وی جز كسب مال و ثروتاندوزیهای نامشروع دلمشغولی قابلتوجه ديگری نداشت، بسياری از مديران ارشد ساواك نيز به تبعيت از نصيری به زد و بندهای اقتصادی مشغول بودند.
راوی خاطراتی که در پی میآید از مبارزین نهضت اسلامی است که درد و نوبت زندان و شکنجه ساواک را تجربه کرده است. روایت او از فضای حاکم بر کمیته مشترک تا حدودی میتواند ترسیمگر رنجهایی باشد که بر مبارزان مسلمان رفته است.
آنها وقتی دیدند نمیتوانند از ما حرف بکشند هر دوی ما را به اتاق حسینی بردند. مرا به تخت بستند و شلاق زدند سر شوهرم را در دستگاه آپولو گذاشتند و شکنجه دادند که از مخوفترین ابزار شکنجه برای زندانیان به شمار میرفت.
هیچکس به اندازه او ساواک را کلافه نکرده است! مردی که بارها از دست آنها فرار کرده و به هیچ عنوان و زیر شکنجه هم لب به اعتراف باز نکرده است. گفتگوی کوتاه ما با «عزت شاهی» را از دست ندهید.