باشگاه خبرنگاران جوان؛ ارینب سیفی - بنوا ونکاونبرگ، متخصص نسل Z در یادداشتی درباره تغییرات شیوهی یادگیری درمیان نسل Z گفت: اگر امروز ۲۰ ساله بودم، به مدرسه برنمیگشتم. نه به این خاطر که برای یادگیری ارزش قائل نیستم، بلکه به این دلیل که به یادگیری سریعتر، جسورانهتر و ریشهدار در تجربیات دنیای واقعی اعتقاد دارم. اگر میتوانستم از نو شروع کنم، مستقیماً وارد عمل میشدم، در یک استارتاپ نوآورانه کارآموزی میکردم، خودم را در یک پروژه چالشبرانگیز غرق میکردم، یا چیزی از خودم راهاندازی میکردم.
این سوال که نسل Z چگونه خارج از مدرسه یاد میگیرد، دیگر یک مسئله حاشیهای نیست. نسل Z در خارج از مدرسه و با سرعتی بیش از همیشه در حال یادگیری است. این یک تغییر قابل مشاهده است. در یوتیوب، دیسکورد و مشاغل جانبی، جوانان یادگیری خودگردان را انتخاب میکنند و از کلاس درس سنتی صرف نظر میکنند. باید بپرسیم: آیا مدرسه از زمانه عقب مانده است؟
چهار سال تحصیل در مدرسه نمیتواند با چهار سال کار در این حوزه رقابت کند، مگر اینکه بخواهید پزشک یا وکیل شوید، یا چیزی که قطعاً به مدرک نیاز دارد.
امروزه، بسیاری از جوانان در خارج از کلاس درس سریعتر، عمیقتر و خلاقانهتر از داخل آن یاد میگیرند. چه چیزی تغییر کرده است؟ و این چه چیزی در مورد آینده آموزش، کار و جامعه به ما میگوید؟
انقلاب آرام یک نسل
الیاس ۱۶ ساله اهل آنتورپ سال گذشته، یک فروشگاه پررونق در Etsy ساخت که دستبندهای دستساز میفروخت. او در مدرسه یاد نگرفته بود که چگونه این کار را انجام دهد. او از طریق آموزشهای یوتیوب در مورد سئو یاد گرفت، از یک گروه Discord برای کارآفرینان نوجوان مشاوره برندسازی گرفت و از Midjourney AI در طراحی لوگو کمک گرفت. اولین لوگوی او وحشتناک بود. ده عکس اول محصولاتش هم همینطور. اما او پیشرفت کرد. سریع. با هر اشتباه، درس گرفت.
الیاس تنها نیست. در سراسر اروپا، از میلان تا مارسی، جوانان در حال ایجاد کسب و کار، یادگیری ابزارهای جدید و تسلط بر مهارتهای پیچیده بدون انتظار برای اجازه یا برنامه درسی هستند؛ و از همه مهمتر: آنها یاد میگیرند که چگونه یاد بگیرند.
تاریخچه مختصری از مدرسه؛ از انضباط تا قطع ارتباط
عصر صنعتی: مدرسه به عنوان نظم و روال؛ آمادهسازی کارگران مطیع.
اروپای پس از جنگ: مدرسه به عنوان موتور تحرک اجتماعی.
عصر دیجیتال: مدارس در جهانی که سریعتر از توانایی سازگاری آنها حرکت میکند، در معرض خطر تبدیل شدن به یک گلوگاه هستند.
این منحنی تاریخی به ما کمک میکند تا عدم تطابقی را که امروز میبینیم درک کنیم: سیستم شکست نخورده است، اما به اندازه کافی سریع تکامل نیافته است.
سیستم مدرسه مدرن برای تولید کارگران کارخانه و کارمندان طراحی شده بود. زنگها مانند تغییر شیفت به صدا در میآمدند. یادگیری طوطیوار، پادشاه بود. خلاقیت یک ریسک بود. با این حال، جهانی که زمانی به اطاعت پاداش میداد، جای خود را به جهانی داده است که اکنون به کنجکاوی پاداش میدهد. ظهور اینترنت، ابزارهای هوش مصنوعی و اقتصادهای خالق جهانی، قرارداد آموزشی قدیمی را که به سختکوشی در مدرسه، گرفتن مدرک و تضمین شغل مربوط میشد، به طور فزایندهای غیرقابل اعتماد کرده است.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی گزارش میدهد که مدارس امروزی هنوز در آموزش مداوم سواد دیجیتال، تفکر انتقادی و هوش هیجانی - سه مهارتی که اکنون در عصر هوش مصنوعی اساسی تلقی میشوند - شکست میخورند. طبق برنامه اقدام آموزش دیجیتال اتحادیه اروپا، ۴۰ درصد از نوجوانان گزارش میدهند که مهارتهای دیجیتال را از طریق پلتفرمهای اجتماعی یاد میگیرند، نه در مدرسه.
پیامد واضح است: مدرسه دیگر انحصار یادگیری نیست. مدرسه یکی از گرههای بسیار است و برای خودراهبرترین یادگیرندگان، اغلب کندترین گره است.
جایی که یادگیری اکنون در آن اتفاق میافتد
۱. دیسکورد به عنوان یک دانشگاه تحت هدایت همسالان
دیسکورد که در ابتدا برای گیمرها ساخته شده بود، به یک پلتفرم تحت هدایت همسالان برای نسل Z تبدیل شده است. سرورهایی که به کدنویسی، نظریه انیمه، کارآفرینی یا اقدامات اقلیمی اختصاص داده شدهاند، مانند جوامع کوچک عملی عمل میکنند. در یک سرور هلندی به نام CodeCrafters، نوجوانان نکات اشکالزدایی را به اشتراک میگذارند و با هم رباتها را میسازند. در یک گروه طراحی فرانسویزبان، آنها قالبهای Canva را مبادله میکنند و مدلهای رابط کاربری را نقد میکنند. اینها فقط گروههای اجتماعی نیستند. آنها آموزشهای غیررسمی صنفی از طریق عمل هستند؛ و شاید مهمتر از همه: هیچ کس نمره نمیگیرد. بازخورد جایگزین قضاوت میشود. اجتماع جایگزین انزوا میشود.
۲. یوتیوب و تیکتاک: برنامه درسی جدید
طبق آمار Statista، بیش از ۵۰٪ از نسل Z در سطح جهان اکنون برای یادگیری مهارتهای جدید هفتگی به یوتیوب مراجعه میکنند. از مهارتهای نرم مانند مذاکره و مدیریت زمان گرفته تا آموزشهای پیچیده در مورد مدلسازی سهبعدی یا توسعه بلاکچین، الگوریتم به یک معلم تبدیل شده است. در تیکتاک، یک نوجوان در اسپانیا ممکن است امور مالی شخصی را از یک جوان ۲۲ ساله در لیسبون بیاموزد. یک دانشآموز برلینی ممکن است تحلیل تاریخی را از یک تولید کننده محتوا در قاهره مطالعه کند. یادگیری در حال جهانی شدن، بصری شدن و سرعت گرفتن است. اما فقط محتوا مهم نیست. طرز فکر مهم است: این پلتفرمها به جوانان یاد میدهند که چگونه شایستگیهای حیاتی قرن بیست و یکم را جستوجو، مقایسه، آزمایش و تطبیق دهند.
۳. مشاغل جانبی: کلاس درس دنیای واقعی
شغلهای جانبی به قدرتمندترین ابزار آموزشی برای نسل زالفا (نسل Z و نسل آلفا) تبدیل شدهاند. آنها برندسازی را از طریق آزمون و خطا، مذاکره را از طریق فروش مجدد کفشهای کتانی و بازاریابی دیجیتال را از طریق کمپینهای شکستخورده یاد میگیرند. یک نظرسنجی ویزا انگلستان در سال ۲۰۲۴ نشان داد که بیش از ۶۰٪ از جوانان در اروپا درآمد مشاغل جانبی خود را در سال گذشته ۱۰٪ افزایش دادهاند. هیچ کتاب درسی نمیتواند با خطرات راهاندازی یک محصول و تماشای شکست آن یا تماشای موفقیت آن برابری کند. این شکستها و موفقیتها سازنده هستند. آنها انعطافپذیری، تکرار و استراتژی را آموزش میدهند - همان مهارتهایی که مدارس اغلب در تلاش برای درست بودن از آنها اجتناب میکنند.
آنچه در خطر است: بحران و فرصت
در جنوب ایتالیا، نرخ ترک تحصیل از بالاترینها در اروپا است. بسیاری از دانشآموزان فایده مدرسه را نمیبینند. در همین حال، در فنلاند، مدلهای ترکیبی یادگیری تحت هدایت دانشآموزان، تعامل و استقلال را افزایش داده است. تفاوت در پول نیست. این یک طرز فکر است. ما در بحبوحه یک تغییر نسلی هستیم. یادگیری شخصی، تکراری و همتامحور شده است. اما اکثر مدارس هنوز وانمود میکنند که سلسله مراتبی، استاندارد و فردی است. این امر باعث ایجاد یک بیگانگی آرام، اما رو به رشد میشود. جوانان یادگیری را رد نمیکنند؛ آنها بیربط بودن را رد میکنند.
بازاندیشی آموزش: چه میشد اگر...
چه میشد اگر شغل جانبی یک دانشآموز به عنوان یک پروژه نمونه کار در نظر گرفته میشد؟ چه میشد اگر سرورهای دیسکورد به عنوان فضاهای یادگیری مشارکتی شناخته میشدند؟ چه میشد اگر مدارس سواد عاطفی و تسلط بر هوش مصنوعی را در کنار ریاضی و دستور زبان آموزش میدادند؟ چه میشد اگر از دانشآموزان نمیخواستیم بهترین آموختههای خود را بیرون از کلاس درس بگذارند؟