان‌های ویران‌شده غزه و اردوگاه‌های بی‌خانمان‌ها معنا می‌یابد. تا زمانی که این واقعیت دیده نشود، هر «طوفان صلحی» چیزی جز توفان فریب نخواهد بود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۴ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
این دلقک سیرک در حد و سطح جان بولتون .بی بی نتیابو و ترامپ و تدر کروز و مابقی است
خیلی خیلی تندرو .بی حکمت و بیشعور است و بی منطق
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۲۲ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
مقدمات جنگ دیگری در لوای صلح چیده شده که در زمان مناسب آن را مانند جنگ ۱۲ روزه با ایران بر پا خواهد کرد و بسیاری را غافل گیر .این جنایتکاران وفای به هیچ عهدی را ندارند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۸ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
کاملا درست است آمریکا فقط بدنبال منافع خود در هرجای جهان هست وبهر فتنه ای متوسل است چه حالا از طریق جنگ وآدمکشی وترور چه به زمان مصلحتش صلح
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۲:۵۸ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
بزارید خودشون راه خودشون رو برن.ربطی به ما نداره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۳۴ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
نتانیاهو گفته جنگ هنوز تمام نشده اگر حماس اسلحه شو تحویل ندهد پس معلوم هست دوباره آتش جنگ فوران می‌کند این دفع به هیچکس رحم نمی‌کند خیالش راحت شد اسرا آزاد شدند ومردم اسرائیل دست از سرش برداشتند آتش بس را قبول کرد بخاطر این بود از طرف مردم اسراییل تحت فشار بود فقط خدا رحم کنه انشالله
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۱۷ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
فکر کنم که بعد اینکه اسرا رو تحویل گرفتن دوباره جنگ میکنن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۰۶ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
صهیون همیشه در طول تاریخ جنگ طلب بوده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۵۵ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
شما اقتصاد کشور رو درست کنید بعدا میتونید درباره صلح تو کشورهای دیگه نظر بدید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۰۲ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
توحالت خوبه؟ هرکسی کاری داره اینا درست یاغلط نظرکارشناسان درست کردن گرونی وتورم به پزشکیان ووزیر اقتصاد وبقیه مربوطه دیگه بایداین چیزارابفهمی زشته برات که نسنجیده حرف بزنی
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۳:۲۱ ۲۱ مهر ۱۴۰۴
تو که به قول خودت سنجیده حرف میزنی بگو ببینم تو تحریم میشه سفره مردم رو حفظ کرد یا نه
آخرین اخبار