پس از سقوط اسد، سوریه به صحنه تقابل راهبردی ترکیه و اسرائیل برای بازتعریف نظم جدید منطقه تبدیل شده است.

باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - با فروپاشی رژیم بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، جهان گمان می‌برد که دوران تلاطم در دمشق به پایان رسیده است؛ اما واقعیتِ میدان نشان داد که این سقوط، تنها آغازگر فصلی جدید و شاید خطرناک‌تر در تاریخ خاورمیانه بوده است. سوریه امروز دیگر یک میدان جنگ داخلی ساده نیست، بلکه به «قربان‌گاه» جدیدی تبدیل شده است که در آن، دو قدرت بزرگ غیرعرب منطقه، یعنی ترکیه و اسرائیل، برای ترسیم آینده‌ای که با منافع استراتژیک‌شان همسو باشد، در برابر هم صف‌آرایی کرده‌اند. در حالی که آنکارا به دنبال تثبیت یک دولت مرکزی مقتدر و متحد است، تل‌آویو بقای خود را در تکه‌تکه شدن این همسایه شمالی می‌بیند. این تضاد منافع، سوریه را در آستانه یک رویارویی بزرگ در سال ۲۰۲۶ قرار داده است.

تقابل دو دکترین؛ اتحاد یا تجزیه

فروپاشی ساختار قدرت در دمشق، خلأ قدرتی ایجاد کرد که به سرعت توسط بازیگران منطقه‌ای پر شد. در این میان، ترکیه و اسرائیل دو رویکرد کاملاً آشتی‌ناپذیر را دنبال می‌کنند. آنکارا از نخستین روز‌های پسا-اسد، سرمایه‌گذاری سنگینی بر روی ایده «سوریه واحد» انجام داده است. از نظر رجب طیب اردوغان و تیم امنیتی او، یک سوریه یکپارچه با حکومتی مرکزی که تحت نفوذ ترکیه باشد، تنها تضمین برای بازگشت میلیون‌ها پناهجو و تأمین امنیت مرز‌های جنوبی است. آنکارا می‌خواهد سوریه به عنوان یک «دولت حائل» (Buffer State) عمل کند که نه تنها تهدیدی برای امنیت ملی ترکیه نباشد، بلکه به عنوان بازوی نفوذ این کشور در جهان عرب عمل کند.

در مقابل، دکترین امنیتی اسرائیل در قبال سوریه جدید، بر پایه «ضعف ساختاری» بنا شده است. تل‌آویو، که دهه‌ها با تهدید یک ارتش کلاسیک در مرز‌های شمالی خود دست و پنجه نرم کرده بود، اکنون هیچ تمایلی به دیدن یک سوریه قدرتمند و متحد ندارد، حتی اگر این کشور دیگر تحت فرمان خاندان اسد نباشد. استراتژیست‌های اسرائیلی بر این باورند که یک سوریه تکه‌تکه شده و درگیر در منازعات داخلی کوچک، بسیار بی‌خطرتر از کشوری است که بتواند بار دیگر پتانسیل نظامی خود را بازسازی کند. از این رو، اسرائیل به طور پنهان و آشکار از جریان‌هایی حمایت می‌کند که به دنبال خودمختاری یا جدایی از مرکز هستند. این تقابلِ «مرکزگرایی ترکی» در برابر «گریز از مرکز اسرائیلی»، سوریه را به میدان جنگ سردی تبدیل کرده است که هر لحظه بیم گرم شدن آن می‌رود. با به حاشیه رفتن سایر قدرت‌های منطقه‌ای، ترکیه اکنون خود را تنها سد محکم در برابر طرح‌های تجزیه‌طلبانه تل‌آویو می‌بیند.

بن‌بست ادغام؛ گره کور ثبات ملی

نقطه عطف این درگیری‌های دیپلماتیک و میدانی، در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۲۵ رقم خورد؛ روزی که قرار بود توافقی تاریخی برای ادغام «نیرو‌های دموکراتیک سوریه» (SDF) در بدنه ارتش ملی سوریه به امضا برسد. طبق این برنامه، باید تا پایان سال ۲۰۲۵، تمامی شبه‌نظامیان تحت یک پرچم و یک فرماندهی واحد جمع می‌شدند. اما این فرآیند خیلی زود به بن‌بست رسید. ریشه این بن‌بست، نه در مسائل لجستیکی، بلکه در تفاوت دیدگاه‌های بنیادین نهفته است. نیرو‌های SDF که از حمایت‌های گسترده لجستیکی و سیاسی ایالات متحده برخوردارند و پیوند‌های مخفیانه‌شان با اسرائیل فاش شده است، خواستار حفظ ساختار گردانی و خودمختاری عملیاتی خود هستند. آنها به دنبال مدل «فدرالیسم نظامی» هستند که در آن، فرماندهی مرکزی دمشق تنها نقشی تشریفاتی داشته باشد.

در سوی دیگر، دمشق با حمایت قاطع آنکارا، بر «جذب انفرادی» جنگجویان اصرار دارد. ترکیه بر این باور است که حفظ ساختار فعلی SDF به معنای کاشتن بذر یک دولت تروریستی در شمال سوریه است. این فلج سیاسی، اضطراب شدیدی را در آنکارا ایجاد کرده است. تحلیلگران ترک معتقدند که پافشاری SDF بر حفظ ساختار خود، با چراغ سبز تل‌آویو صورت می‌گیرد تا اطمینان حاصل شود که ارتش ملی سوریه هرگز به یک نیروی منسجم و تهدیدآفرین تبدیل نخواهد شد. برای ترکیه، این موضوع فراتر از یک اختلاف اداری است؛ این یک تهدید موجودیتی است. اگر ارتش ملی نتواند حاکمیت خود را بر تمام خاک سوریه اعمال کند، رویای آنکارا برای یک سوریه امن فرو خواهد ریخت و جای آن را کابوسِ «کانتون‌های تحت حمایت اسرائیل» خواهد گرفت که می‌توانند هر لحظه مرز‌های ترکیه را به آشوب بکشند.

زنگ خطر ۲۰۲۶؛ فرجام صبر استراتژیک

صبر استراتژیک ترکیه در قبال تحولات شمال سوریه به سرعت در حال لبریز شدن است. پیام‌هایی که در ماه‌های اخیر از سوی مقامات عالی‌رتبه آنکارا صادر شده، صریح‌تر و تندتر از همیشه است. هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، به صراحت گروه SDF را به هماهنگی استراتژیک با اسرائیل متهم کرده است. از نظر آنکارا، SDF دیگر تنها یک نیروی محلی نیست، بلکه به پیاده‌نظام طرح‌های اسرائیل برای بی‌ثبات‌سازی منطقه تبدیل شده است. ترکیه که یگان‌های مدافع خلق (YPG) را شاخه‌ای از پ‌ک‌ک می‌داند، به خوبی می‌داند که هرگونه تقویت این گروه‌ها، به معنای ناامنی دائمی در داخل خاک ترکیه است.

هشدار اخیر آنکارا مبنی بر اینکه دور جدید عملیات نظامی علیه این گروه‌ها «منتفی نیست»، لرزه بر اندام محافل دیپلماتیک انداخته است. اسرائیل نیز در مقابل، سرمایه‌گذاری خود را بر روی مهار سوریه افزایش داده و هرگونه تلاش برای بازسازی زیرساخت‌های نظامی و صنعتی این کشور را به عنوان یک خط قرمز تلقی می‌کند. تل‌آویو به خوبی می‌داند که شکست طرح‌های تجزیه‌طلبانه در سوریه، به معنای پیروزی بزرگ برای دکترین نفوذ ترکیه است. این تضاد منافع شدید، ریسک رویارویی مستقیم میان ترکیه و اسرائیل را در سال ۲۰۲۶ به بالاترین حد خود رسانده است. سوریه که زمانی میدان نبرد برای دموکراسی یا بقای رژیم بود، اکنون به تخته شطرنجی تبدیل شده که در آن، دو قدرت منطقه‌ای برای بقای استراتژیک خود بازی می‌کنند. اگر توافقی بر سر آینده ارتش ملی و یکپارچگی خاک سوریه حاصل نشود، بعید نیست که شعله‌های جنگ بعدی، نه میان شورشیان و دولت، بلکه میان ارتش‌های کلاسیک آنکارا و تل‌آویو در خاک سوریه شعله‌ور شود.

برچسب ها: اردوغان ، سوریه ، نتانیاهو
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار