باشگاه خبرنگاران جوان - رابطه میان دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، و محمد بنسلمان، ولیعهد قدرتمند عربستان سعودی، یکی از عجیبترین و در عین حال سوداگرانهترین اتحادهای سیاسی دوران معاصر محسوب میشود. در حالی که معمولاً روابط بینالملل بر پایه منافع استراتژیک بلندمدت، دموکراسی، حقوق بشر یا حداقل ثبات منطقهای بنا میشود، این رابطه به طور آشکار بر ستونهای حمایت سیاسی مستقیم و معاملات مالی متقابل استوار گشته است.
بازگشت بنسلمان به صحنه سیاسی آمریکا پس از هفت سال دوری، که عمدتاً ناشی از انزوای بینالمللی پس از ماجرای قتل فجیع جمال خاشقجی بود، با استقبالی فراتر از انتظار و به شدت ویژه از سوی ترامپ همراه شد. این استقبال شامل ضیافتهای رسمی سطح بالا و برگزاری نشستهای اختصاصی برای سرمایهگذاریهای عظیم بود. این اقدامات، تلاشی واضح و سازمانیافته از سوی ترامپ برای بازسازی وجهه ولیعهد سعودی در عرصه جهانی بود؛ وجههای که به شدت توسط نهادهای اطلاعاتی و حقوق بشری بینالمللی خدشهدار شده بود.
اوج این رابطه حمایتی در پی قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی و ستوننویس واشنگتنپست، در کنسولگری عربستان در استانبول نمایان شد. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا گزارشهای محکمی مبنی بر دستور مستقیم محمد بنسلمان برای این عملیات ارائه کردند. با این حال، در یک اقدام کاملاً غیرمعمول در تاریخ دیپلماسی آمریکا، رئیسجمهور وقت، ترامپ، قاطعانه پشت بنسلمان ایستاد. او ولیعهد را از هرگونه تحریمهای هدفمند و از فشارهای فزاینده کنگره که خواهان پاسخگویی بود، محافظت کرد. ترامپ، علناً منافع اقتصادی کوتاهمدت و معاملات نظامی بزرگ را بر ارزشهای حقوق بشری و پاسخگویی اطلاعاتی کشورش ترجیح داد.
این حمایت بیقید و شرط، پایهگذار یک رابطه کاملاً سودمحور شد که در آن امنیت و مشروعیت سیاسی در برابر پول و سرمایهگذاری تهاتر میشد. ترامپ به بنسلمان این پیام را رساند که تا زمانی که پول در میان باشد، هیچ خط قرمزی در زمینه اخلاقیات و حقوق بشر وجود نخواهد داشت. این الگوی حکمرانی ترامپ، که سیاست خارجی را به یک معامله شخصی تبدیل کرد، به وضوح در این اتحاد با عربستان سعودی تبلور یافت.
پاداش مالی کلان و نجات کسبوکارهای ترامپ
دلیل این ستایش و حمایت تمامقد ترامپ، همانطور که گاردین و سایر منابع معتبر اشاره کردهاند، کاملاً روشن است و ریشه در نیازهای مالی شخصی رئیسجمهور سابق دارد. رابطه مالی میان ترامپ و ریاض در دورهای پس از ریاست جمهوری او، بهویژه پس از واقعه یورش ۶ ژانویه به کنگره، حیاتیتر شد.
پس از این واقعه، بسیاری از بانکهای بزرگ، شرکتهای معتبر و حتی شرکای تجاری قدیمی، به دلیل نگرانیهای اخلاقی و سیاسی، همکاری خود را با کسبوکارهای ترامپ قطع کردند. این افول مالی و انزوای تجاری داخلی ترامپ، او را به شدت آسیبپذیر و وابسته به منابع مالی جایگزین کرد. در این مقطع حساس، عربستان سعودی به یکی از مهمترین و بزرگترین منابع معاملات جدید برای امپراتوری تجاری ترامپ تبدیل شد.
معاملات میان طرفین، ابعادی میلیاردی پیدا کرد و به زمینههای مختلفی گسترش یافت. محمد بنسلمان به ازای مشروعیتی که ترامپ به او بخشیده بود، پاداشهایی کلان را در قالب قراردادهای تجاری و سرمایهگذاریهای سودآور به خانواده و شرکتهای ترامپ سرازیر کرد. یکی از بارزترین مثالها، تعهد ولیعهد مبنی بر سرمایهگذاری ۱ تریلیون دلاری در زیرساختها و فناوریهای جدید در ایالات متحده بود. این یک وعده بزرگ بود که نه تنها ترامپ، بلکه تمام جمهوریخواهان حامی او را متعهد به حفظ این رابطه میکرد.
در بخش نظامی و امنیتی، این معامله دوجانبه شدت بیشتری گرفت. ترامپ در مقابل تعهدات مالی سعودیها، پیشنهاد فروش جنگندههای پیشرفته F-۳۵ و انعقاد توافقهای امنیتی جدید را مطرح کرد. این معاملات، برای ریاض به معنای تثبیت برتری نظامی منطقهای بود، اما برای واشنگتن، سؤالات جدی امنیتی را ایجاد کرد.
نگرانیهای استراتژیک و نقض «بند امتیازات خارجی»
این حجم از معاملات و حمایتهای متقابل، به ویژه در مورد فناوریهای نظامی، با نگرانیهای عمیق نهادهای دفاعی آمریکا همراه بود. مقامات پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) به طور خاص نگران بودند که انتقال فناوریهای حساس و پیشرفته جنگندههای F-۳۵ به عربستان سعودی میتواند به دلیل همکاریهای گسترده ریاض با چین، در نهایت به افشای اطلاعات محرمانه آمریکا به پکن منجر شود. این نگرانیها نشان میدهد که منافع مالی شخصی ترامپ تا کجا توانسته است منافع استراتژیک ملی و امنیت درازمدت آمریکا را تحتالشعاع قرار دهد.
با این حال، واضحترین مثال از نحوه استفاده عربستان سعودی از پول برای تقویت مستقیم برند و کسبوکار ترامپ، مربوط به لیگ گلف LIV است. پس از آنکه باشگاهها و زمینهای گلف ترامپ به دلیل جنجالهای سیاسی از میزبانی مسابقات معتبر جهانی حذف شدند، سعودیها وارد میدان شدند. آنها لیگ پرحاشیه LIV Golf را راهاندازی کرده و با میزبانی مسابقات در زمینهای گلف متعلق به ترامپ، میلیونها دلار به کسبوکار رو به زوال او تزریق کردند. این تزریق مالی نه تنها یک معامله تجاری بود، بلکه یک اقدام هوشمندانه برای تقویت برند ترامپ و متعهد کردن او به دفاع از منافع سعودیها در آینده بود.
این معاملات، علاوه بر مسائل اخلاقی، ابعاد قانونی نیز پیدا کردند. نهادهای نظارتی و منتقدان سیاسی آمریکا، این تراکنشهای مالی کلان از سوی یک دولت خارجی به کسبوکار رئیسجمهور سابق یا خانواده او را بهعنوان نقض احتمالی «بند امتیازات خارجی» (Emoluments Clause) در قانون اساسی آمریکا میدانند. این بند، مقامات دولتی را از دریافت هدایا، پرداختها یا امتیازات از دولتهای خارجی بدون تأیید کنگره منع میکند. با این حال، ترامپ و متحدانش همیشه این انتقادات را رد کرده و معاملات را صرفاً تجاری دانستهاند.
در نهایت، الگوی حکمرانی که ترامپ در رابطه با ولیعهد سعودی اجرا کرد، بیانگر تبدیل شدن سیاست خارجی از یک چارچوب استراتژیک و ارزشی به یک رابطه کاملاً معاملهمحور و شخصی است: ترامپ، امنیت و حمایت سیاسی در بالاترین سطح را به محمد بنسلمان ارائه میدهد، و بنسلمان، در مقابل، این حمایت را با پول نقد، سرمایهگذاریهای هنگفت و پروژههای سودآور برای تقویت داراییها و خانواده ترامپ پاداش میدهد. این فرمول ساده، دلیل ستایش بیحد و مرز ترامپ از شاهزاده سعودی را به روشنی توضیح میدهد.
اینا سگ نگهبان کوروش بزرگ هم نمیشن...
گاو شیرده
ولی اون گاوه یونجه و علوفه مردم عربستان رو میخوره !!!!
در غرب پول حرف اول و آخر را میزند ایجاد جنگ برای پول است ایجاد صلح برای پول هست حتی گشتن انسانها هم برای پول هست
هر آن کس که کیسه اش پر از زر بُوَد،
کلامش متين است اگر خر بُوَد.
هر آنکس که کيسه اش خالی بُوَد،
اگر دُرّ فشاند کلامش بی اثر بُوَد.
قدرت افزایی درست هس
Down With USA
تصادف خودرو را با دشمن اشغالگر یکی می دانند
عزیزان جان دادن کودک درهرشرایط چه جنگ بادشمن چه با خودروی بی کیفیت باید مهم باشد پس چرا درجنگ ۸ساله عراق مدرسه میانه وپل دختر و خرم آباد ودزفول را بمباران میکرد و صدها شهید محصل وکودکستاتی دادیم یادی نمیکنید؟اگر کودک درتصادف جاده ای بخاطر ناایمن بودن جاده وخودرو مهم نیست ولی درجنگ مهم هست این یعنی یک بام ودوهوا اگر دلسوز کودکان هستید فرقی نمیکند فوت کودک درجنگ باشد یا درتصادف
گیرم حرف شما درست من از رژیم جعلی و جانی اسرائیل دفاع نمیکنم حالا اسرائیل کودکش بوده وهست شماها که دلسوز کودکان هستید چندبار صلح وآتش بس درغزه را بانی شده اید؟چرا همیشه قطر و دیگرکشورهای بانی آتش بس درغزه میشوند ولی ایران نه مگر دلتون نمیسوخت؟چراپیشقدم نشده اید؟
پس مشخص هست کلا بیسوادی فقط طوطی دست آموز هرچه شنیدی میایی اینجا اظهار فضل میکنی درکدام نشست آتش بس وکدام نظر ایران دیکته شد؟